تهران- ایرنا- نویسنده و کارگردان مستند- نمایش «سرباز» با موضوع شهادت سردار سلیمانی گفت: تنها، کار تحقیقی و پژوهشی برای تولید این اثر حدود شش ماه زمان از من گرفت.

به گزارش خبرنگار تئاتر ایرنا، عرصه هنرهای نمایشی به‌ویژه تئاتر در تک‌تک گام‌های مسیر پیروزی انقلاب، حماسه هشت سال دفاع مقدس و درنهایت شکل‌گیری مفهوم مقاومت به‌عنوان تنها هنر زنده که جریان حیاتش را با نفس مخاطب دادوستد می‌کند، برگی درخشان از حوزه تولیدات فرهنگ و هنر کشورمان را به خود اختصاص داده است.

پایان جنگ، آغازی دیگر برای عرصه هنرهای نمایشی بود. این‌بار عصر، عصر سازندگی بود. روحیه‌بخشی و امیدبخشی به کشوری که به فاصله کوتاهی بعد از انقلاب، درگیر جنگی تحمیلی شد و حال زمان آن بود تا شاهد صرف فعل یکپارچگی اتحاد و دست در دست یکدیگر نهادن برای ساختن و آبادی کشوری باشیم که هشت سال جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشته بود.

بار دیگر مفهوم هنرهای نمایشی و تئاتر دفاع مقدس رنگ‌وبو، شکل و جلای دیگری یافت. اتفاق و رخدادی که خود به شکل‌گیری مهم‌ترین رویداد تئاتری کشور یعنی تئاتر دفاع مقدس و تئاتر مقاومت منتج شد.

حال که در هفته دفاع مقدس قرار داریم بر آن شدیم تا به این بهانه به مرور آثار ماندگار و جریان‌ساز تئاتر دفاع مقدس کشورمان بپردازیم. در ششمین گزارش از سلسله گزارش‌های این عرصه به سراغ نمایش «سرباز» به نویسندگی و کارگردانی حسین پارسایی می‌رویم.

«سرباز»؛ ادای دین به سردار دل‌ها در نخستین سالگرد شهادتش

۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ انتشار خبر ترور ناجوانمردانه سردار مقاومت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی نه‌تنها کشور ما که تمام جهان را در بهت فرو برد.

در آستانه نخستین سالگرد شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی مستند-نمایش سرباز به نویسندگی و کارگردانی حسین پارسایی در تالار وحدت به صحنه رفت. اثری که توانست در ارائه داستان و بازتاب برخی از فراز و فرود زیست و سلوک زندگی شخصی و نظامی سردار دل‌ها و همچنین شیوه کارگردانی، دو قطب عموم مخاطبان و جامعه منتقدان را همسو به خود کند.

سرباز روایت دو ثانیه از زندگی طی ۹۰ دقیقه روی صحنه!

پارسایی در خلق نمایش سرباز تمام مدت نمایش خود را به روایت ۲ ثانیه آخر از اصابت موشک شلیک‌شده از سوی پهباد آمریکایی به ماشین حامل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص داده استپارسایی در خلق نمایش «سرباز» در بازه زمانی حدوداً ۹۰ دقیقه‌ای با مخاطب خود از همان ابتدا شرطی را می‌گذارد که چالش عظیمی برای باورپذیری آن در ذهن مخاطب ایجاد می کند. او تمام مدت نمایش خود را به روایت ۲ ثانیه آخر از اصابت موشک شلیک‌شده از سوی پهباد آمریکایی به خودروی حامل حاج قاسم سلیمانی و همراه و هم‌رزم او؛ ابومهدی المهندس در خاک عراق خلاصه می‌کند.

راوی این نمایش، ریچارد صمدی مستندسازی ایرانی آمریکایی است که از سوی دستگاه رسانه‌ای آمریکا مامور می‌شود در منطقه غرب آسیا مستندی علیه یکی از چهره‌های به‌زعم دشمنان، با مفاهیم مقدسی چون حریت، صلابت، مقاومت، اقتدار و امنیت؛ و با خوانش آنها تروریستی بسازد تا آن‌ها با بهره‌گیری از قدرت رسانه‌های خود بتوانند به تطهیر سیاهی نام و کارنامه اعمال‌شان گام بردارند.

صمدی به ‌عنوان مستندساز دو تابعیتی ایرانی - آمریکایی که زیر پرچم آمریکا قسم خورده است که در راستای منافع و مطامع ایالات متحده به‌عنوان شهروند آمریکایی کوشش و تلاش کند، در همان ابتدا به مخاطب می‌گوید روایت او بر دو ثانیه پیش از اصابت موشک و شهادت شهید قاسم سلیمانی استوار است؛ چالشی بزرگ برای مخاطبی که قرار است به دیدن نمایشی بنشیند که بازه زمانی بین ۸۰ تا ۹۰ دقیقه را شامل شود.

بازگویی برخی از وجوه ناگفته زندگی شهید قاسم سلیمانی

تلاش یکی از پزشکان که عضو گروهک منافقان در مشهد و بیمارستان این شهر برای درمان و عمل جراحی سرباز قاسم سلیمانی تعلل می‌کند تا او را به شهادت برساند

مخاطب در مواجهه با این اثر با جوانی لاغراندام، صورتی سبز و موهای فرفری که در نخستین روزهای جنگ تحمیلی برای ثبت‌نام در بسیج مردمی خود را به پایگاه بسیج شهر کرمان می رساند و به‌ عنوان سربازی نوجوان و بسیجی به جبهه‌های حق علیه باطل می‌پیوندد با حاج قاسم سلیمانی آشنا و وارد روایت قهرمان غایت این نمایش می‌شود.

از اینجاست که پرش مخاطب در زمان با سرعتی باورنکردنی با روایت پارسایی و کارگردانی اصولی صحنه‌ها آغاز می‌شود. مخاطب از تهران به جبهه‌های جنوب، از جبهه‌های جنوب به جبهه‌های غرب، از جبهه‌های غرب به فعالیت گروهک‌های تروریستی در سیستان و بلوچستان، از آن‌جا به خاک عراق و منطقه کردنشین و ایزدی‌نشین آن، سپس به لبنان و در پرشی دیگر به سوریه مدام در نوسان است؛ اتفاقی که مجالی حتی برای چشم بر هم زدن مخاطب نیز فراهم نمی‌کند. گفتار، ریتم، حرکت، روایت و موسیقی، همگی با حرکتی سریع، موجی از بمباران اطلاعاتی را بر گوش و چشم مخاطب نثار می کند.

مستند-نمایش پارسایی بخشی از اطلاعاتی که تا امروز کمتر به دلیل اهمیت اطلاعاتی آن در حوزه زندگی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رسانه‌ای شده بود را نیز به‌عنوان دستاوردی نو و بدیع به مخاطب معرفی می‌کند.

به‌عنوان مثال از تلاش یکی از پزشکان که عضو گروهک منافقان در مشهد و بیمارستان این شهر برای درمان و عمل جراحی سرباز قاسم سلیمانی تعلل می‌کند تا او را به شهادت برساند، پرده می‌گشاید و تلاشی که یکی از پرستاران حاضر در بیمارستان مشهد و از همشهریان این سرباز که شناختی نسبت به او ندارد و صرفاً به خاطر همشهری بودن مخفیانه او را از بیمارستان خارج می‌سازد، به مخاطب معرفی می‌کند؛ تا اقداماتی که سردار سلیمانی در مبارزه با اشرار و گروهک‌های تروریستی در سیستان و بلوچستان، بعد نجات ایزدی‌ها در منطقه کردنشین کردستان عراق انجام می دهد.

گفت‌وگوی عماد مغنیه به‌عنوان یکی از الگوهای قاسم سلیمانی در مسیر مقاومت در برابر تجاوزها، زورگویی ها و چپاولگری کشورهای استعمارگر که اهداف، منافع و مطامع خود را در کشورهایی چون سوریه و عراق در خطر می‌دیدند و به همین سبب دست به ترور شخصیت‌های نامدار و شناخته‌شده عرصه مقاومت چون مغنیه با هدف ضربه زدن به جبهه مقاومت می‌زدند را این‌بار در قالب دستورهای ژنرال پترائوس، کوهن و عمیدرو بازتاب می دهد.

۱۰ ماه زمان تنها برای تحقیق، پژوهش و نگارش مستند-نمایش سرباز

اما دغدغه حسین پارسایی در قامت نمایشنامه‌نویس و کارگردان این نمایش چیست؟

حسین پارسایی در گفت‌وگو با خبرنگار تئاتر ایرنا با بیان آنکه پیش از هر چیزی باید بگویم اجرای این اثر را توفیقی برای خود می‌دانم گفت: بعد از این رخداد همواره در ذهن من این مساله به عنوان اصلی مهم جاری بود که برای تولید اثری در این حوزه نباید چندان عجله کنیم و به سرعت در این حوزه دست به تولید سریال، فیلم یا تئاتری بزنیم.

بنابراین از همان موقع با طرح همان دغدغه و ادای دین، شروع به تحقیقات، یادداشت برداری و فیش‌برداری کردم که چطور می‌شود درباره یک قهرمان ملی، اثری فراجناحی، مردمی با سویه‌های زیستی و مقاومتی تهیه کرد که باورپذیر باشد.

به‌طور طبیعی بین همه گونه‌های نمایشی به چیزی که رسیدم گونه مستند-نمایش بود. معتقدم که گونه مستند-نمایش بتواند بستر مناسبی برای طرح این موضوع باشد؛ آن هم شخصیتی که خودش اهل ستایش نیست و از چنین رفتارهایی همواره گریزان بود. شخصیتی که اهل مصاحبه نبود و ترجیح می‌داد که مرد میدان عمل و نبرد باشد. ترجیح می داد دست ارادتش را همواره بر سینه خود برای خدمت‌گزاری، وفاداری و علم‌داری نگه دارد.

پارسایی تصریح کرد: با همین رویکرد و هدف، نخستین گام برای تولید این اثر را برداشتم. تنها کار تحقیقی و پژوهشی برای تولید این اثر حدود شش ماه زمان از من گرفت تا به این نتیجه رسیدم که برای تولید نمایش سرباز در راستای شأن و شخصیت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی گونه مستند-نمایش می‌تواند بهترین باشد. بنابراین شروع به نگارش کردم. بعد از حدود چهار ماه فعالیت و تحقیق، گفت‌وگو با نزدیکان سردار و شهید بزرگوار راه مقاومت، کتاب‌هایی که درباره او چاپ شده بود، مطالب و اخباری که در رسانه‌ها منتشر شد بود، در نهایت اثر مستند-نمایش سرباز تولید و متولد شد.

دلیل انتخاب نام «سرباز»، متن وصیت‌نامه حاج قاسم است

سردار سلیمانی وصیت کرده بودند از عنوان سرباز برای او استفاده شود و نه عنوان دیگری!پارسایی درباره دلیل انتخاب نام «سرباز» برای این اثر نمایشی گفت: طی یک سال اخیر و از زمان شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی آثار مختلفی تولید شدند که از نام «سرباز» برای نام اثرشان استفاده کردند اما چرا همه عنوان سرباز را انتخاب می‌کنند؟ پاسخ ساده است؛ مهمترین دلیل آن به وصیت سردار شهید سلیمانی بازمی‌گردد. ایشان وصیت کرده بودند که نخست او را بعد از شهادت در کنار دوست و هم‌رزمِ عارفم محمدحسین یوسف‌الهی به خاک بسپارند و دو دیگر آنکه، عنوان سرباز برای او استفاده شود و نه عنوان دیگری! من هم فکر می‌کنم انتخاب نام «سرباز» به دلیل زیست مردمی، خاستگاه فکری و ذهنی پاک و زلال سوژه این اثر و قهرمان اصلی این نمایش می‌تواند بسیار کمک‌کننده و مؤثر باشد.

وی تصریح کرد: درحقیقت این مسئله درس بزرگی است. چه‌بسا اولین چیزی که در ذهنم برای نام تولید اثری در راستای مقام شامخ، عظیم و رفیع حاج قاسم نقش بست وصیت‌نامه آن بزرگوار بود. تنها خواندن آن وصیت‌نامه نشان می‌دهد که او چقدر از خود گذشته و فروتن بود. این درس‌آموز است. مردی در اوج عزت، خود را سربازِ مردم و ولایت خطاب می کند.

برچسب‌ها