تهران- ایرنا- اگرچه اکنون شهروندان از خط‌دهی رسانه‌های برانداز به سلبریتی‌ها در جریان ناآرامی‌های اخیر اطلاعات بسیاری دارند اما ایرنا، به اطلاعاتی در این زمینه دست یافته که شاید برای نخستین بار است که منتشر می‌شود.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، هرگاه در جامعه ایران، تشتت و ناآرامی به وجود بیاید، رسانه‌های معاند و برانداز در حرکتی همسو، تمام تلاش خود را به عمل می‌آورند تا سیاست از بیرون گود می‌گویند لنگش کن را در مورد سلبریتی‌ها پیاده کنند.

در ناآرامی‌های قبلی، شکل جریان‌سازی به این ترتیب بود که رسانه‌های پرنفوذی مانند بی‌بی‌سی و ایران اینترنشنال، با تماس مستقیمی که برقرار می‌کردند، از سلبریتی‌ها می‌خواستند که اعلام موضع کرده و صف خود را از صف طرفداران حکومت جدا کنند. آنها با تاکید بر این گزاره که الان وقتش است، برخی از سلبریتی‌ها را مجاب می‌کردند که فراتر از مشکل کنونی (مانند بنزین در سال ۹۸) به شیوه حکمرانی و مملکت‌داری، انتقاد کرده و با بسط این مشکلات به مسئولان مملکتی، اعتراض خود را اعلام کنند.

هرگاه در جامعه ایران، تشتت و ناآرامی به وجود بیاید، رسانه‌های معاند و برانداز در حرکتی همسو، تمام تلاش خود را به عمل می‌آورند تا سیاست از بیرون گود می‌گویند لنگش کن را در مورد سلبریتی‌ها پیاده کنند

اما طبق اطلاعاتی که به خبرنگار سینمایی ایرنا رسیده، در ناآرامی اخیر، شکل این خط‌دهی تغییر پیدا کرده و شاید چون در اتفاقات مشابه قبلی، آن نتیجه مطلوب حاصل نشد، حالا برنامه‌ریزی‌ها حول یک اتحاد فرامرزی علیه سلبریتی‌های کشورمان شکل گرفته است.

به همین منظور، طبق اطلاعات به دست آمده، سه رسانه بی‌بی‌سی، من و تو و ایران اینترنشنال که دفتر هر سه آنها در لندن است، با بسیج تعدادی از خبرنگاران خود در یک واحد مستقل، تلاش کرده‌اند تا بیشترین میزان تاثیرگذاری را بر روی سلبریتی‌ها به عمل بیاورند.

این اتاق جریان‌سازی، بلافاصله پس از درگذشت مهسا امینی تشکیل شد و طی آن، همه تلاش خود را کردند که کار به آشوب‌های خیابانی کشید شود، بنابراین از همان ابتدا بر روی شیوه‌های نوینی از خط‌دهی تاکید شد. اتاق فکر این جریان، بر روی این گزاره، تاکید ویژه داشت که نوع آشوب‌های جدید، تفاوت‌های بسیاری به نسبت آنچه در سال‌های ۷۸، ۸۸ و ۹۸ رخ داد، دارد و چون این‌بار بحث حجاب و درگذشت یک دختر کرد در میان است، جمعیت به‌مراتب بیشتری از طیف‌های گوناگون به خیابان می‌آیند و باید نهایت بهره‌برداری را از این جریان به عمل آورد.

این جریان رسانه‌ای، از خانواده آن سلبریتی تقاضا داشتند تا شخصا اعلام موضع کنند. هدف از اعلام موضع خانواده سلبریتی‌ها آن بود که آنها این اعلام موضع را از تریبون‌های خود رسانه‌ای کنند و این‌طور به مردم تفهیم کنند که فلان سلبریتی، از ترس محدودیت در فعالیت‌های آتی خود، از اعلام موضع خودداری کرده اما همسر و فرزندان او با انتشار چنین پستی، اعتراض خود را به وضع موجود اعلام کرده‌اند

با همین تفکر، فعالیت این اتاق رسانه نیز آغاز می‌شود. این خبرنگاران، در ابتدا با برخی سلبریتی‌هایی که در طول سال از طریق پیام در شبکه‌های مجازی، با آنها تماس دارند، شروع کرده و از آنها می‌خواهند تا مطالبات خود را به شکل صریح با مردم در میان بگذارند و در این شکل انتشار، حتما طرح پرسش کرده و چالش‌هایی را مطرح کنند.

مشکل اما زمانی آغاز شد که برخی از سلبریتی‌ها، از انجام این کار استنکاف کردند و این روند، زمانی سخت‌تر شد که تماس اعضای این اتاق رسانه‌ با برخی سلبریتی‌ها که ارتباط چندانی با آنها نداشتند نیز با مشکل روبرو شد.

در فاز دوم اجرایی شدن این ترفند، به اعضای خانواده این هنرمندان پیام داده شد. این جریان رسانه‌ای، از خانواده آن سلبریتی تقاضا داشتند تا شخصا اعلام موضع کنند. هدف این جریان رسانه‌ای از اعلام موضع خانواده سلبریتی‌ها آن بود که آنها این اعلام موضع را از تریبون‌های خود رسانه‌ای کنند و این‌طور به مردم تفهیم کنند که فلان سلبریتی، از ترس محدودیت در فعالیت‌های آتی خود، علیرغم میل قلبی، از اعلام موضع خودداری کرده اما همسر و فرزندان او با انتشار چنین پستی، اعتراض خود را به وضع موجود اعلام کرده‌اند.

البته که این جریان رسانه‌ای، در این روش نیز توفیق چندانی به دست نیاورد و درست در این نقطه بود که مرحله سوم نقشه عملیاتی شد. در این مرحله، با تاکید بر تماس مستقیم صوتی و نوشتاری، با سلبریتی، احساسات او را جریحه‌دار کرده و به وی تفهیم کردند که عدم‌اعلام‌ موضع در این زمان طلایی، به معنای همراهی با حکومت و بی‌تفاوتی در قبال مرگ یک جوان بی‌گناه است. در این شرایط، اگر کار خوب پیش می‌رفت و آن سلبریتی می‌پذیرفت که اعلام موضع کند، که هیچ اما اگر باز هم استنکاف می‌کرد، این‌بار کار به توهین و حتی تهدید کشیده می‌شد.

شکل تهدید هم به این ترتیب بود که اتاق رسانه، با آوردن نام چند هنرمند که پیشتر به دلیل همراهی با حکومت، در اذهان مردم به عنوان هنرمند حکومتی حک کرده بودند را نزد آن سلبریتی آورده و آنها را تهدید می‌کردند که در صورت عدم‌همراهی، آنها از تریبون پرنفوذ خود، استفاده می‌کنند تا نام آنها را نیز به مانند آن هنرمندان، به عنوان هنرمندان حکومتی مطرح کرده و در این صورت، نه‌تنها از چشم مردم می‌افتند بلکه قطعا با محدودیت‌های کاری نیز مواجه خواهند شد.

تنها با رصد چند واکنش چهره‌های سرشناس می‌توان بر روی این گزاره صحه گذاشت که این اتاق رسانه، برای چند هنرمند، از این ترفند استفاده کرده است.

اگرچه این شکل سازماندهی نیز چنان موفق از آب درنیامد اما همین که رسانه‌های مغرض، در حرکتی هماهنگ، دست به این بسیج رسانه‌ای زده‌اند، خود جای تامل دارد. البته که در کنار این بسیج رسانه‌ای، باید به برخی جریان‌های مستقل نظیر فضاسازی‌هایی که از سوی منافقان آلبانی‌نشین و رسانه‌های لس‌آنجلسی در تحریک و تهییج سلبریتی‌ها انجام شد نیز اشاره کرد.

در این هجمه رسانه‌ای، آنچه اهمیت دارد، اشراف بر روی این مقوله است که با وجود گسترش تکنولوژی، اما جریان رسانه‌ای غرب، همچنان بر روی گزاره ما بیرون گود ایستاده‌ایم اما شما به جای ما مبارزه کن، تاکید دارد. یعنی سطح نگرش این رسانه‌ها با وجود تمام این پیشرفت‌هایی که در سبک زندگی و مکتب وجودی دنیای جدید شکل گرفته، در همین سطح مانده که شما به جای ما هزینه کن تا ما به منویات و خواست‌های خود برسیم

تمام این موارد نشان می‌دهد که رسانه‌های خارج‌نشین با بسیج تمامی امکانات خود، نهایت تلاش خود را به عمل آوردند تا دراین دور اعتراضات، همپای جریان‌سازی اجتماعی و سیاسی، از قدرت سلبریتی‌ها نیز استفاده کرده تا تعداد بیشتری از شهروندان را به قیام و تجمعات خیابانی بکشانند.

آنچه قوت قلب این رسانه‌ها بود آن‌که بسیاری از سلبریتی‌ها در دوره‌های گذشته این شکل اعتراض‌ها، بر روی این نکته تاکید می‌کردند که سواد سیاسی ندارند یا آدم سیاست نیستند اما این‌بار چون موضوع حجاب در میان بود، آنها از این فرصت استفاده کردند و تا توانستند نسبت به ترغیب سلبریتی‌ها، علی‌الخصوص سلبریتی‌های زن سنگ‌تمام گذاشتند و اگر دقت کنیم می‌بینیم که آنها در قبال چند سلبریتی که کشف حجاب کردند، تا چه اندازه میدان دادند و با آنها به گفت‌وگو نشستند.

در این هجمه رسانه‌ای، آنچه اهمیت دارد، اشراف بر روی این مقوله است که با وجود گسترش تکنولوژی، اما جریان رسانه‌ای غرب، همچنان بر روی گزاره ما بیرون گود ایستاده‌ایم اما شما به جای ما مبارزه کن، تاکید دارد. یعنی سطح نگرش این رسانه‌ها با وجود تمام این پیشرفت‌هایی که در سبک زندگی و مکتب وجودی دنیای جدید شکل گرفته، در همین سطح مانده که شما به جای ما هزینه کن تا ما به منویات و خواست‌های خود برسیم.

فارغ از اینکه این مطالبات و خواسته‌ها در چه موضوعی است یا تا چه اندازه به‌حق است، این سوال مطرح می‌شود که آیا هیچ عقل سلیمی در دنیای امروزی، سیاست دیکته کردن کورکورانه را می‌پذیرد؟ اینکه برای کسی سرمشق کنند که فلان کار را انجام بده آن هم از سوی سلبریتی که چندان با امر و نهی، میانه خوبی ندارد، سیاستی شکست‌خورده است که هیچ‌گاه به بار نخواهد نشست. اما آنچه عجیب است اینکه چگونه در این وانفسایی که حتی یک کودک در برابر دیکته کردن جبری و کورکورانه، از خود مقاومت نشان می‌دهد، برخی سلبریتی‌ها، مرعوب بازی‌هایی از این دست شده و قبول کردند که برای شادی دل کسانی که اصلا آنها را نمی‌شناسند و در خارج از کشور حضور دارند، این‌چنین با حیثیت و اعتبار چندساله خود بازی کنند و در آخر با انتشار عذرخواهی یا ماست‌مالی کردن اظهاراتشان، قصد بازگشت به جریان معمول زندگی و کار را دارند.

این بازی رسانه‌ای به قدری راحت و ابعاد آن به اندازه‌ای روشن است که هر انسان ساده‌ای نیز متوجه نیت پشت پرده آن می‌شود چه برسد به یک سلبریتی که انتظارات بیشتری از آنها می‌رود.