تهران- ایرنا- توان فنی و استعداد جوانان ایرانی در حوزه‌های نرم‌افزاری و سایبری مساله قابل انکاری نیست و از سال‌ها قبل تلاش دلالان دانشگاهی از اقصی نقاط دنیا برای شکار و تشویق جوانان باهوش و نخبه ایرانی، همواره در جریان بوده است.

به گزارش ایرنا، در سال‌های اخیر نیز جذب کارکنان و برنامه‌نویسان و استعدادهای فعال در شرکت‌های نرم‌افزاری، فناوری اطلاعات، دانش‌بنیان و استارت‌آپ‌های ایرانی از سوی کشورها و شرکت‌های خارجی با جدیت در تداوم است تا ضمن بهره‌گیری از آنها، ایران را نیز از این سرمایه‌های ملی تهی کنند.

از سوی دیگر در سمت داخل نیز در حالی که عده‌ای با هدایت رسانه‌ها در حال مرثیه‌سرایی و به شکل غیرمستقیم تشویق مهاجرت سرمایه‌های انسانی کشور در این بخش هستند، عده‌ای نیز تمام تلاش خود را برای حفظ آنها به کار گرفته و هزینه‌های زیادی صرف خنثی‌سازی بی‌اعتمادی‌ها، ناامیدی‌ها و رفع تشویش ذهن نیروی انسانی و با استعداد کشور می‌کنند.

لذا توان و ارزش نیروی انسانی به عنوان نخستین و با ارزش‌ترین سرمایه تمامی شرکت‌های حوزه فاوا، امری روشن است و شرکت‌های ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و همواره به دنبال جذب و استخدام قوای پیشران شرکت‌هایشان یعنی «نیروی انسانی» هستند اما در روالی خلاف ادعای نگرانی برای حذف استعدادها، مهاجرت نخبگان و اتکا به سرمایه‌های داخلی از سوی برخی اشخاص و رسانه‌ها، هر گاه گام و اقدامی برای عرضه خدمات جدید و بومی در عرصه مجازی برداشته می‌شود، شاهد انبوهی از سنگ‌اندازی‌ها و موجی از تلاش برای تخطئه دستاوردها و ناامیدی جوانان با استعداد، ایجاد بی‌اعتمادی در افکار عمومی و در یک کلام «تخریب غرور و سرمایه‌های ملی» هستیم.

در این میان پرواضح است که نقد سازنده را باید کمال میل پذیرفت و برای رفع اشکالات به کار بست اما تخریب و تحقیر جوانان و دستاوردهای سایبری کشور در بخش خصوصی، دولتی و غیردولتی، آن هم توسط برخی رسانه‌های داخلی، از جنس دیگری تلقی می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.لیکن بد نیست ابتدا یادی کنیم از انبوهی از خدمات در فضای مجازی ایران که امروزه و به سهولت از سوی ده‌ها میلیون کسب‌ و کار و کاربر ایرانی در حال استفاده است.

اگرچه به دلایلی که در ادامه می‌آید، مغرضان و آن دسته از رسانه‌هایی که خود را به خواب زده‌اند نمی‌توان بیدار کرد اما اخلاق، دفاع از داشته‌ها و دستاوردهای سایبری و غرور ملی، حکم می‌کند که با صدایی رسا و قامتی ایستاده، ضمن تشویق و تشکر از تلاش جوانان با استعداد ایرانی، یادی دوباره از انبوه خدماتی کنیم که امروزه آنقدر در زندگی ایرانیان جا افتاده‌اند که گاه فراموش می‌کنیم در حال استفاده از سرویسی پیچیده، هوشمند و با کیفیت ایرانی هستیم.

امروز کارنامه موفق اعتماد به پلتفرم‌های داخلی نشان می‌دهد که ما در حوزه‌هایی همچون: تاکسی‌های اینترنتی، فروشگاه‌های اینترنتی، پلتفرم‌های ویدیویی، مسیریاب‌ها، پلتفرم‌های آموزش مجازی، پلتفرم‌های بانکی و انبوهی دیگر از اپلیکیشن‌ها و خدمات فناورانه که از سوی استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های کوچک، متوسط و بزرگ در حوزه فناوری اطلاعات ارایه می‌شود، کاملا موفق و سربلند بوده‌ایم.

این در حالیست که در آستانه راه‌اندازی هر کدام از خدمات فوق نیز موجی از ابهام‌سازی و ادعای نگرانی به راه افتاده بود.

استارت مجدد جریان‌سازی‌های کاذب

این روزها اما صحبت از تلاش برخی شرکت‌های فناور ایرانی برای ارایه پیام رسان و خدمات مشابه اینستاگرام مطرح است. به همین دلیل و در روالی تکراری و گاه مشکوک و قابل بررسی، باز هم شاهد صف‌آرایی برخی رسانه‌های داخلی برای تخریب و در هم کوبیدن این تلاش‌ها هستیم.

این در حالیست که در تحلیل و بررسی محتوای اکثر این رسانه‌های تخصصی و غیرتخصصی، اثری از نقدهای فنی، کارشناسی و دارای ارزش برای توجه و پاسخ دیده نمی‌شود و در عوض آنچه مشاهده می‌شود، تلاش برای ایجاد موج‌های کاذب و تخریبی، حاشیه‌سازی، اتکا به داده‌های غلط، نقل قول‌های غیرکارشناسی از سوی کاربران با هویت ناشناس در شبکه‌های اجتماعی و حتی تمسخر و تحقیر هستیم.

لذا با توجه به روال فعلی باید مروری بر اهداف پشت پرده برخی اشخاص و رسانه‌های داخلی در روال تکراریِ تخریب و حمله به سرمایه‌های ملی سایبری کشور، داشته باشیم.

رسانه‌های خارجی

در خصوص اهداف رسانه‌ها و افراد خارج‌نشین نیاز به تشریح و تفسیر خاصی نیست و عمده این افراد و رسانه‌ها با توجه به خاستگاه و وابستگی‌های مالی و سیاسی، اصولا هیچ تصویری جز سیاهی و سیاه‌نمایی به مخاطبان خود مخابره نمی‌کنند.

رسانه‌های داخلی

بار دیگر تکرار می‌شود که کم نیستند رسانه‌های با تجربه‌ای در داخل که با اتکا به غرور و توان ملی، نقدهایی سازنده و بسیار راهگشا ارایه می‌دهند که آنها را به بخشی الزامی از اکوسیستم و زنجیره سالم در توسعه و ارتقای توانمندی‌های سایبری کشور تبدیل کرده است. در مقابل اما برخی رسانه‌های داخلی که این روزها در صف تخریب و تحقیر دستاوردهای سایبری کشورمان ایستاده‌اند نیز دارای اهداف و پشت پرده‌های متفاوتی هستند.

۱- رسانه‌های تبلیغ محور

بخش قابل ملاحظه‌ای از رسانه‌های مخالف با توسعه خدمات بومی و سایبری در کشور را رسانه‌های تبلیغات محور تشکیل می‌دهند. تشخیص این رسانه‌ها از انبوه تبلیغات، بنرها، رپورتاژآگهی‌ها و اخبار تبلیغاتی که تقریبا تمامی محیط سایت آنها را در برگرفته و عملا آنها را تبدیل به کاتالوگ‌های آنلاین تبلیغاتی کرده، چندان سخت نیست.

این رسانه‌ها اصولا با درج مطالب به اصطلاح انتقادی و در عمل تخریبی، به دنبال خودنمایی و دریافت آگهی هستند و برای اهالی با سابقه و سالم رسانه‌ای نیز کاملا شناخته شده هستند و از آنها با عنوان «رسانه‌های اخاذ و آگهی‌بگیر» یاد می‌شود.

تجربه نیز نشان داده که این رسانه‌ها هر گاه از سمتی که در حال انتقاد از آن هستند، آگهی و بنری را دریافت کنند، در لحظه رویکرد خود را معکوس کرده و به حامی و مدافع آن شخص، شرکت یا پروژه، تبدیل می‌شوند! لذا در خصوص پیام‌رسان‌های داخلی و نمونه‌های مشابه اینستاگرام که امروز به محور تخریب این سایت‌ها و رسانه‌ها تبدیل شده‌اند، کافیست تا رپورتاژ آگهی یا تبلیغاتی دریافت کنند تا کاملا ساکت شده و به موضوعات دیگری بپردازند.

لذا و با هدف افزایش آگاهی عمومی و سواد رسانه‌ای، مخاطبان نیز می‌توانند با یک بررسی اجمالی از سایت یا رسانه‌های مذکور، آنها را شناسایی کنند.

۲- رسانه‌های سیاسی

بخش دیگری از رسانه‌های تخریب‌کننده دستاوردها و تلاش‌های سایبری جوانان ایران را رسانه‌های معروف به سیاسی تشکیل می‌دهند. این رسانه‌ها به علت رقابت‌های سیاسی، همواره نقش مخالف‌خوانی و اپوزیسیون را بازی کرده و هر گونه تلاش و دستاورد در هر حوزه‌ای را به باد انتقاد می‌گیرند.

رسانه‌های سیاسی با هدف جذب پایگاه عمومی و پیشبرد اهداف جریان‌های اقتصادی وابسته به آنها، اقدام به تهدیدسازی و خدشه به اعتماد عمومی برای جذب مخاطب بیشتر، بقا و تخریب دستاوردها می‌کنند تا از این رهگذر، بیشتر دست به دست شده و چند کلیک، عضو و نمایش بیشتر را به دست آورند.

۳- رسانه‌های جوان و بی‌تجربه

دسته دیگری از رسانه‌هایی که به ابزار تخریب دستاوردهای بومی و سایبری کشور تبدیل شده‌اند، رسانه‌های عمدتا سایبری و جوانی هستند که با کمترین سواد و دانش رسانه‌ای اقدام به ایجاد سایت‌های خبری کرده و از آنجا که تجربه کار رسانه‌ای ندارند، به بازیچه دست افراد سیاسی و گروه‌های رقیب تجاری، تبدیل می‌شوند، بدون آنکه خود از آن آگاه باشند.

این رسانه‌ها با هدایت برخی افرادِ با تجربه و با تصور طی کردن یک شبه ره صد ساله و تبدیل شدن به مرجعیت خبری، اصولا هر مطلب، مقاله، اطلاعات، سوژه و داده‌های غلط و نادرستی را با هیجان‌زدگی و بی‌تجربگی، منتشر کرده و به ابزاری برای تخریب تبدیل می‌شوند.

بی‌تجربگی و نداشتن ارتباطات گسترده در این رسانه‌ها نیز موجب می‌شود که نویسندگان و گردانندگان عموما جوان و کم سن و سال یا رانده‌شده از دیگر رسانه‌ها (به دلایل متعدد)، امکان راستی‌آزمایی و اشراف بر اطلاعات درست و غلط را نداشته باشند.

۴- رسانه‌های مخالف کشور

و دسته دیگر از رسانه‌های مخالف خوان و تخریب‌کننده را نیز رسانه‌هایی تشکیل می‌دهند که با تیترها و سوژه‌های مشابه رسانه‌های خارج نشین، به شکلی هدفمند و دایمی در مسیر مخالفت با تمامی طرح‌ها و اقدامات پیش می‌روند و در بسیاری از موارد چنان گوی سبقت را از همکاران خود در خارج از کشور می‌ربایند که به منبعی برای استناد و بازنشر مطالبشان در رسانه‌های خارج‌نشین تبدیل می‌شوند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

لذا با جمیع دستاوردهای مذکور و رسانه‌هایی که رویکرد آنها تشریح شد، تلاش برای روشنگری، هدایت و آگاه‌سازی آنها نسبت به شرایط موجود، کاری عبث و بی‌فایده است و قاعدتا توجه نهادهای ذیربط و متولی در عرصه رسانه‌ای کشور را می‌طلبد تا نسبت به بازنگری و بهبود شرایط، اقدام لازم را به عمل آورند اما از این جهت و همچون تجربیات گذشته راهی جز عرضه خدمات مطلوب و مفید از سوی جوانان با استعداد ایرانی در ارایه پلتفرم‌ها و خدمات باکیفیت سایبری و مشابه نمونه‌های قبلی باقی نمی‌ماند تا با امید و صبوری، باز هم خدمتی ملی و شایسته را به مردم کشور عرضه کنند.