زایندهرود بهعنوان اصلیترین و مهمترین عنصر اکولوژیک دشت اصفهان، عامل اصلی تداوم سکونت و تنظیمکننده اکوسیستم منطقه، طی چند سال اخیر به دلایل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، نگاه سنتی در سدسازی، افزایش جمعیت، اصرار بر الگوهای کشاورزی سنتی، تعدد صنایع آببر، برداشتهای بیرویه و خارج از برنامه، تفکیک مدیریت یکپارچه و تصمیمات غیرکارشناسانه و غیرقانونی، با کمآبی و بحران خشکی مواجه شده است. این موضوع سبب قطع متناوب جریان آب رودخانه در شهر اصفهان و به تبع آن نقصانهایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری شهر هم شده است.
در همین راستا «احمد صابری نهرفروزانی» و «سید امیر منصوری» بررسی را با عنوان «نوزاینده رود»؛ پژوهشی در بازشناسی رودخانه زایندهرود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک، انجام دادهاند که مهمترین نتایج را با هم میخوانیم؛
زاینده رود در یک نگاه
رودخانه زایندهرود، از دامنه «زردکوه بختیاری» و «هفتتنان» و شعب آنها در منطقه «شوراب تنگگزی» از توابع استان چهارمحال و بختیاری سرچشمه میگیرد و پس از جذب آبهای جاری بخشهایی از مناطق «فریدن» و «فریدونشهر» از استان اصفهان، به سمت شهر اصفهان و در نهایت مرداب گاوخونی، در طول مسیری ۳۶۰ کیلومتری، از جنوب غربی به سمت مشرق جریان مییابد. حدود یکسوم طول این مسیر، آبگیر و دو سوم آن آبخور رودخانه است.
حضور زایندهرود همواره در ادراک مردم از محیط سکونتشان نقشی اساسی داشته، از یک ساختار طبیعی فراتر رفته و در قالب عنصری هویتبخش موجب حس تعلق به یک پدیده اجتماعی و اکولوژیک شده است
با خوانش سند مربوط به توزیع حقابه رودخانه زایندهرود -مشهور به طومار شیخ بهایی- مربوط به سال ۹۲۳هجری قمری اینگونه استنتاج ِمیشود که از ۲۷۵ حقابه رودخانه، سهم اصفهان از طریق ۹ نهر اصلی (مادی) و شعب آنها در سطح شهر توزیع میشده و با توسعه این شبکه در عصر صفوی، اصفهان به صورت یک «باغشهر» درآمده و به یکی از برجستهترین سکونتگاههای شهری خاورمیانه بدل شده است.
حضور رودخانه زایندهرود در این سکونتگاه همواره در ادراک مردم از محیط سکونت خود نقشی اساسی داشته است و از یک ساختار طبیعی فراتر رفته و در قالب عنصر هویتبخش موجب حس تعلق به یک پدیده اجتماعی و اکولوژیک شده است؛ همانطور که «امیل دورکیم» جامعهشناس مشهور فرانسوی اشاره دارد: احساس هویت و تعلقمندی، تحت تأثیر ساختارها، ارزشها، فرهنگ و تعاملات انسانی است و مقولهای اجتماعی- فرهنگی محسوب میشود.
جریان زاینده رود بر سفرنامهها و آثار ادبی
انتقال مفهوم رودخانه زایندهرود از یک پدیده عینی به ذهنیت مردم و شکلگیری مفهوم زایندهرود به صورت پدیدهای عینی- ذهنی، از مطالعه آثار روشنفکران پیرامون رودخانه زایندهرود در متون ادبی، اشعار، سفرنامهها و اسناد تاریخی قابل فهم است که همه آنها به برخی ویژگیهای آب زایندهرود و همینطور آثار حضور آن در اصفهان اشاره میکند، که بیشتر به «ارتباط انسانی مردمان با این طبیعت» اشاره دارد.
در دوران معاصر و با شکلگیری مفهوم شهروندی و هویت ملی این توجه تعدد یافت؛ چنانکه از داستان گاوخونی «جعفر مدرس صادقی»، از سیر تا پیاز «محمد ابراهیم باستانی پاریزی» و مجموعه داستان اصفهان نصف جهان «صادق هدایت» تا مجموعه داستان یحیای زایندهرود «کیهان خانجانی»، نویسندگان درک و برداشت خود از این رودخانه را تا مفهوم اصفهان تعمیم دادهاند.
خشکی زایندهرود و زیر تیغ رفتن مفهوم اصفهان
زایندهرود به عنوان تنها رودخانه دائمی فلات مرکزی ایران، شریان حیاتی شهر اصفهان در طول تاریخ بوده است. این شهر اما امروزه در تامین آب در بخشهای آشامیدنی، کشاورزی و نیز محیط زیست به دلیل کمبود آب با مشکلاتی مواجه شده است. سایر پیامدهای خشک شدن زایندهرود به صورت کاهش رطوبت هوا، افزایش غبارات محلی و آلودگی هوا، افت سطح آبهای زیرزمینی، خشکشدن تدریجی پوشش گیاهی و مراتع، کاهش فعالیتهای کشاورزی و باغداری و در نهایت افزایش بیکاری و فقر اجتماعی به ویژه برای ساکنین اطراف رودخانه است.
از سوی دیگر آسیبدیدن عامل مهم شکلگیری مفهوم اصفهان در ذهنیت مردم، از مهمترین آسیبهای وارده به ادراک مردم از منظر شهری اصفهان است که این شهر در دو دهه گذشته و به واسطه خشکشدن زایندهرود با آن دست به گریبان بوده است. رودخانه زایندهرود برای قرنها به عنوان ستون فقرات شهر، نقش یگانهای در ساخت هویت شهری با غنای تاریخی اصفهان داشته است، و میتوان گفت براساس تجربه زیسته شهروندان اصفهانی، شرایط میانجی و پیامدهای منتج از کمآبی و خشکسالی زاینده رود به بروز بحران هویتی (فرهنگی) شهروندان اصفهانی منجر شده است.
بر اساس تجربه زیسته شهروندان اصفهانی، شرایط میانجی و پیامدهای منتج از کمآبی و خشکسالی زاینده رود به بروز بحران هویتی (فرهنگی) شهروندان اصفهانی منجر شده است
چهار عامل فشار بر زاینده رود
در این تحقیق پس از بررسی چهار عامل: مساله خشکسالی، مدیریت جزء نگرانه و غیر سیستمی، سد زایندهرود و مصارف حوزه آبریز با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانهای، مشاهدات میدانی و اسناد تصویری و انطباق نظریه فهم و تحلیل رودخانه شهری به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی- اکولوژیک، به فهم زیرسیستم اینگونه نتیجهگیری میشود که در انطباق دقیق میان ساختار یک رودخانه شهری به مثابه سیستم اجتماعی-اکولوژیک با رودخانه زایندهرود میتوان زیرسیستم اکولوژیک رودخانه زایندهرود را به سبب درگیری با فرآیندهای زیستمحیطی و فیزیکی خشکسالی و تغییر اقلیم، سیستمی تحت فشار داخلی دانست که به رغم درگیری با چالشهای فراوان همچنان در برقراری جریان اولیه به سوی سیستم اجتماعی تواناست.
در زیرسیستم اجتماعی به سبب غفلت از روابط موجود میان ارزشها، حکومت و مردم و از دست رفتن ارتباط زیرساختهای اجتماعی با مدیریت کلان رودخانه، این چالشها شدت یافته و فشار مضاعفی به سیستم اکولوژیک و حتی شرایط رودخانه بازگردانده میشود. در نتیجه در روندی دوسویه کلیت سیستم با بحران مواجه شده است و حتی ادامه حیات آن به مخاطره افتاده است. با مطالعه روند تاریخی-طبیعی شکلگیری رودخانه زایندهرود و فرآیند تبدیل آن به پدیدهای عینی-ذهنی (منظرین) میتوان گفت آنچه به پایداری رودخانه زایندهرود (با وجود تنشهای طبیعی) در زمان پیش از بحران کنونی منجر شده بود، تعادل فشارهای وارد برآن با جریانهای ساطع از آن به محیط پیرامونی به خصوص در بخش مصارف حوضه آبریز بوده است. همچنین با شکلگیری تعلق جمعی و تصویر ذهنی تاریخی این رودخانه در نظر شهروندان، مهمترین عامل حفاظت آن در غالب فرآیندهای اجتماعی شکل گرفته است.
جمعبندی خوانش سیستمی از زایندهرود
در جمعبندی خوانش سیستمی از رودخانه زایندهرود در این پژوهش میتوان بحران و خشکی زایندهرود را در فشارهای وارد بر این سیستم در قالب خشکسالی، مدیریت بخشینگر، سد زایندهرود و مصارف حوضه آبریز دید که از امکانات و خدمات این سیستم (در غالب شرایط زیستمحیطی، اکولوژیک، کمیت و کیفیت آب) پیشی گرفته است. در این شرایط باید تعادل درونی سیستم برمبنای تقویت خود سازماندهی ذاتی آن و با هدف تبدیل رودخانه به سیستم تطبیقپذیر و پویا، به این سیستم بازگردد.
در این راستا میتوان راه حل احیا زایندهرود در شهر اصفهان و تاثیر آن در ادراک مردم از شهر -«منظر شهری»- را در انطباق با ساختار این سیستم در برنامهای دید که ضمن توجه به زیرسیستم اجتماعی باید به تقویت روابط نادیده گرفته شده در رابطه میان ارزشها، مردم و نقش تصمیمات کلان و سیستمی حکومت اعم از دولت مرکزی یا محلی بپردازد.
راه حل احیا زایندهرود باید ضمن توجه به زیرسیستم اجتماعی آن به تقویت روابط نادیده گرفته شده میان ارزشها، مردم و نقش تصمیمات کلان و سیستمی حکومت اعم از دولت مرکزی یا محلی بپردازد
به موازات تقویت روابط مغفول سیستم، هم باید به بازیابی روابط از میان رفته اعم از روابط میان زیرساختهای اجتماعی (اقتصاد، فرهنگ، سیاست، اجتماع) با مدیریت کلان رودخانه در زیرسیستم اجتماعی و حفاظت از شرایط رودخانه (ریختشناسی زمین، ارگانهای زنده، کمیت و کیفیت آب) در زیرسیستم اکولوژیک پرداخت.
به منظور برقراری تعادل در سیستم رودخانه زایندهرود هم توجه به فشارها و جریانهای این سیستم تحت تاثیر ذینفعان و ذینفوذان در میان حوزه آبخیز تا حوزه آبگیر به تعادل نسبی برسد. امری که بیش از همه باید در سطح سیاستگذاری کلان و راهبردی مورد توجه قرارگیرد و درطی آن به بازتعریف فشارها و جریانهای وارد بر این سیستم پرداخت.
بدین ترتیب میتوان با مطالعه برنامه ستاد احیای حوضه آبریز زایندهرود به عنوان برنامهای مشارکتی با رویکرد اصلاح نظام حکمرانی و گزارش سند مدیریت یکپارچه منابع آب زایندهرود، به عنوان راهبرد مدیریت منابع آب در حوزههای مختلف، چارچوب کلی برنامه راهبردی احیا رودخانه زایندهرود و حوزههای آبریز را برمبنای تحلیل بحران، تعاریف و روابط متقابل افقی و عمودی متغیرها بهطور اجمالی شرح کرد.
تصمیمات و اقدامات بالادستی در جهت تعدیل فشارهای وارد بر سیستم؛ بازگشت به نظام مدیریت یکپارچه آب زایندهرود، با در نظرگیری ارتباطات، منافع و ضرورتهای حوضههای آبریز؛ اصلاح الگوی کشاورزی و مدیریت منابع آب در حوضه آبریز؛ بازنگری در طرح سد زایندهرود؛ تلاش برای کاهش وابستگی اقتصاد استان به صنایع آببر، خودبسندگی و بازیافت آب مورد نیاز صنایع و برنامهریزی درازمدت در انتقال صنایع سنگین به مناطق ساحلی کشور؛ تصمیمات و اقدامات مستقیم (حوضه آبریز شهر اصفهان) در جهت تعدیل جریانهای درون سیستم، بازطراحی بستر رودخانه زایندهرود با هدف جریان دائمی و حداقلی آب در بستر رودخانه و ایجاد دریاچههای پالایشپذیر در حوزه پیرامونی پلهای تاریخی با استفاده از سیستمهای سبک بازچرخانی؛ بازطراحی حاشیه رودخانه زایندهرود و بازگشت به منظرهپردازی گمشده و طبیعی زایندهرود؛ بازیابی نقش رودخانه زایندهرود در ادراک مردم از مفهوم اصفهان از طریق بازطراحی رویدادمحور و بازکردن دید و منظرکرانرود زایندهرود، از جمله راهکارهای این پژوهش است.
منبع:
احمد صابری نهرفروزانی و سید امیر منصوری، «نوزاینده رود» پژوهشی در بازشناسی رودخانه زاینده رود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک، ماهنامه باغ نظر، سال ۱۴۰۰، دوره ۱۸، شماره: ۱۰۲