البته بر اساس تفکر حرفهای موجود در ورزش نمیتوان ورزشکردن در مکاتب ۱۰۰ سال پیش را که نه امکاناتی داشتند و نه مربی ورزش، مبدا ورزش زنان در ایران قرار داد. آنچه اهمیت دارد، جدا از بحث ورزش حرفهای، آغاز جدی گرفتن ورزش در میان زنان است. در سالهای بعد، ورزشکردن زنان از مکاتب به برخی از باشگاههای ورزشی رسید. نخستین حضور بینالمللی ورزشکاران زن ایرانی به دهه ۲۰ شمسی برمیگردد.
در بخش نخست این گزارشها، به بازخوردهای حضور زنان در ورزشگاهها و بازتاب آن در فضای مجازی و چگونگی ورود زنان به ورزش پرداختیم و در بخش دوم به جایگاه ورزش زنان در ایران میپردازیم.
تبلیغ برای ورزش زنان
همانگونه که در بخش نخست اشاره شد در آن زمان فقط کانال و رسانه برای تبلیغ ورزش زنان و آگاه ساختن آنان از اهمیت و ضرورت ورزش، مطبوعات بودند. اما درصد ناچیزی از زنان از سواد و فرهنگ مطالعه برخوردار بوده که آنها هم معمولاً در شهرهای بزرگ سکونت داشتند و بیشترین جمعیت زنان ایران از عشایر و روستانشینان بودند که به علت بیسوادی و محدودیتهای عشیرهای و قبیلهای، در عمل از معنا و مفهوم ورزش و ضرورت آن اطلاعی نداشتند.
در میان زنانی که به نشریات دسترسی و از ورزش اطلاع داشتند، ورزش به هیچ وجه جدی گرفته نمیشد. در مدارس، دختران جوان تمایلی به ورزش کردن نداشتند. آنها بهجای ورزش کردن، در گروههای چند نفری در حیاط مدرسه مینشستند و با یکدیگر به صحبت مشغول میشدند و بازیهای آنها فاقد هرگونه ورزشهای بدنی بود. به ظاهر دوری کردن دختران از ورزش به دلیل این تصور نادرست بود که ورزش از زیبایی زنان میکاهد.
مزایای ورزش برای زنان
تصور نادرستی که هنوز هم در فکر مردم وجود دارد که نتیجه ورزش کردن را فقط بزرگ شدن و تقویت عضلات، پیدایش زور و بازو میدانند. بر این اساس، ورزشکردن را مناسب زنها نمیدانند چون فکر میکنند داشتن عضلات قوی و زور بازو از ظرافت زنها میکاهد و جذابیت آنان را از بین خواهد برد.
به طور حتم چنین باوری، زنان را از ورزش فراری خواهد داد، چون هیچ زنی مایل نیست زیبایی خود را از دست بدهد؛ به موازات دیدگاهها و سخنپراکنیهای منفی علیه ورزش زنان، شخصیتها و محافل فراوانی هم از مزایای ورزش برای زنان میگفتند.
«میرمهدی ورزنده»، نخستین سرپرست تیم ملی فوتبال کشورمان و پدر ورزش مدرن در حمایت از ورزش زنان معتقد بود دختران مادامی که به سن بلوغ نرسیدهاند میتوانند مانند پسرها ورزش کنند اما ورزشهای سخت و طاقتفرسا برای آنان مضر خواهد بود.
او در بحث از اثبات تواناییهای ورزشی زنان، ضمن پوزش از بانوان، به نقل روایت «پروفسور اِبِر» فرانسوی میپردازد و مینویسد: «من از عقیده بعضیها تعجب دارم که میگویند باید بین زن و مرد در ورزش استثنایی قائل شد، در صورتیکه ما میبینیم بین حیوانات، مادیان بیشتر و بهتر از اسب میدود و نهایت بیانصافی است ما زنها را از ورزش محروم کنیم. ورزش برای زنان بیش از مردها لزوم دارد زیرا اصلاح نسل آتیه به دست زنهاست.»
تاسیس باشگاههایی با شیفت زنانه
«دکتر ذبیحالله قربان»، رئیس و بنیانگذار دانشگاه شیراز یکی از پیشگامان فعال و تأثیرگذار در دفاع از ورزش زنان بود. تلاشهای بیدریغ «میرمهدی ورزنده» در تعمیم و تعلیم ورزش بود و در حمایت از ورزش زنان به حرف بسنده نکرد. حتی در باشگاههایی که تأسیس کرده بود شیفت زنانه نیز گذاشت اما این حرکتهای فردی با وجود نتایج مثبتی که به همراه داشت، بیشتر نمادین بود. برای تحول بنیادی در این زمینه باید برنامههای جدیتری دنبال میشد، زیرا حجم مخالفتها با ورزش زنان بیش از تبلیغاتی بود که در حمایت از آن صورت میگرفت.
تأسیس و راهاندازی باشگاههای ورزشی و تناسب اندام و تبلیغ این باشگاهها در نشریات آن زمانها با این هدف صورت میگرفت. تضمین دستیابی به زیبایی یکی از استدلالهای محکم در تأکید بر ورزش زنان بود، تا جاییکه برخی هدف از ورزش زنان را کسب زیبایی اعلام میکردند. در نشریات آن روزها به زنان توصیه میشد ورزش را جزء برنامههای روزانه خود قرار دهند. «ژیمناستیک»، «پیادهروی»، «تنیس»، «کوهنوردی»، «شمشیربازی»، «چوگان» و «ورزشهای توپی» از جمله ورزشهایی بود که پیشنهاد می شد.
تبلیغات گسترده نشریات
از نظر نشریات آن دوره، چیزی که یک زن را زیبا جلوه میدهد، تنها چهرهاش نبود بلکه اندام نیز مهم است. در این زمینه، شیوه «درست نشستن و خوابیدن»، «درست دویدن» و «درست ایستادن» آموزش داده میشد و اجرای ورزشها و حرکات مناسب برای «کاهش وزن» و «کوچککردن شکم»، «کمکردن اندازه دور ران و کمر» توصیه می شد. اعتدال «قامت»، «اندام متناسب»، «عضلات قوی و پیچیده»، «رنگ و رخسار شاداب و پرطراوت» فقط در سایه ورزشکردن به دست میآید.
این رویه تا مدتها ادامه داشت و برخی از نشریات با تمرکز بر هنرپیشگان زن هالیوود و نقل قولهایی از آنان میکوشیدند زیبایی آنان را نتیجه ورزش قلمداد کنند و بدین شیوه، زنانی را که در پی زیبایی بودند به سمت ورزش بکشانند. آیین ورزش در سال ۱۳۱۷ عقیده داشت، «فوتبال» و «وزنهپرانی»، «دوهای زیاد»، «پرش عرض و ارتفاع» مناسب زنان نیست و آنان باید به ورزشهای ظریف و متناسبی همچون «تنیس»، «والیبال»، «بستکبال»، «شنا» و «گردش در هوای آزاد» بپردازند. شاید بنا بر چنین تفکراتی بود که «تنیس» تا مدتها محبوبترین رشته ورزشی در بین زنان بود.
تصویب قانون ورزش اجباری در مدارس
بدین ترتیب، شورای فرهنگ اجرای آن را موکول به زمانی کرد که مدارس مربیان کافی در اختیار داشته باشند. بیشتر زنان، ورزش را امری ضروری نمیدانستند و فکر میکردند همان نشستوبرخاست، قدمزدن و کارهای خانه را انجامدادن ورزش است.
«نشریه عالم نسوان» در واکنش به چنین نگرشهایی نوشت: «آشپزی و گردگیری و فعالیتهایی از این دست نسبت به بازی تنیس و سایر بازیها، فعالیتهای ملایمی به شمار میآیند و بسیار بهندرت پیش میآید که زنان در هنگام انجام دادن کارهای خانه عرق کنند و برافروخته شوند.»
اگرچه با تلاش صاحبنظران سرانجام در سال ۱۳۰۶ قانون دو ساعت ورزش اجباری در مدارس از تصویب مجلس شورای ملی گذشت اما تا مدتها ضمانت اجرایی پیدا نکرد، زیرا برای اجرای آن به معلم ورزش نیاز بود که در آن سالها یافت نمیشد. بنابراین، تبصرهای به این قانون اضافه شد «وزارت معارف ایران» که بعدها به «وزارت فرهنگ» تغییر نام داد، تا زمانی که برای اجرای این قانون افراد مورد نیاز را در اختیار نداشته باشد، میتواند آن را تعدیل کند.
سال ۱۳۱۴ نقطه عطفی در ورزش زنان بود. در این سال چند رخداد مهم روی داد که بر وضعیت ورزش زنان در سالهای بعد تاثیر گذاشت. آغاز به کار کانون بانوان در سال ۱۳۱۴ شمسی، از جمله آنهاست؛ این نخستین انجمن صنفی زنان بود که از طرف دولت پشتیبانی شد. البته ورزش زنان تا این زمان، بیشتر امری فردی بود و همانند یک پدیده و جریان اجتماعی، هنوز نه مورد توجه رسمی بود و نه در مسیری مشخص قرار گرفته بود. از این منظر سال ۱۳۱۴ را باید سال آغاز سازماندهی و مدیریت ورزش زنان دانست.
ادامه دارد