تهران- ایرنا- محمدحسین دانایی، خواهرزاده زنده‌یاد جلال‌آل احمد به رسانه‌ها اعلام کرد: ویکی خانم، پنجشنبه شب ۲۱ مهرماه از دنیا رفتند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، ویکتوریا دانشور (خواهر سیمین دانشور) پنجشنبه، ۲۱ مهرماه از دنیا رفت. این خبر توسط محمدحسین دانایی (خواهرزاده زنده‌یاد جلال آل احمد) به رسانه‌ها اعلام شد. او گفت: ویکی خانم، پنجشنبه شب ۲۱ مهرماه از دنیا رفتند.

ویکتوریا دانشور تنها بازمانده دانشورها، در خرداد ۱۳۰۵ به دنیا آمد، پنج سال از سیمین دانشور کوچک‌تر  بود. او بعد از درگذشت سیمین مدتی در خانه این داستان‌نویس که حالا خانه‌موزه شده است، زندگی می‌کرد.

پیش از این مهری بیرانوند، پرستار ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور، درباره وضعیت سلامتی او به خبرنگار ایرنا گفته‌بود: او در سی‌سی‌یو بیمارستان یاس بستری است. شب گذشته دکتر وضعیت او را بررسی کرد و گفت که تغییری در شرایط جسمانی او شکل نگرفته است، دکتر گفت که وی هشیاری ندارد و به دلیل کهولت سن از شبی که به اورژانس برده شده، هیچ امیدی نیست.

این پرستار با اعلام اینکه پزشک‌ها حتی یک درصد هم امید به بهبود ویکتوریا دانشور ندارند، بیان کرده‌بود: خانم دانشور اگر از دستگاه جدا شود از دنیا می‌رود، زیرا فقط قلبش با کمک دستگاه می‌زند، از نظر سلامتی هیچ مشکل دیگری ندارد.

به گفته پرستار ویکتوریا دانشور، او از نظر جسمانی در سلامت به سر می‌برد و مشکلی از نظر قند، فشار خون و چربی نداشت و فقط به دلیل کهولت سن در آن شرایط قرار گرفته‌است.  

سیمین دانشور در هشتم اردیبهشت ۱۳۰۰خورشیدی در شیراز به دنیا آمد. پدر او پزشک و تحصیلاتش را در آلمان و فرانسه گذرانده بود و مادرش هنرمند و دبیر نقاشی بود. او در خانواده‌ای فرهیخته و ثروتمند پرورش یافت. دانشور نخستین زن داستان‌نویس ایرانی بود که آثاری ارزشمند در ادبیات فارسی معاصر خلق کرد از آثار بسیار ماندگار و در واقع شاهکار ادبی وی می‌توان سووشون را نام برد که به زبان‌های مختلف چاپ شده است.

ویکتوریا دانشور خواهر سیمین دانشور در خصوص دوران کودکی خود و سیمین می‌گوید: ما کودکی خیلی خوبی داشتیم. پدر و مادرمان خیلی روشنفکر بودند... در زمان کودکی هر وقت میهمان می‌آمد، سیمین شعرهای مختلفی می‌خواند و من ویولون می‌زدم. پشت پرده قایم می‌شدم، به پدرم می‌گفتم، بابا بگو من هم بیایم و ساز بزنم. بعد قرقر ویولون می‌زدم... خانم سیمین حافظه‌ خیلی خوبی داشت. شعری از حافظ را یک بار که می‌خواند، حفظ می‌شد. سعدی را هم حفظ بود. روزنامه‌ مدرسه دست او بود. سر صف که مقاله می‌خواند، همه برایش دست می‌زدند.

این بانوی ادیب سرانجام پس از یک دوره بیماری آنفلوانزا در ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ خورشیدی در تهران دیده از جهان فروبست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.