تهران- ایرنا- کارشناس «موسسه واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک» اعتقاد دارد پس از آنکه پادشاهی عربستان از سیاست های منطقه ای چند ساله خود هیچ دستاوردی کسب نکرد و حتی موقعیت و قدرت منطقه ای خود را از دست داد، اکنون به فکر اصلاح رویکردهای گذشته در چارچوب موازنه قدرت جدید است.

چالش های ژئوپلیتیک و حتی بحران موجودیت، حکام عربستان سعودی را به دردسر انداخته تا جایی که آن ها را به تغییر سیاست‌ها در منطقه خاورمیانه سوق داده است تا از این طریق ریاض قادر شود جایگاه خود در خاورمیانه را حفظ کند.

به اعتقاد کارشناسان تنها حوزه ای که سعودی‌ها در چند سال اخیر در آن عملکرد مثبتی داشتند بازار نفت و کسب سودهای هنگفت از صادرات نفت خام بود که آن هم به یمن جنگ اوکراین و افزایش شدید قیمت نفت در بازار جهانی رخ داد. در چنین شرایطی بدون اغراق باید گفت که حکام سعودی در همه عرصه های منطقه ای و بین المللی و حتی داخلی موفقیتی نداشته اند.

درگیری آن‌ها با قطر در نهایت با عقب نشینی ریاض خاتمه یافت؛ این کشور در جنگ چندساله با یمن به هیچ یک از اهداف خود نرسید و سرانجام به توافقی رضایت داد که انصارالله و قدرت این گروه را به رسمیت می شناسد؛ عربستان اگرچه گام هایی را برای تقویت روابط با عراق برداشته است اما افکار عمومی و طیف وسیعی از نخبگان سیاسی آن روی خوش به ریاض نشان نمی دهند.

رقابت منطقه ای و بین المللی عربستان با امارات متحده عربی هم غیرقابل کتمان است و همین امر ائتلاف نظامی آن ها علیه یمن را ناکارآمد کرد. رابطه دربار سعودی با ایران هم هیچ گشایشی نداشته و به رغم رایزنی‌های بغداد تاکنون به برقراری روابط سیاسی منتهی نشده است.  

همه این شکست ها باعث شدند تا ریاض روابط خود با رژیم اشغالگر قدس را که از چند سال پیش به صورت مخفیانه آغاز کرده بود به تدریج آشکار کند. اکنون به نوشته اندیشکده‌ های آمریکایی، دربار سعودی در تلاش است برای کاهش تنش‌ها و ایجاد اجماع و بازیابی قدرت خود، رویکردهای سیاست خارجی این پادشاهی را از رویارویی و تقابل به تعامل و همکاری به ویژه با اسرائیل و ایران تغییر دهد.  

«موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» (The Washington Institute for Near East Policy) در تحلیلی آورده است که تحولات چند سال اخیر در خاورمیانه حکام سعودی را بر سر عقل آورده تا رویکرد واقع بینانه ای را در پیش بگیرند.

این اندیشکده عنوان می دارد که نبود اطمینان در مورد آینده حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و تهدیدهای موجود در منطقه، عربستان سعودی را وادار کرده است تا موازنه عملگرایانه ای را در منطقه در پیش بگیرد. از اینرو ریاض تعاملاتی را همزمان با تل آویو و تهران در پیش گرفته است. اگرچه تلاش عربستان برای ایجاد همزمان روابط بهتر با این دو بازیگر منطقه موانع بالقوه قابل توجهی در پیش دارد، اما این حرکت‌ها نشان دهنده تلاشی هماهنگ برای کاهش تنش سیاسی در سراسر خاورمیانه است.

سفر اخیر بایدن به منطقه نیز نشان داد که کاهش حضور ایالات متحده، محاسبات منطقه ای را به نفع ایران تغییر می دهد و همین امر عربستان سعودی را هم تحت تاثیر قرار می دهد. با اینحال به اعتقاد کارشناسان، مشخص نیست تلاش‌های آشتی‌جویانه کنونی ریاض سودی برای این کشور و منطقه به همراه خواهد داشت یا خیر. این موضوع البته به ظرفیت دربار سعودی برای اصلاح تناقضات اساسی، فشارهای داخلی و اهداف متفاوت آن بستگی دارد.

تعدیل در سیاست خارجی عربستان

طبق تحلیل این موسسه آمریکایی که به شدت از سوی حکام سعودی حمایت مادی و معنوی می شود، به طور سنتی، اصل بنیادین در سیاست خارجی عربستان سعودی، میل شدید به رهبری و رویکرد محتاطانه نسبت به امور بین الملل بوده است. از یک سو، حکام سعودی‌ شبه جزیره عربستان و اطراف آن را به عنوان یک حوزه نفوذ طبیعی می بینند. به همین دلیل نخبگان آن به سیاست‌گذاری خارجی که همسویی سایر پادشاهی‌های عربی خلیج فارس با ریاض را به همراه دارد، دنبال می کنند.

طبق ادعای این اتاق فکر، ماهیت فرآیند تصمیم‌گیری عربستان سعودی (بر اساس رایزنی منظم بین پادشاه، برادران و مشاوران نزدیکش) در بیشتر موارد به سیاست‌ خارجی محتاطانه ای منجر شده است. از چند سال پیش و با رسیدن تاج و تخت به خانواده بن سلمان و ولیعهدی محمد بن سلمان، سیاست خارجی عربستان به تدریج دستخوش تغییرات اساسی شد و به سمت یک موضع خطرپذیرتر حرکت کرد.

بر این اساس ولیعهد سعودی که تقریبا همه امور کشور را در دست دارد، سبک متمرکزتر، قاطعانه‌تر و شخصی‌تر از سیاست خارجی را با هدف در پیش گرفت که نتایج متفاوتی را به همراه داشت.  در این شرایط عربستان سعودی شاهد فرسایش تدریجی نقش رهبری خود در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه از سوی امارات متحده عربی و قطر بود و به طور فزاینده ای خود را از نظر سیاسی منزوی کرد.

این موسسه افزود: تضعیف نفوذ عربستان در منطقه و تحقق محدودیت های ذاتی در رویکرد سیاست خارجی متخاصم تر بن سلمان پیامدهایی بودند که موجب شد ریاض تا حدی موضع آشتی جویانه سنتی خود را از سر بگیرد. به نظر می‌رسد که ریاض آگاه شده است که در محیط ژئوپلیتیک کنونی، یک موضع خصمانه آشکار سودی ندارد، به‌ویژه که کشور را در معرض مجموعه‌ ای از تهدیدات قرار می‌ دهد و در این چارچوب خطر تضعیف جاه‌طلبی‌ ها و منافع استراتژیک ریاض جدی تر از قبل شده است. تلاش‌های ریاض برای ارتباط همزمان با تل‌آویو و تهران، اگرچه به ظاهر متناقض است، اما منعکس‌کننده خواست عربستان سعودی برای مجموعه‌ ای از اهداف چند وجهی است که نیازمند هدایت پیچیده روابط منطقه‌ای است.

این تلاش ها به طور مشترک به تقویت هسته اصلی منافع ملی عربستان سعودی کمک می کند: یعنی تضمین امنیت بلندمدت نخبگان حاکم و حمایت از دیدگاه ولیعهد برای ایجاد یک کشور جدید سعودی. با این وجود، اقدام متعادل کننده عملگرایانه سعودی از خطرات مصون نیست و محدودیت های اساسی آن بر موفقیت این تغییر موقعیت تاکتیکی آشکار است.

ائتلاف ضمنی سعودی - صهیونیستی

به نوشته این اندیشکده، روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و اسرائیل در کمتر از نیم قرن گذشته از یک تابو اکنون به واقعیتی آرام تبدیل شده است. روابط عربستان و اسرائیل در چند سال گذشته به ویژه در دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق آمریکا، جهش های چشمگیری داشته است. ریاض و تل آویو هر دو با نگرانی به کاهش اراده سیاسی ایالات متحده برای حفظ وضعیت کنونی منطقه و قدرت فزاینده ایران نگاه می کنند. این ناهماهنگی با همگرایی فزاینده منافع میان این دو بازیگر که تهران را یک تهدید مهم می‌دانند، همراه شده است.

طبق تحلیل فوق، تغییر نسل در رهبری ریاض همچنان نقش مهمی در شکل‌دهی مجدد قطب‌نمای امنیتی عربستان سعودی ایفا کرده است، زیرا اعضای نسل جوانی که بسیاری از دفاتر عالی سازمانی را در اختیار می‌ گیرند، به اسرائیل به عنوان یک شریک تجاری امیدبخش در حوزه های استراتژیک مانند دیجیتال و فناوری نگاه می کنند.

با این وجود، عادی سازی کامل دیپلماتیک بین عربستان سعودی و اسرائیل هنوز با موانع جدی مواجه است. پرونده فلسطین و بحث درباره وضعیت بیت المقدس همچنان از نکات مهم در توافق صلح احتمالی عربستان و اسرائیل هستند. افکار عمومی عربستان همچنان به شرایط فلسطین اهمیت زیادی می دهند، نظرسنجی اوت ۲۰۲۲ موسسه واشنگتن می گوید ۷۶ درصد از پاسخ دهندگان عربستان سعودی، با دیدگاه منفی به توافق ابراهیم به عنوان شالوده اصلی ابتکار صلح عربی می نگرند. همین مسائل عادی سازی روابط دیپلماتیک با اسرائیل را برای ریاض دشوار می کند.

تغییر مسیر عربستان با ایران

کارشناسان مسائل خاورمیانه دلایل گوناگونی را برای وخامت روابط بین عربستان و ایران برمی شمرند؛ اگرچه پیشترها رقابت دو کشور بر پایه لایه‌ های ایدئولوژیک و فرقه‌ ای مبتنی بود اما اکنون افزایش قدرت منطقه ای ایران، احساس بی ثباتی منطقه ای پس از بهار عربی و حتی در سال ۲۰۱۶ و موضوع یمن به ویژه تهدید حملات پهپادی که نمونه آن برای تاسیسات آرامکو رخ داد، به مهمترین نگرانی های ریاض تبدیل شده است.

گزارش این اندیشکده، همه مسائل فوق را دلیلی می داند تا ولیعهد محمدبن سلمان بگوید: عربستان سعودی و ایران همسایه‌های همیشگی هستند. ما نمی توانیم از آنها خلاص شویم و آنها نمی توانند از ما خلاص شوند. بنابراین بهتر است هر دوی ما آن را حل کنیم و به دنبال راه هایی باشیم که بتوانیم با هم زندگی کنیم.

همچنین گفت وگوهای غیررسمی پی در پی تهران و ریاض که در بغداد با میانجیگری «مصطفی کاظمی» نخست وزیر عراق، برگزار شد، راه خروجی را برای آشتی فراهم کرده است. دو طرف در این دیدارها بر روی موضوعات مختلفی از جمله راه های احتمالی پایان جنگ یمن، گام هایی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک کامل و گزینه ها برای کاهش ناامنی دریایی در آب های نزدیک شبه جزیره عربستان بحث کردند.

اگرچه کسب موفقیت‌ های بزرگ در کوتاه‌ مدت بعید است، اما روند فوق نشان دهنده یک قصد متقابل برای جلوگیری از خطاهای فوری از طریق تمرکز ریاض بر کاهش تنش‌ و در عین حال گسترش حوزه‌ های مشارکت است.

به نوشته موسسه واشنگتن، اگرچه عمیق‌ترین نگرانی‌ های امنیتی عربستان سعودی در مورد ایران تا حد زیادی برطرف نشده است اما عربستان سعودی در تعامل با ایرانی‌ ها به طور خاص به دنبال کاهش جنگ نامتقارن حوثی‌ ها بوده است. هرچند تهران ممکن است کمک محدودی به تلاش ریاض برای خروج از باتلاق یمن ارائه دهد.

تحلیل فوق در مورد چشم انداز آینده آورده است: برای عربستان سعودی، ادامه گزینه ها به معنای مشارکت در یک استراتژی سیاست خارجی دوگانه است که هدف آن حفظ شتاب مذاکرات بغداد و در عین حال ایجاد مجموعه ای متنوع از روابط با شرکای دارای ابزار و اراده سیاسی با هدف موازنه قدرت است.

خط سیری که سیاست خارجی عربستان در پیش خواهد گرفت تا حدی به آینده برخی از پرونده های مهم منطقه ای بستگی دارد که ریاض تاثیر محدودی در آن ها دارد. با اینحال ریاض از لحاظ تاریخی بیشترین دستاوردها را زمانی داشته است که به عنوان یک نیروی تثبیت کننده در منطقه عمل کرده است تا یک رقیب. از این رو، ریاض دریافته است که همکاری و ایجاد روابط نزدیک تر را باید جایگزین خط مشی جنگ طلبانه و مداخله جویانه سابق خود کند.