نام دانشجو با مولفه های مطالبه گری و پرسشگری پیوندی دیرینه دارد. پرسشگری ماهیت ذاتی دانشجو است و آنچه مسلم است این است که رعایت مرزها و چارچوب های قانونی در طرح مطالبات ، در نتیجه بخش بودن آنها موثر است. ثمربخشی مطالبات دانشجویی و قرار گرفتن در مسیر درست، نیازمند طرح آنها در چارچوب های قانونی است؛ به گونه ای که برهم زننده نظم عمومی نباشد و به منافع ملی و مصالح عمومی جامعه خدشه وارد نکند.
ناگفته نماند، مطالبات دانشجویی باید در فضای منطقی و علمی در قالب مناظره و کرسیهای آزاداندیشی مطرح شود و بسترهایی ابراز این مطالبات و همچنین بیان اعتراضات فراهم شود.
در این باره مهدی واحدی معاون دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا به بررسی مسایل اخیر دانشگاه ها و ریشه های آن پرداخت.
س: دانشگاهها این روزها شرایط متفاوتی را تجربه میکنند فکر می کنید که ریشهیابی ناآرامیهای اخیر را باید کجا جستجو کرد و چه راهکارهایی میتوان برای عبور از این مرحله حداقل از سمت دانشگاهها داشته باشیم؟
ساده انگارانه است که تصور کنیم آنچه در دانشگاه ها اتفاق افتاد صرفا برآمده از اعتراضات و تحرکاتی در داخل دانشگاه ها بود و ریشه در جاهای دیگر ندارد. ریشه های این تحرکات و اعتراضات طبق اطلاعاتی که از منابع موثق می رسد در جاهای مختلف و بیرون از کشور است و این امر پوشیده ای هم نیست که برای ناآرامی در کشور از مدت ها پیش توسط دشمنان برنامه ریزی شده بود. نشانههای خیلی جدی از نوع کنشگری که معترضین در سطح جامعه وجود دارد این است که یک اتاق فکر حساب شده ای پشت آن بوده است.
در اعتراضات اخیر جدای از ریشههای خارجی که بسیار مهم و عمیق است می توان به بعضی از عوامل داخلی هم در این زمینه اشاره کرد. یکی از این عوامل تعطیلی بیش از دو سال دانشگاه ها به دلیل کرونا و برگزاری کلاس ها و آموزش در فضای مجازی است. از بهمن ۹۸ تا فروردین ۱۴۰۰ بیش از دو سال دانشجویان هیچ حضور فیزیکی در صحن دانشگاهها نداشتند و فرآیند جامعه پذیری در فضای آکادمیک برای ورودی سالهای ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ تا مقطع بازگشایی کنونی به شکل واقعی اتفاق نیفتاد و هر آنچه بود در فضای مجازی و کلاس های الکترونیکی و آموزش های مجازی بود. در واقع برای تنفس فضای آکادمیک و آموزش و مختصات زیست دانشگاهی به وجود نیامد. امروز با دانشجویانی مواجه هستیم که گویا همین امروز از دبیرستان پا به دانشگاهی گذاشته اند که در آن کنشگری کنند که با مختصات این کنشگری آگاه نیستند؛ لذا یکی از ریشههای اصلی داخلی آن فاصله دوساله ای است که جامعه دانشجویی ما با فضای دانشگاه داشته است.
عامل دوم را باید در منابع خبری و رسانهها و برساختها و روایتهای رسانه ای که شکل گیری ذهنیت دانشجویان را ایجاد کرده، جستجو کرد. چرا که ذهنیت غالب جوانان ما را همین منابع مجازی، شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها شکل می دهند. نوع روایتی که از واقعیت های جامعه در آنجا اتفاق میافتد متناسب با آنچه که هست نیست. بزرگ نمایی مشکلات، کوچک نمایی دستاوردها، دروغ پردازی از اتفاقاتی که نیفتاده است.
اساسا ویژگی که امروز شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به جامعه جهانی و به ویژه کشور ما تحمیل کرده است از جهاتی در نقطه کانونی بعضی رسانه هایی است که در دنیا فعالیت می کنند. رسانه های بزرگی که اساسا روی جامعه ایران تمرکز دارند و شبکه های خاص تلویزیونی و اینترنتی و مجازی برای جهت دادن حرکت های اجتماعی و ذهنیت ایرانی به سمت خود هزینه و فعالیت می کنند که مساله بسیار مهمی است.
قریب به ۵۰ میلیون ایرانی در اینستاگرام و همین تعداد در پیام رسانی مثل واتساب فعال هستند.در طول شبانه روز داده های زیادی در این پلتفرم ها وارد می شود، این داده ها جمع آوری و تحلیل می شوند و براساس آن روی ذائقه جوانان ایرانی برنامه ریزی می شود. در واقع ذائقه آنها به دست کسانی که مدیریت این شبکه ها را دارند می رسد و شناخت خوبی از اولویتها و تمایلات بدست می آورند. براساس مدلهای فکری و تحلیلی و رفتاری این جامعه ۵۰ میلیونی ذهنیت ایجاد می کنند و تحلیل هایی را تحمیل می کنند و روایت هایی را می سازند و تحویل این جامعه ۵۰ میلیونی می دهند. بنابراین باید بخشی از عوامل و ریشه های این گونه رفتارها را در فضای رها شده شبکه های اجتماعی جستجو کرد.
البته جدای از عوامل بیرونی و شبکه های مجازی باید برای ریشه یابی این گونه رفتارها در جامعه نگاهی هم به مسایل داخل کشور هم داشته باشیم. علی رغم تمام تلاش هایی که در یک سال اخیر دولت مستقر برای حل و فصل مشکلات انباشته شده از دهههای گذشته داشته، اما مشکلات اقتصادی در این مدت ملموس بوده و از طرف دیگر آثار نامبارک زیانبار کرونا خیلی جامعه را تحت فشار قرار داده است. اگر این مشکلات اقتصادی و فشار های حاصل آن را در کنار فشارهای روانی دوسال اخیر رفع نکنیم با مشکلات عدیده ای روبرو خواهیم شد. کسانی که بعضی از اعضای خانواده را از دست دادند نتوانستند آن طور که معمول بوده سوگواری کنند و فشار روانی حاصل سوگ های انجام نشده در کنار بیکاریهای اتفاق افتاده، نبود ارتباطات معمول اجتماعی و خانوادگی همه اینها شرایط روانی سنگینی را به جامعه تحمیل کرده است که باعث شده از حرکت اعتراضی که باید با یک شیوه منطقی شروع می شد، مورد سوء استفاده دشمنان قرار گیرد و به یک باره و به سرعت به اغتشاش تبدیل شود. حتی فاصله این اعتراض تا اغتشاش کمتر از یک روز بود یعنی به محض شروع به اغتشاش تبدیل شد که باعث شد نظم عمومی و آسیب زدن به اموال عمومی و به هم زدن حریم اشخاص و کسبه و اهالی شود.
س: به نظر شما اینگونه بازی کردن در زمین بیگانگان و تجزیه طلبان از سوی برخی دانشجویان و اقشار مردمی نشان از سطح پایین سواد سیاسی و رسانه ای دانشجویان ندارد؟
به هر حال عده ای هستند که تحت فشار هستند طبیعی است که اعتراض و حرف داشته باشند، اما همیشه آنها خط خود را با اغتشاشگران جدا کردند. همانطور که امروز در دانشگاههای کشور عده قلیلی مقررات را نقض می کنند عده کثیری هم هستند که حرف و نقد و مطالبه دارند که البته به حق است و دانشگاه باید بستر این مطالبه گری را طبق قوانین و شرایط خود فراهم کند تا طرف های مختلف حرف های خود را بزنند و نقدها و مطالبات خود را بگویند و کرسیهای آزاد اندیشی به ویژه در دانشگاه ها برگزار شود که حتما هم دانشگاه ها آمادگی برگزاری آن را دارند.
س: دانشجویان همان دانش آموزانی هستند که با سن کم از محیط خانه و مدرسه وارد دانشگاه شده اند. آنها آگاهی کافی از تحولات سیاسی روز دنیا و اهداف دشمنان کشور ندارند. این وظیفه کیست که آنها را در این زمینه آگاه کند؟ آیا نباید آموزش اینگونه مسائل از مدارس ما آغاز شود؟
مدارس هم در حال حاضر بخشی از این آسیب را دیدهاند. زمانی که آموزشها مجازی شد آموزش مدارس هم مجازی شد. با آنکه دانش آموزان باید زمان کمتری را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بگذرانند، اما با آموزش مجازی این اتفاق رخ نداد و در واقع شرایط آموزش به سمتی رفت که ناگزیر همه موبایل و تبلت به دست شدند. مدل تربیتی مورد نظر صاحب نظران در حوزه تربیت رسانه ای به هم ریخت و دانش آموزان خیلی زودتر از آنچه باید وارد این عرصه ها شدند و با اطلاعاتی از واقعیت و غیرواقعیت، درست و غلط مواجهه شدند. زمان زیادی از وقت آنها در این حوزه ها صرف شد و از طرف دیگر معلمان هم آن طور که باید نتوانستند در هدایت اطلاعات درست و غلط به خوبی نقش ایفا کنند. لذا امروز می بینیم که در بخشی از جامعه آموزش و پرورش هم این آسیب وجود دارد.
اما این که چه باید کرد و چه کسانی مسوولیت آگاهی دادن را دارند، باید گفت معلمان و اساتید دانشگاه ها و جامعه علمی کشور که هنوز در سطح جامعه مرجعیت دارند بهترین کسانی هستند که می توانند نقش آفرین باشند تا با فهم عالمانه و عاقلانه و مبتنی بر راهنمایی ها و روشنفکری این کار را انجام دهند. امروز فضای کلاسهای دانشگاه باید در کنار دروس تخصصی به بخشی از مباحث و مسایل روز تبدیل شود. اساتید تبیین کنند و توضیح دهند چرا که دانشجویان آرا و نظرات گوناگونی دارند . این آرا و نظرات به تضارب گذاشته شود. از طرف دیگر معاونت های فرهنگی دانشگاه ها باید بسترهای لازم را برای کرسیهای نقد و نظر و آزاد اندیشی و تریبونهای آزاد برای بیان نقطه نظرات دانشجویان با رعایت انتظاری که از دانشگاه می رود، برگزار کنند.
ما از دانشجو انتظار هیاهو و شبیه آنچه که در بعضی از نقاط بیرون دانشگاه در این روزها اتفاق افتاد نداریم. انتظار داریم کنشگری مطالبه گرانه دانشجو براساس عقلانیت آکادمیک باشد و در آن رفتار دانشگاهی دیده شود. این که شعار داده شود گفتگو نمی کنیم به هیچ کس گوش نمی دهیم، در هیچ چارچوبی نمی گنجد و از یک جامعه دانشگاهی پذیرفته نیست.
بنابراین همانطور که گفتم در زمینه آگاهی دادن و پاسخگو بودن حتما معلمان و اساتید دانشگاهها، تشکل های دانشجویی باید ورود پیدا کنند و جلسات گفتگو و مناظره و بحث بگذارند. باید در یک فضای آرام و شفاف حرفها زده شود و هرکسی دلیل و منطقی دارد ارایه کند و شنونده خود انتخاب می کند و متوجه می شود که کدام حرف درست است.
س: ارزیابی شما از محدودیت فضای مجازی چیست؟
درباره کلیت فضای مجازی نمی توانیم یک حکم واحدی صادر کرد. اگر بگوییم فارغ از این که کدام مصداق از این شبکه ها مدنظر است به صورت کلی پاسخ هم کلی است. به هر حال شبکههای اجتماعی برای آگاهی بخشی و ارتباطات و تبادل اطلاعات مثبت و مفید و اثرگذار است که از آن استفاده می شود که از آن هم دفاع می کنیم. اما وقتی وارد مصادیق می شویم کمی دقیق تر و شفاف تر باید صحبت کرد؛ همانطور که گفتم وقتی در دو پیام رسان مخاطبان میلیونی ایرانی در آن فعال هستند نیاز به مدیریت دارد؛ چرا که بدون مدیریت فضای مجازی هیچ کشوری نمی تواند افکار عمومی خود را مدیریت کند و حتی پاسخ دهد و مطالبه واقعی آنها را فهم کند.
الان گفته می شود که این فضا را باید مدیریت کنیم که باید در پاسخ گفت چه چیزی را مدیریت کنیم، واتساب و اینستاگرامی که مدیریت آن چه به لحاظ سخت افزاری و چه به لحاظ محتوایی دست ما نیست چگونه می توان مدیریت کرد فقط در این حد می توانیم بگوییم که اساتید و صاحب نظران و دانشجویان در آن فعالیت کنند اما این مدیریت نمی شود. باید فضایی را داشته باشیم که به لحاظ کلان روی آن اشراف داشته باشیم و این هم به معنای بستن فضای آزاد اندیشی نیست و در همه جای دنیا هم این کنترل وجود دارد. جریان تبادل اطلاعات در همه جای دنیا جریان مدیریت شده است، تعبیری به معنای جریان آزاد اطلاعات به این معنی که هیچ کسی در آن ورودی نداشته باشد در واقعیت وجود ندارد و یک حرف تئوریک است.
شبکه ای که ۵۰ میلیون ایرانی در آن فعال هستند هیچ گونه مدیریت سخت و نرمی در آن نداریم و ما آن را در اختیار قرار دهیم و هر اتفاقی در آن بیفتد و بگوییم که جامعه باید مراعات کند نتیجه آن اتفاقاتی است که در چند روز اخیر رخ می دهد و جامعه باید هزینههای بسیار کلانی بدهد؛ لذا مهمترین مدیریت این است که بسترهای لازم را در شبکه های داخلی برای فعالیت های اقتصادی، علمی، تفریحی، اجتماعی و هر کارکردی که شبکه ها و پیام رسان های اجتماعی دارند، فراهم کنیم.
البته باید گفت مشکلی که در رابطه با شبکه های داخلی با آن روبرو هستیم بحث اعتماد است. اگر اعتماد به این شبکهها و ابزارهای داخلی به وجود بیاید و مردم احساس امنیت کنند، حتما مورد استقبال قرار می گیرند. اگر این اعتماد خدشه دار شود مردم به سراغ فیلترشکن می روند تا دسترسی پیدا کنند که نشان می دهد این مدل برخورد همراه با اقناع نیست.
باید از متخصصان فنی، جامعه شناسی و روانشناسی برای بازآفرینی و تقویت اعتماد در سطح عموم جامعه با استفاده از ابزارهای داخلی کمک گرفت. مردم می خواهند از شبکه های پیام رسانه و مجازی استفاده کنند. تفاوتی برای آنها نمی کند که ایرانی باشد یا خارجی، اما باید یک فضای امن باشد.
س: برخورد در مقابل این گونه حوادث چگونه باید باشد تا مسائل پیچیده نشود و به قولی باید چطور رفتار شود تا مساله در داخل خانه و بدون دخالت بیگانگان حل و فصل شود؟
انقلاب و جمهوری اسلامی محاسبات، طرح و برنامه ها و آرامش بسیاری را در دنیا به هم ریخته است. این یک واقعیت است و تمام واقعیت های موجود میدان این را نشان می دهد. در انتخابات کشوری مانند آمریکا یکی از متغیرهای تاثیرگذار موضع آن نامزد ریاست جمهوری نسبت به ایران است. کشورهای بزرگ دنیا در قالب های مختلف مثل برجام با ایران مذاکره می کنند. این نشان می دهد که با وقوع انقلاب اسلامی اتفاقی در دنیا افتاده است. بنابراین تا زمانی که جمهوری اسلامی هست و در مسیر آرمان های انقلاب حرکت می کند، این دشمنی ها وجود دارد. این که فکر کنیم یک روزی این دشمنی ها به پایان می رسد آن روزی خواهد بود که دست از آرمان های آزادی خواهانه خود برداشته باشیم.
پس از هر حادثه ای که شبیه به این در کشور اتفاق می افتد، اهل فن از همه جای کشور و وزارتخانه ها و جاهایی که مسوولیت دارند باید به یک توصیف و تحلیل صحیح و دقیق از آنچه که واقع شده برسند. وقتی یک فهم صحیح از مساله پیدا شود می توانیم درباره راه حل ها صحبت کنیم. باید بتوانیم نظرات مختلف را در فضای آرامش بعد از این حوادث بشنویم و تحلیل کنیم و براساس آن تحلیل همه جانبه راه حل های اصلاحی دهیم. بعضی جاها لازم است تغییراتی صورت گیرد و برای تغییر آن نباید مقاومت کنیم و بعضی جاها نیاز است مواضع را تقویت کنیم. بنابراین بار دیگر باید تاکید کنم که راه حل گفتگو است و با طرد همدیگر کاری صورت نمی گیرد. باید بتوان با کسانی که چارچوب نظام را قبول دارند، نشست و گفتگو کرد.
تعداد کسانی که نمی خواهند ایران یکپارچه و قوی بماند آن قدر کم است که بتوانند تاثیری در سرنوشت کشور داشته باشند. غالب جامعه ایرانی طرفدار ایران اسلامی و یکپارچه و قوی هستند. باید آستانه تحمل ها را به ویژه نسبت به نسل جوان بالا برد. نوع مواجهه باید تربیتی و همراه با شنیدن و تفهمیم عقلانی باشد. آن زمان می توانیم در تربیت نسلی که آینده سازان کشور هستند قدمی برداریم تا با اطمینان بتوانیم آینده را به آنها بسپاریم.