به گزارش خبرنگار ایرنا،ماندن در زندگی اجتماعی برای آنها نیازمند کوششی مضاعف و خودخواسته است؛ به سختی برای رساندن پیام خود تقلا میکنند، نشنیده گرفته میشوند، به حساب نمیآیند، ساده انگاشته میشوند و سخت تر از آن برخورد ترحم آمیزی است که هر روز در کوله بار سکوت واندوه به همراه خود میکشند.
سکوت، بخش زیادی از آن چیزی است که یک ناشنوا در کولهبار زندگی خود به دوش میکشد آنها در دنیای ساکت خود با کمک دستها و لبها به اندازه یک دنیا باهم صحبت میکنند، سرود و شعر میخوانند، انتقال پیام و محتوا میدهند و باهم بحث و حتی دعوا می کنند و بخوبی صدای یکدیگر را می شنوند اما در دنیای دیگرهایی که شنوا هستند کمتر شنیده میشوند.
ناشنوایان با محروم شدن از صداهای پیرامون خود، همواره دغدغه ارتباط با همنوعان خود را دارند و از آن جا که اطرافیان هم با زبان ایما و اشاره آشنایی کاملی ندارند، برقراری ارتباطی مناسب و مطلوب با آنها خیلی سخت میشود؛ لب خوانی و زبان اشاره تنها وسیله ارتباط و انتقال پیام برای ناشنوایان به شمار میرود، اما ناآشنایی بیشتر مردم با این زبان باعث شده این قشر با مشکلاتی روبرو شوند.
ناشنوایی یکی از سختترین معلولیتها است؛ هر چند این افراد از لحاظ ظاهری سالم هستند اما بهعلت اینکه نمیتوانند ارتباط برقرار کنند، سطح دانش و دایره لغات آنها محدود است.
براساس قانون حمایت از معلولان، باید زبان اشاره به عنوان تنها راه برقراری ارتباط و انتقال پیام به ناشنوایان در جامعه آموزش داده شود و ۲ تا ۵ ساعت از برنامه صدا و سیما برای ناشنوایان تدارک دیده شود اما امروز این قانون در جامعه ما رعایت نمیشود تا زندگی اجتماعی برای آنها با انبوهی از مشکلات همراه شود.
هشتم مهرماه برابر با سی ام سپتامبر و " روز جهانی ناشنوایان" بهانهای شد تا با همان هدف نامگذاری این روز یعنی " ارتقای فرهنگ ارتباط با ناشنوایان، دانستههایی از زبان اشاره و آگاهی سیاستمداران و عموم مردم از مشکلاتی این گروه" با آنها وبه گفتوگو بنشینم.
"جامعه به ما توجه نمی کند"
فاضل ورزنده یکی از افراد کم شنوای بوشهری که ساعتی را با او همراه شدم؛
"خدایا مرا بیاموز که با زبان اشاره ام به مردمان بفهمانم که من نیز چون شما هستم اگر چه زبان ظاهر و شنوایی ظاهری ندارم اما در باطن شنوایم و با زبان اشاره عشق از تو می خواهم من و امثال من را از ورطه ترحم دیگران برهانی اینها نجوای فاضل ورزنده یک فرد ناشنوا است".
"وقتی یکی از حواس پنجگانه کار خود را بخوبی انجام نمی دهد فرد با مشکلاتی روبرو است و این مشکلات بویژه در جامعه و در ایجاد ارتباط با دیگران بیشتر احساس میشود چون آنها نحوه ارتباط گیری را با این افراد نمی شناسند"، اینها بخشی از سخنان فاضل ورزنده کم شنوای بوشهری است.
به گفته ورزنده وقتی برای انجام کاری در مکان عمومی قرار میگیریم توجه کمتری به ما میشود و بعضی افراد وقتی متوجه میشوند گفتار آنها را متوجه نمیشنویم رفتار زننده و توهین آمیزی با ما دارند.
اشتغال ناشنوایان مشکل مضاعف
او از نامهربانی و سوء استفاده برخی از افراد جامعه در فضای کاری هم گلایه میکند: وقتی متوجه ناشنوایی ما میشوند یا حق و حقوق مان را پرداخت نمیکنند و یا نصفه و یا از روی ترحم پرداخت میکنند.
ورزنده، جوان دیپلمه کم شنوای بوشهری در کنار داشتن مهارت در رشته نجاری، علاقه به هنر و داشتن مدرک صدف کاری اما امروز ه نظافتچی در یک شرکت خصوصی با حقوقی اندک و بدون بیمه مشغول به کار است و مهمترین خواسته او برای اینکه بتواند زندگی آینده خود سامان و به نوعی تضمین کند، بیمه است.
به بیان ورزنده به رغم اینکه افراد ناشنوا از نظر جسمانی هیچ مشکلی ندارند و در بسیاری از کارها توانا هستند اما جامعه پذیرای آنها نیست و در حالت عمومی جامعه به دلیل پذیرفته نشدن فرد ناشنوا او را بدون در نظر گرفتن مهارت ها حذف می کنند.
کارفرمایان اطلاعات کافی در مورد ناشنوایان ندارند و تصور آنها از فرد ناشنوا فردی است که اصلاً چیزی نمی فهمد اما ناشنوایان به دلیل تمرین لب خوانی چشمانی تیزبین دارند و استعدادهای زیادی در آنان نهفته است و تنها به دلیل دید عمومی منفی در جامعه این استعداد ها نادیده گرفته می شوند.
نصرالله اهرمی نژاد رئیس انجمن ناشنوایان استان بوشهر که خود نیز ناشنوا است در باره اشتغال ناشنوایان اینطور توضیح میدهد: افراد ناشنوا با وجود اینکه درس می خوانند و مدارک عالی نیز از دانشگاهها میگیرند ولی درصد زیادی از آنها ازسوی کارفرماها و دستگاههای دولتی پذیرفته نمیشوند و این افراد مجبورند به کارهای جانبی که تنها جنبه سرگرم کننده دارد، بپردازند.
اهرمی نژاد از همکاری نکردن ادارات ودستگاههای دولتی با افراد ناشنوا و رعایت نکردن قانون در زمینه جـذب سه درصد نیـروی کار از جامعه معلولان انتقاد کرد.
او مسکن را از دیگر مشکلات ناشنوایان عنوان می کند و میگوید: فرد ناشنوا ازدواج می کند ولی بعد از ازدواج با مشکل مسکن روبرو است و انتظار میرود دستگاههای حمایتی سازمان بهزیستی را در این زمینه همراهی کنند چرا که این سازمان به تنهایی توان حل این مشکل را ندارد.
نبود مترجم مهمترین مشکل ناشنوایان برای ادامه تحصیل
علی پارسایی یکی دیگر از ناشنوایان بوشهری میگوید: یکی از مهمترین چالشهای ناشنوایان پذیرش جامعه است بطوریکه به دلیل ناشنوا بودنمان بیشتر تمایل به حرف زدن داریم اما به صحبتهای ما توجهی نمیشود و دومین چالش ما در حوزه اجتماع و خارج از خانواده است.
به بیان این ناشنوای ۲۴ ساله افراد ناشنوا در مقایسه با معلولان دیگر مانند جسمی حرکتی و نابینا در رابطه با پذیرش در اجتماع محدودیتهای زیادی دارند هرچند به طور مثال در محیطی مثل بانک کارمندان بانک با ناشنوایان همکاری های لازم را انجام می دهند اما در مجموع ما مترجمان خود را نمی توانیم وارد سازمانها و ادارات کنیم.
به اعتقاد پارسایی بچه های ناشنوا نباید فراموش شده تلقی شوند و جامعه به آنها بی توجه باشد چرا که ناشنوایان هم حق زندگی دارند و باید به نیازهای آنها پاسخ داده شود.
ایمان سلیمانی یکی از افراد کم شنوای بوشهر نداشتن مدرسه مستقل برای ناشنوایان در مقطع متوسطه دوم را از مشکلات ناشنوایان بوشهری عنوان میکند و میگوید: مدرسه بهارستان ویژه ناشنوایان فقط برای مقطع ابتدایی و متوسطه اول است و دانش آموزان ناشنوا برای ورود به متوسطه دوم باید وارد مدرسه های عادی شوند.
به گفته سلیمانی نبود مترجم در این مدرسهها شرایط ادامه تحصیل را برای دانش آموزان ناشنوا سخت کرده و آنها را از ادامه تحصیل منصرف میکند.
این کم شنوای ورزشکار بوشهری که به تازگی به عنوان تنها نماینده استان بوشهر به کادر فنی تیم ملی فوتبال ناشنوایان دعوت شده است می گوید: مناسب سازی برای معلولان تنها شامل ایجاد رمپ، چراغ راهنمایی گویا و خودپردازهای بانکی گویا نیست بلکه از لحاظ ارتباطی نیز باید برای ناشنوایان مناسب سازی لازم صورت گیرد مساله ای که امروز در جامعه کمتر مورد توجه واقع شده یا به طور کلی مغفول مانده است و این مشکلاتی را برای این قشر ایجاد میکند.
ورزش ناشنوایان با انبوهی از محدودیتهای ناگفته
اما در کنار همه مشکلات و کمبودها ناشنوایان بوشهری در رشته های ورزشی از جمله ورزشکاران پیشرو کشور به شمار میروند کسب مقام سوم والیبال پیشکسوتان منطقه جنوب کشور در اصفهان، مقام دوم پینگ پنگ پیشکسوتان ناشنوای منطقه جنوب کشور در شیراز از جمله افتخارات ورزشی ناشنوایان بوشهری است.
آنطوری که مسعود ابراهیمی معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی استان بوشهر میگوید: با وجود استعداد ناشنوایان در رشته فوتسال اما سالنی برای فوتسال و زمین چمن مصنوعی کوچکی هم در اختیار نداریم.
به گفته ابراهیمی افزون بر اینکه ناشنوایان ورزشکار بوشهری برای تمرین پینگ پنگ، دارت، شطرنج و سایر رشته ها با محدودیت سالن روبرو هستند با وجود حمایت سازمان بهزیستی اما همچنان برای اعزام بچه ها به مسابقه های کشوری و تهیه لباس و کفش ورزشی در رشته های مختلف با مشکلات زیادی مواجه هستیم.
حضور خیران و نهادهای خصوصی در کنار بهزیستی و انجمن ناشنوایان برای حمایت از ناشنوایان ورزشکار برای حضور در رقابتهای کشوری و حتی جهانی کمترین خواسته جامعه ناشنوایان بوشهری است.
شناسایی بیش از ۲هزار ناشنوا در استان بوشهر
به گفته حسین اسدی راد مدیرکل بهزیستی استان بوشهر میزان شیوع معلولیت ناشنوایی در این استان ۲ تا چهار نفر در هر هزار نفر تشخیص داده شده و ۵۰ درصد علت ناشنوایی در این استان ژنتیکی، ۲۵ درصد دلایل ناشناخته و مابقی نیز به دلیل بیماریهای مادر در دوران بارداری و برخی مشکلات زایمان شناسایی شده است.
او جمعیت ناشنوایان استان بوشهر را ۲ هزار و ۹۸۴ نفر اعلام میکند که این افراد خدمات لازم را از طریق سه مرکز آموزش کودک و خانواده کم شنوا و ناشنوا در بوشهر، گناوه و دشتستان دریافت میکنند.
اسدی راد اجرای طرح غربالگری شنوایی نوزادان با هدف شناسایی اختلالهای شنوایی و استفاده ازسمعک و کاشت حلزون برای تکمیل شنوایی بچههایی که در سن طلایی ۲ تا ۱۰ سال قرار دارد را از جمله خدمات بهزیستی برای جامعه ناشنوایان عنوان کرد.
او یادآور میشود: در سه ماه نخست امسال سه هزار و ۱۹۸ نوزاد غربالگری شنوایی شدند که از این شمار ۱۰ کودک نیازمند به مداخلات درمانی تشخیص داده شده اند.
او تهیه ۲۰۰ سمعک رایگان برای افراد ناشنوا و نیمه ناشنوا از نیمه سال گذشته تاکنون و توزیع ۲ هزار بسته ۶ تایی باطری سمعک در مدل و سایزهای متفاوت، کاشت حلزون برای تکمیل شنوایی افراد در سن طلایی ۲ تا ۱۰ سالگی به تعداد ۹ نفر از سال گذشته تاکنون را از جمله خدمات ارائه شده به جامعه ناشنوایان استان بوشهر عنوان کرد.
با همه خدماتی که به گفته اسدی راد به ناشنوایان بوشهری ارائه شده است، اما علاوه بر همه محدودیتهای زیرساختی و قانونی، این گروه با چالشهایی مواجهاند که تنها فرهنگ سازی و آموزش عمومی میتواند مرهم آن باشد؛ جامعه و خانوادههای دارای معلول ناشنوا باید زبان اشاره بیاموزند، همه باید آنها را با نقص جسمی که دارند به رسمیت بشناسند، آنها نه به ترحم که به فهمیده شدن نیاز دارند،تا بتوانند به عنوان عضوی موثر و کارآمد در جامعه زندگی کنند.
آنطور که از گفتههای ناشنوایان بر میآید: ما باید بیاموزیم که ناشنوایان را با دستهایشان بفهمیم و دستهای آنها پل ارتباطی آنان با دیگر اعضای جامعه به شمار میرود.