تهران- ایرنا- پایگاه خبری میدل ایست آی در مطلبی با اشاره به تنش‌های اخیر میان ریاض و واشنگتن، نوشت: هرچند تصمیم عربستان برای کاهش تولید نفت با هدف تثبیت قیمت انرژی و همراستایی با روسیه بود، اما نباید ضعف و انفعال رئیس جمهوری آمریکا را هم در این میان دستکم گرفت.

به گزارش روز سه شنبه ایرنا به نقل از پایگاه خبری "میدل ایست آی"، به همان اندازه که حرکت اوپک پلاس عربستان سعودی با هدف تثبیت قیمت انرژی و نوعی همراستایی با روسیه بود، نشانه ای از ضعف رئیس جمهوری ایالات متحده هم بشمار می رود.   

به نوشته این پایگاه خبری مستقر در انگلیس، جدیدترین رویارویی آمریکا و عربستان این بار پس از تصمیم اوپک پلاس برای کاهش تولید دو میلیون بشکه ای نفت در روز آغاز شد. هرچند در طول ۸۰ سال گذشته از روابط راهبردی، این دو شریک در گیر و دار پستی و بلندی های بسیاری در روابط نزدیک خود بوده اند. تنها کافی است به تحریم نفت عربستان در دهه ۱۹۷۰ بیندیشیم و یا حوادث پس از ۱۱ سپتامبر را به خاطر آوریم.  اما آنچه که شرایط کنونی را متفاوت از موارد پیشین کرده، واقعیت ژئواستراتژیک تغییر یافته در منطقه است؛ واقعیتی که به دلیل نبود راهبرد آمریکا در قبال خلیج فارس به وجود آمده است.

اندریاس کریگ استاد مطالعات دفاعی کالج کینگ لندن در این مطلب اورده است: بر خلاف دهه ۱۹۷۰ یا ۲۰۰۰ ، روابط کنونی میان واشنگتن و ریاض به دلیل خلاء راهبردی آمریکا به وجود آمده که در آن واشنگتن دیگر تعهد روشنی به امنیت و ثبات منطقه ندارد.

در دهه های گذشته تنش میان واشنگتن و ریاض در پشت درهای بسته حل می شد و به ندرت علنی می گردید. اما اکنون از هم گسستگی محرمانه ترین جنبه های دیپلماسی دو جانبه علنی شده و به راحتی در رسانه های اجتماعی دست به دست می شود.

به عقیده نویسنده، خلاء موجود میان عربستان و آمریکا یک دهه است که در حال شکل گیری بوده و اساسا در پی اقدامات «باراک اوباما» رئیس جمهوری اسبق آمریکا در آسیا ایجاد گردید. این استاد کالج کینگ لندن همین سیاست شکست خورده آمریکا و غرب را دلیل حضور روسیه در سوریه در سال ۲۰۱۵ ذکر کرده و خاطرنشان می سازد: در دنیای آپلار قرن بیست و یک، ابرقدرت بودن آمریکا دیگر نخ نما شده و دیگر معنای ابرقدرت بودن به تعدد شمار نظامیان ارتش نیست، بلکه به تمامی اهرم های نفوذ یک کشور برای پیشبرد منافع بازمی گردد.

در ادامه این گزارش، جنگ اوکراین عامل مهمی در افزایش کنترل کشورهای حوزه خلیج فارس بر بازار انرژی ذکر گردیده است؛ مولفه ای که آنها را  به مرکز ثقل کل منطقه بدل کرده و همین امر سبب گرایش بیشتر چین و روسیه به آنها شده است.

از نظر نویسنده، سقوط روابط دیپلماتیک میان ریاض و واشنگتن در شرایط کنونی بسیار شبیه وضعیت دو کشور پیش از خروج اوباما از کاخ سفید است.

در ادامه این گزارش می افزاید: ریاض و ابوظبی عمدتا به سیاست خاورمیانه ای از سوی آمریکا گرایش دارند که در آن بالاترین قیمت نفت پیشنهاد گردد هرچقدر هم که این سیاست به لحاظ استراتژیک بی منطق باشد.

بنابراین جای تعجب نیست که روایات دولت بایدن و دموکرات ها نسبت به سعودی ها شرورانه به نظر آید. قانونگذاران دموکرات با تعریف یک چارچوب خطاب به سعودی ها می گویند که شما باید در کنار ما باشید و در غیر اینصورت شرور هستید سعی دارند بر روابط دو طرف تاثیر بگذارند.

در این میان «محمد بن زاید» حاکم ابوظبی نیز از طوفانی که از سمت واشنگتن بپاخاسته بهره برده و در تدارک دیداری رسمی از روسیه است. امارات از این فرصت استفاده کرده تا همکاری دو جانبه ای را تقویت کند که برای بقای روسیه از داشتن رابطه با عربستان مهمتر است. از این گذشته، امارات در حال حاضر قطب مهم فرار تحریم های روسیه است.

اما این وضعیت برای اعتبار آمریکا در منطقه بسیار مخرب است، زیرا در حال حاضر ابرقدرت در تلاش است تا با نقش جدید خود کنار بیاید.

در پایان گزارش نتیجه گیری شده که مشکل اساسی در تنش کنونی میان عربستان و آمریکا همچنان به قوت خود باقی است و تهدیدهای نمایندگان آمریکایی و دولت بایدن که قصد ارعاب ریاض را دارند ادامه دارد و این در حالی است که ایالات متحده قادر به توسعه یک خارجی پایدار و معتبر بدون عربستان سعودی یا شرکای حوزه خلیج فارس نیست.

ضمن آنکه «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان و حاکم بالقوه سعودی یکبار توانسته از عواقب قتل «جمال خاشقجی» روزنامه نگار واشنگتن پست سرباز زند. بنابراین بعید است که اینبار هم در برابر خواست آمریکا کوتاه بیاید و از تصمیم خود مبنی بر کاهش تولید نفت عقب نشینی کند.