به گزارش روز سه شنبه ایرنا، این نشریه آمریکایی نوشت: دولت باراک اوباما رئیس جمهور اسبق دموکرات آمریکا در سال ۲۰۱۵ گفت: «ایالات متحده از ظهور چینی باثبات، صلحآمیز و مرفه استقبال میکند.» این سخنان مربوط به راهبرد امنیت ملی دولت باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ است که به گذشته تعلق دارد.
بایدن به تازگی راهبرد امنیت ملی خود را منتشر کرد. در این سند آمده است: ما به دنبال اولویت بخشی به حفظ برتری رقابتی پایدار با چین هستیم.
این سند چین را به دلیل تلاش برای تبدیل شدن به قدرت برتر جهان محکوم می کند. روسیه نیز دیگر با کلمات امیدبخش به عنوانی یک شریک احتمالی توصیف نمی شود بلکه به عنوان یک «تهدید فوری و دائمی» در مقابل صلح و ثبات جهان قلمداد می شود.
راهبرد بایدن یک تغییر کامل در مقایسه با یک دولت دموکرات در گذشته را نشان می شود. این سند جدید بر اولین راهبرد دولت دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷ تاکید دارد که بیان می کند «رقابت قدرت های بزرگ بازگشته است».
شباهت های ارائه شده توسط دولت ترامپ و بایدن به این معنی نیست که نسخه ای که آنها برای سیاست آمریکا تجویز کرده اند، یکسان است.
اوباما در نخستین سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد «بیش از هر مقطعی در تاریخ بشریت، منافع ملت ها و مردم مشترک هستند».
اولین راهبرد اوباما، که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، بیان می کرد که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، «دایره دموکراسی های صلح آمیز گسترش یافته است. شبح جنگ هسته ای از بین رفته است. قدرت های بزرگ در صلح هستند. اقتصاد جهانی رشد کرده است.»
اوباما توضیح داد که ما تلاش می کنیم مشارکت و موثرتری با مراکز کلیدی نفود شامل چین، هند و روسیه داشته باشیم.
این مساله فقط به دلیل تغییرات بنیادین در جهان از آن زمان تاکنون نیست. جان مک کین مخالف جمهوریخواه اوباما در آن زمان چشم انداز متفاوتی را درباره مسائل استراتژیک ارائه داد. مک کین مانند بسیاری دیگر در همان موقع نیز مانند بسیاری در حال حاضر به پوتین نگاه می کرد. به هر حال چند ماه قبل از انتخابات سال ۲۰۰۸ مسکو به گرجستان حمله کرده بود. نگاه مک کین به چین نیز مشابه بود و او هرگز کشوری دموکراتیک مانند هند را در طبقه بندی شرکای دیکتاتوری تجدیدنظر طلب قرار نمی داد.
این اختلاف نظرات نشان می داد که دو اردوگاه دموکرات و جمهوریخواه از نظر آمادگی برای رویارویی متفاوت هستند. اما تفاوت مهم تر در دیدگاه آنها در قبال تهدیدها بود. حامیان حزب جمهوریخواه شرکای احتمالی را دشمن می دیدند.
در درک آنها از تهدیدها، راهبرد ترامپ و بایدن به طور کامل بر روی موضوع محوری رقابت قدرت های بزرگ همگرایی دارد. اما راههای زیادی برای مقابله با همین تهدید وجود دارد، همانطور که در طیف وسیعی از راهبردهای دوران جنگ سرد نیز که همگی تحت عنوان مهار تهدیدها قرار داشتند، نشان داده شده است.
اما حتی در سطح سیاست، استراتژی ۴۸ صفحهای بایدن بهطور شگفتانگیزی نشانههای اندکی از تفاوت در رویکرد او در مقایسه با ترامپ ارائه میکند. همچنین استراتژی ترامپ که در ۶۸ صفحه بود، مسیر سیاست های او را به وضوح ترسیم نکرد.
این ابهام به دلایل ساختاری است: هر راهبرد امنیت ملی در دوران پس از جنگ سرد بیشتر شبیه فهرستی از آرزوها است تا تمرینی منظم در تطبیق اقدامات با اهداف قابل دستیابی.
این گزارش خاطرنشان کرد راهبرد بایدن در قبال چین مبهم است.
در راهبرد بایدن بیان می شود که ایالات متحده «مسئولانه با [چین] برای دفاع از منافع خود و ایجاد چشم انداز خود برای آینده رقابت خواهد کرد.
به نوشته فارین پالیسی تنش بین روسای جمهور و کارکنان آنها نیز ممکن است راهبردهای مکتوب را به راهنمای غیرقابل اعتمادی برای سیاست واقعی تبدیل کند.
اظهارات علنی ترامپ، به ویژه کنفرانس مطبوعاتی مشترک او با پوتین در فنلاند در سال ۲۰۱۸ که بسیاری را در جهان غرب شوکه کرد، کاملاً در تضاد با آنچه بود که کارکنان ترامپ در استراتژی ۲۰۱۷ نوشته بودند. در راهبرد نوشته شده توسط کارکنان ترامپ تاکید می شد روسیه می خواهد جهانی را با ارزش های متضاد با ارزش های و منافع آمریکا شکل دهد.
در حالی که راهبردهای دولت های ترامپ و بایدن می توانند تهدیدهای جدی آمریکا را به طور یکسان تشخیص دهد نشانه های زیادی وجود دارد که حکایت از آن دارد که این راهبرد یک رئیس جمهوری دموکرات است.
بنابراین وقتی که دولت دموکرات در راهبرد امنیت ملی خود، راهبردی را تشخیص می دهد که کاملا با رویکرد دولت جمهوریخواه سلف او همسو است و بسیار از رئیس جمهوری دموکرات در کاخ سفید متفاوت است. این مساله تغییرات قابل توجه در نگرش دولت آمریکا را نشان می دهد. نگاهی گذرا به وضعیت جنگ سرد نشان می دهد که نحوه مقابله با تهدیدها همچنان موضوعی اختلاف برانگیز است.