اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در تلاش است تا در سلسله مطالبی یاد و اثر استادان و پژوهشگران ایران اسلامی را که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفتند، زنده کند.
در همین ارتباط و در گزارشی پژوهشی با عنوان «نظریهپردازی که رژیمهای بینالمللی را میشناخت» و یادداشت و مصاحبههایی با عناوین «استادی که در حوزه روابط بینالملل دغدغهمند بود»، «مردی از جنس رئالیسم ایرانی»، «استادی که دشمن را خوب میشناخت»، «استاد مغز متفکر امنیت خودبنیاد در جامعه علمی علوم سیاسی بود»، «مهمترین دلیل دفاع دکتر عسگرخانی از سردار سلیمانی» و «زیباکلام: رفتار دکتر عسگرخانی با دانشجویان الگویی برای استادان است» به بررسی حیات علمی و آثار دکتر ابومحمد عسگرخانی پرداخته شد.
پژوهشگر ایرنا در خصوص اندیشه و ویژگیهای شخصیتی دکتر عسگرخانی با «حسن بهشتیپور» کارشناس روابط بینالملل گفتوگو کرده است. در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانید؛
دیدگاه شما در خصوص رویکردها و نیز ویژگیهای شخصیتی دکتر عسگرخانی چیست؟
بهشتیپور: آشنایی من با دکتر عسگرخانی از طریق جلسات متعدد و در مکانهای مختلف بود. عسگرخانی انسانی بسیار ایراندوست و شریف بود. با اینکه من در مورد موضوع هستهای با وی اختلاف نظر بسیار داشتم اما آنچه از ایشان برای من با ارزش است، سعه صدر در تحمل نظرات مخالف و وسعت نظر ایشان بود. او بلندنگر و آیندهنگر بود. کمتر به تحلیل مسائل روز میپرداخت و بیشتر سیاست بینالملل مدنظر او بود. از تاریخ درک درستی داشت و در جلسات مثالهای بسیار خوبی میزد. با اینکه در رشته خود استاد تمام بود اما در برابر کسانی که اظهار نظر میکردند، بسیار متواضع بود. لحن صحبتهای او بیانگر وسعت نظر او بود.
دکتر عسگرخانی در سال ۱۳۹۵ در گفتوگویی در خصوص آینده منطقه و تمایل قدرتهای بزرگ برای ایجاد جنگ گفته که بهترین کاری که کشورهای خاورمیانه میتوانند انجام دهند تا از مشکلاتشان خارج شوند، این است که در داخل خودشان ائتلافهایی تشکیل دهند. تحلیل شما از این سخنان چیست؟
بهشتیپور: عسگرخانی طرفدار نظریه منطقهگرایی و تشکیل ائتلافها بود. او معتقد بود که کشورهایی که منافع مشترک دارند، بر اساس منافع مشترک میتوانند همکاریهای مشترک بلندمدت و پایدار داشته باشند و میتوانند با یکدیگر ائتلاف تشکیل دهند. بنابراین تئوری ایشان مبتنی بر این است که کشورهایی که منافع مشترک در سطح منطقه دارند، میتوانند کار مشترک انجام دهند و همافزایی داشته باشند. برای مثال حضور در شانگهای یک نمونه از همکاریها است هر چند در مواردی نظیر رویکرد روسیه و اعلام بیطرفی اعضای شانگهای نقض آن هم مشاهده میشود. در هر حال من فکر میکنم این تئوری قابل اجرا است چه در چارچوب اقتصادی، چه در چارچوب امنیتی و چه در چارچوب سیاسی.
معروفترین گزارهای که از دکتر عسگرخانی درباره سیاست خارجی به یادگار ماند این بود که باید علف میخوردیم اما برجام را امضا نمیکردیم او همچنین معتقد بود مذاکرات FATF، امنیت، اقتصاد و فرهنگ ما را هدف قرار میدهد. این گفته دکتر را چگونه برآورد میکنید؟
بهشتیپور: من به شدت طرفدار برجام هستم. نگاه من کاملا متفاوت از نگاه عسگرخانی است همان طور که در مورد سلاح هستهای هم با او مخالف بودم زیرا معتقدم تسلیحات هستهای جز اینکه مشکلات ایران را افزایش میدهد هیچ ضمانت امنیتی برای ما به وجود نمیآورد، در حالی که عسگرخانی نظر مخالفی داشت و معتقد بود این تسلیحات به افزایش امنیت کمک میکند.
در مورد برجام هم عسگرخانی معتقد بود که آنها ذخایر ما را کاهش میدهند. برای مثال ما ۱۰تن اورانیوم غنی شده داشتیم، آن را دادیم و ۱۱۰ تن اورانیوم طبیعی گرفتیم. از نظر عسگرخانی اورانیوم غنی شده یک بازدارنگی برای ما بود. به همین خاطر است که میگوید ما باید علفخوار میشدیم، اما برجام را امضا نمیکردیم. در حالی که به نظر من ما میتوانستیم علفخوار نشویم و همچنین برجام را هم امضا نکنیم. از نظر من آنچه در مورد برجام مسالهساز شد، بحث اقتصادی برجام بود. یعنی این که آمریکا و متحدانش از تحریم به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند. ما اگر از برجام استفاده میکردیم و شرایط اقتصادی را بهبود میدادیم، عملا آمریکا را خلع سلاح کرده بودیم. یعنی ما میتوانستیم اثربخشی تحریمها را کاهش دهیم، اما متاسفانه در این زمینه کمتر کار کردیم. بنابراین این نکته که باید علف خوار میشدیم اما برجام را امضا نمیکردیم، اولا یک اغراق است ثانیا برجام میتوانست به اقتصاد ایران کمک کند.
FATF هم مجموعه مقرراتی است که از سال ۱۳۶۸ مطرح شد. در واقع کشورها شروع به ترویج مقرراتی حول بانکهای بینالمللی و مراکز مالی و ادعای مبارزه با تروریسم کردند. یعنی این ادعا که یکی از راههای از بین بردن تروریسم از بین بردن منبع درآمد تروریسم است. بر این اساس از سال ۱۳۶۸ مقررات تکمیل شد. به موازات تحولاتی که در غرب ایجاد شد مثل سقوط دیوار برلین و فروپاشی شوروی، مقررات هم سختتر و حتی وقتی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اتفاق افتاد، بر سختی این مقررات افزوده شد.
بالاخره مجموعه مقرراتی شکل گرفت که حدود ۴۰ بند مهم دارد. در این مقررات باز سوال اصلی مبارزه با تروریسم و پولشویی است. گفتنی است که ۱۸۰ کشور دنیا مقررات را پذیرفتهاند و اجرا هم کردهاند که از میان آنها، وضعیت برخی از کشورها مثل پاکستان آبی است. منظور از وضعیت آبی این است که این کشورها در عین قبول مقررات، اما هنوز به طور کامل آنها را اجرا نکردهاند.
در سال ۱۳۸۵ یعنی در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود که این مقررات امضا شد اما از خرداد سال ۱۳۹۵ بود که «علی طیب نیا» وزیر اقتصاد ایران این مقررات را امضا و تایید کرد که در ایران هم اجرا شود. بنابراین طبق این مقررات ایران میبایست دو معاهده پولشویی و تروریسم را بپذیرد اما چهرههایی مثل عسگرخانی معتقد بودند این موارد سبب غالب شدن نظام پولی بینالمللی بر نظام مالی ایران میشود.
دکتر عسگرخانی این تحلیل را داشت که قدرتسازی شهید حاج قاسم مانع جنگ شد و به نقش ویژه مجاهدتهای ایشان در قدرت یافتن کشورمان اشاره کرده بود. این نوع تفکر ناشی از چیست؟
بهشتیپور: من واقعا نمیدانم منظورش از جنگ کدام بود. اگر منظورش آمریکا است آمریکا به این دلیل به ایران حمله نکرد که تجربه عراق و افغانستان را داشت و چون شکست مفتضحانهای از آن دو خورده بود و برنامههایش نه در افغانستان عملی شد و نه در عراق و خواستار جنگ با ایران نشد. بنابراین علت عدم حمله آمریکا شکست آنها در عراق بود. از طرفی آمریکا در صدد بود با ایجاد نارضایتی در داخل و به جان هم انداختن مردم، فروپاشی از درون را رقم بزند. یعنی به جای هزینه میلیونها دلار برای جنگ، روی رسانه و نخبگان ایران سرمایهگذاری کند تا همبستگی ملی را مخدوش کند و بتوانند با این فضا با کمترین هزینه به تضعیف نیروها بپردازد. بر این اساس وارد درگیری نظامی با ایران نشده است.
تفکر دکتر عسگرخانی را در حوزه سیاست خارجی چگونه ارزیابی میکنید؟
بهشتیپور: سیاست خارجی یک موضوع کلی است. عسگرخانی بسیار روی استقلال ایران تاکید داشت. ژئوپلیتیک را خوب فهمیده بود و جایگاه ژئوپلیتیک ایران را میدانست. اما در جاهایی هم با دیگران اختلاف نظر داشت. به عنوان مثال من خود به عنوان پژوهشگری کوچک به خود حق میدادم که در مورد بازدارندگی سلاح هستهای یا برجام مخالفت جدی داشته باشم. بهطور کلی عسگرخانی به دنبال ایرانی آباد، آزاد و مستقل بود و به دنبال این بود که ایران بر اساس عزت و حکمت بتواند سیاست خارجی را پیش ببرد و تحول آفرین باشد.
بزرگترین میراث زنده دکتر عسگرخانی را چه میدانید؟
بهشتیپور: شاگردهایی که تربیت کرده و آثار، مقالات و کتابهایی که نوشته است میراث بسیار ارزندهای است که از عسگرخانی بر جای مانده است.