تهران- ایرنا- ده‌ها زن طی سال‌های اخیر نامشان در رسانه‌ها به خصوص شبکه‌های اجتماعی پرتکرار شد و به خاطر مسائل گوناگون در کانون توجه قرار گرفتند؛ مسائلی که بیش از همه جنسیتی بوده است تا فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و حتی سیاسی.

اعتراضاتی که از روزهای پایانی شهریور امسال با جان باختن «مهسا امینی» کلید خورد باعث شد تا این تحولات از منظری جنسیتی و به طور مشخص زنانه مورد توجه بسیاری از عوام و خواص قرار گیرد. در این میان، این گزاره مطرح شده که زنان به صورت ساختاری با تنگناها و مصائب گوناگون مواجهند و موضوعاتی مانند حجاب و گشت ارشاد و ... ناشی از این تنگناهای ساختاری است که علاوه بر تاریخ و فرهنگ، ریشه در نحوه سیاست‌ورزی دارد. از این منظر ساختارهای موجود منجر به بازتولید مسائلی می‌شود که با جنسیت زنان ارتباط دارد؛ به عبارتی زنان نوعاً به خاطر جنسیتشان با تنگناها و موانعی روبرو می‌شوند که برای مردان موضوعیت ندارد.

چنین گزاره‌ای به طور عمده در رسانه‌ها شکل‌بندی شده و انتشار می‌یابد به خصوص در فضای مجازی و رسانه‌های نسل نو که از طریق شبکه‌های اجتماعی با مخاطبانشان سخن می‌گویند. این در حالی است که به‌رغم چالش‌ها و موانع بسیاری که زنان ایران همواره در مسیر به فعلیت رساندن ظرفیت‌های بالقوه خود و تحقق عدالت جنسیتی با آنها مواجه بوده‌اند،‌ اما در بازنمایی تصویری واقعی از جامعه به راحتی می‌توان رشد چشمگیر و غیرقابل انکار زنان و تاثیر آن بر توسعه همه جانبه کشور را روئیت کرد.

به اعتقاد علمای اجتماعی چهره رسانه‌ای زنان ایرانی فاصله زیادی با هویت منحصر به فرد آنان و جایگاهی که احراز کرده‌اند،‌ دارد. این تفاوت نه تنها در فضای مجازی و رسانه‌های غیررسمی بلکه متاسفانه در رسانه ملی کشور نیز قابل ملاحظه است. به طوری که به ندرت الگویی ملموس و باورپذیر از زن آگاه،‌ توانمند و موفق در چنین فضاهایی مشاهده می‌­شود و در نتیجه عرصه برای ارائه تصاویری غیرواقعی و اغراق آمیز از زنان ایران به مثابه موجودی ضعیف،‌ خودباخته و درگیر ابتذال مهیا می‌شود.  

 بدیهی است تصاویر قطبی­‌سازی شده در رسانه‌ها که محصول چنین رویکردی است تنها به بخش­‌هایی از طیف طبقه‌بندی اجتماعی زنان تعلق دارند و سایر بخش‌ها نادیده گرفته شده‌اند. 

برای اثبات این فرضیه، دفتر پژوهش ایرنا باهدف بررسی رویکرد رسانه‌ها در انعکاس اخبار و تحولات مربوط به زنان در یک بازه پنج ساله (از سال ۱۳۹۶ تاکنون) یکصد زن خبرساز رسانه‌ها را تحلیل و داده‌نمایی کرده است.

در این بررسی، گاه برخی زنان بیش از یک بار خبرساز شده‌اند مانند «کتایون ریاحی» که یک بار در جریان اعتراضات اخیر و یک بار هم به دلیل ادعای مواجهه با تعرض جنسی نگاه‌ها را به خود دوخت. شماری هم مانند «ندا آقاسلطان» هر چند بیرون از بازه زمانی مورد بررسی قرار داشته‌اند، اما سالگرد کشته‌شدنش باعث شده طی پنج سال اخیر در شبکه‌های اجتماعی باز هم مورد توجه قرار گیرد.
 


بررسی موارد خبرسازی زنان طی پنج سال گذشته به ما می‌گوید، ۲۷ درصد به خاطر مسائل سیاسی نامشان مطرح شده است؛ از درگذشت «اعظم طالقانی» و خبرسازی «زینب سلیمانی» بعد از شهادت پدرش، تا دستگیری «نازنین زاغری» شهروند دوتابعیتی، «سپیده قلیان» در جریان اعتراضات هفت‌تپه. ۲۰ درصد در ارتباط با مسائل و آسیب‌های اجتماعی و انواع فعالیت در فضای مجازی و ... از «هدی رستمی» اینفلوئنسر گردشگری، «سحر تبر»، «سحر قریشی» تا مرگ «آزاده نامداری»، «زهره فکور صبور». ۷ درصد حوزه فرهنگی از «زهرا امیرابراهیمی» جشنواره کن تا «ژاله صامتی» عصر جدید. ۱۱ درصد به خاطر موفقیت‌های ورزشی و درخشیدن در میادین بین‌المللی و تنها ۲ درصد در ارتباط با مسائل علمی و پژوهشی مانند «مریم میرزاخانی».

نکته جالب توجه این‌که کمتر زنی توانسته طی ۵ سال اخیر در حوزه اقتصادی و شاخه‌هایی مانند تجارت، کارآفرینی و ... اسم و رسمی برای خود پیدا کند و کسانی‌هم که در ارتباط با مسائل اقتصادی نامشان در رسانه‌ها مطرح شده مانند «مرجان شیخ‌الاسلام»، «شبنم نعمت‌زاده» و ... به خاطر اتهاماتی چون اختلال در نظام اقتصادی و ویژه‌خواری نامشان در زمره ۵ درصدی قرار می‌گیرد که به واسطه مسائل حقوقی، قضایی و قانونی خبرساز شدند.

بیشترین میزان خبرسازی یعنی ۲۸ درصد مربوط به مسائل جنسیتی زنان بوده است، یعنی یک درصد بیش از حوزه سیاسی و این در حالی است که برخی زنانی که نامشان در دسته سیاسی قرار گرفته در ارتباط با موضوعات جنسیتی، حقوق زنان و ... نیز خبرسازی داشته‌اند، اما وزن سیاسی اقداماتشان سنگین‌تر بوده است. از میان این ۲۸ درصد اگر همه زنانی را که از منظر جنسیتی مورد توجه قرار گرفته‌اند، مورد بررسی و دسته‌بندی قرار دهیم، حدود ۳.۵۷ درصد در ارتباط با گشت ارشاد، ۱۰.۷۲ درصد اعتراض به حجاب از منظر مدنی و سبک زندگی، ۴۶.۴۳ درصد اعتراض به حجاب از جنبه سیاسی، ۱۷.۸۶ درصد ادعاهای مربوط به تعرضات جنسی و جنبش موسوم به «می تو»، ۱۰.۷۱ درصد قتل‌های ناموسی، ۳.۵۷ درصد حقوق زنان و ۷.۱۴ درصد حمایت از حجاب خبرساز بوده‌اند.

نگاهی به این آمار و ارقام می‌تواند چنین نتیجه‌ای را به دست دهد که نحوه انعکاس مسائل زنان نیز دست کم طی ۵ سال گذشته در رسانه‌های نوین بر مبنای وزن کنشگری جنسیتی آنان و سپس رفتار سیاسی بوده و کمتر ابعاد اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گرفته و از منظر اقتصادی، علمی و ... به طور کلی زنان مکتوم مانده‌اند.