بریتانیا در یک تحول بی سابقه نخست وزیر خود را از دست داد. این کشور تاکنون با چنین اتفاقی مواجه نشده بود که یک نخست وزیر آن کمتر از یک ماه و نیم پس از انتصاب استعفا بدهد.
«لیز تراس» تنها چهل و چهار روز پس از ورود به ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ به عنوان نخست وزیر انگلستان، کناره گیری کرد. رکورد قبلی برای کوتاهترین دوره نخست وزیری بیشتر از دو قرن قبل رخ داد بود که در آن «جورج کانینگ» ۱۱۹ روز نخست وزیر این کشور بود.
تحلیلگران در اندیشکده های غربی دلایل گوناگونی را در زمینه نمایان شدن ناتوانی تراس در مهار بحران ها و استعفای وی بر می شمرند.
از بحران کابینه تا برگزیت
اندیشکده «موقوفه کارنگی» در گزارشی با عنوان «سه رویدادی که باعث استعفای تراس شد» آورده است: سوال بزرگ این است که آیا سیاست بریتانیا دچار انحراف شده است یا تغییری پایدار در راه است؟ آیا چند هفته گذشته یک رویای ناخوشایند بود که دیگر تکرار نمی شود یا اینکه آغاز دوران جدیدی از نوسانات را نوید می دهد؟ آیا تصویر جلد آخرین نسخه اکونومیست که نوشته بود «به بریتانیا خوش آمدید» منعکس کننده چشم انداز واقعی از پایان یافتن قرن ها ثبات سیاسی در این کشور است؟
در این دوره دراماتیکترین اتفاقات رخ داد؛ بسته ای فاجعه بار از کاهش مالیات ها، به ویژه به نفع ثروتمندان در ماه سپتامبر اعلام شد؛ در همین دوره ارزش پوند کاهش یافت و نرخ بهره به شدت بالا برده شد. در همین زمان رتبه بندی دولت در نظرسنجی ها سقوط کرد. دولت تلاش کرد تا با برخی عقب نشینی ها در کابینه فضا در پارلمان را آرام کند.
تراس حتی «کواسی کوارتنگ» وزیر دارایی و دوست نزدیک و متحد خودش را برکنار کند. جانشین وی «جرمی هانت» به سرعت تقریباً تمام اقدامات کوارتنگ را کنار گذاشت و قول داد انضباط مالی را به امور مالی دولت باز می گرداند. او نسبت به لزوم تصمیم گیری در مورد افزایش مالیات و کاهش هزینه های عمومی هشدار داد.
اگرچه این اقدامات تا حدودی ثبات در بازارهای مالی را به ارمغان آورد، اما به هر حال نرخ بهره به میزان قابل توجهی بالاتر از چند هفته قبل رفته است.
دومین رویداد که به استعفای تراس سرعت بخشید، این بود که اندکی قبل از آن، نخست وزیر تراس، «سوئلا براورمن» وزیر کشور خود را هم کنار گذاشت.
دلیل اعلامی این بود که وی از ایمیل خصوصی خود برای مشاغل حساس دولتی استفاده می کرد. اما گویا مسئله اساسی مخالفت جدی وی با موضوع مهاجرت بود. تراس میدانست که برنامه او برای رشد سریع اقتصادی نیازمند آن است که سالانه صدها هزار مهاجر جدید به بریتانیا بیایند تا کارهایی را انجام دهند که چنین رشدی را به همراه دارد.
گزارش اندیشکده موقوفه کارنگی در ادامه پیامدهای ناگوار اقتصادی برگزیت را دلیلی مهم برای بحران در انگلیس دانست و آورده است: قدرت وحشیانه بازارهای مالی جهانی به همه ما آموخته است که دولت- ملت های متوسط برای تصمیمگیری درباره سرنوشت خود محدودیت هایی دارند.
شش سال پیش بریتانیا با اکثریت ۵۲ درصدی به خروج از اتحادیه اروپا رأی داد. شعار کمپین خروج این بود که کنترل را پس بگیرید. برگزیت اکنون بهطور ناامیدکننده ای غیرعملی ظاهر شده است. حتی قبل از آخرین بحران ها، نظرسنجی ها نشان میدادند که اکثریت سه در برابر دو میگویند بریتانیا در خروج از اتحادیه اروپا اشتباه کرده است. آخرین مناقشات در مورد مالیات و مهاجرت نیز حکایت از آن دارد که گزینه های پیش روی هر دولت بریتانیا چقدر محدود است.
طبق این تحلیل، در کوتاهمدت، نخستوزیر جدید هر کسی که باشد، گزینهای جز این ندارد که با احتیاط حرکت کند تا از آشفتگی های مالی بیشتر از حالا تا انتخابات بعدی که در دو سال آینده برگزار میشود، جلوگیری کند. اما به هر حال محافظه کاران به طور قطع شکست خواهند خورد.
به طور خلاصه، برای چند سال آینده، آنچه در چند هفته گذشته رخ داد، مانند یک انحراف است. بریتانیا ممکن است با نزدیک شدن به اتحادیه اروپا، برگزیت را تعدیل کند، هرچند چنینی برنامه ای به این زودی ها عملیاتی نمی شود.
بحران اعتبار لندن تداوم دارد
اندیشکده «شورای آتلانتیک» هم در گزارشی نظر تعدادی از کارشناسان را در مورد دلایل استعفای لیز تراس جویا شد و مفهوم و پیامدهای این اتفاق را برای بریتانیا و جهان مورد بررسی قرار داد.
«پیتر وست ماکات» دیپلمات برجسته و سفیر سابق بریتانیا در ایالات متحده در مطلب کوتاهی با عنوان «تحقیرِ بریتانیا و دموکراسی» اعتقاد دارد نخست وزیر امیدوار بود که اقدامات وزیر خزانه داری جدیدجایگاه وی را محکم کند اما هرج و مرج سیاسی هفته قبل این امر را غیرممکن کرد و به این ترتیب دوره نخست وزیری لیز تراس به کوتاهترین زمان تبدیل شد.
وی با بیان اینکه دو ماه بازار و کشور در بلاتکلیفی به سر می بُرد اما تراس مطمئن بود که نامزد دیگری غیر از وی وجود ندارد، افزود: حال در مدت کوتاهی جایگزین برای وی تعیین می شود و غیرممکن نیست که آن شخص «بوریس جانسون» باشد، هر چند که «ریشی سوناک» هم گزینه مطرحی است. البته هانت هم که از زمان تصدی پست وزارت خزانه داری تمام استراتژی اقتصادی ویرانگر تراس را لغو کرده است، می تواند دوباره مطرح باشد.
وی بر این باور است که با اتفاقات فوق بریتانیا به منبع خنده، سرگرمی، ناباوری و سرافکندگی در خارج از کشور تبدیل شده است. این برای کشوری که برای مدت طولانی الگوی یک دموکراسی کارآمد بود، تحقیرآمیز است.
«فرانسیس بورول» یکی از اعضای برجسته مرکز اروپا و مدیر ارشد McLarty Associates هم می گوید، نبود انسجام، بریتانیا را به یک شریک بی ربط تبدیل می کند.
وی اعتقاد دارد با استعفای لیز تراس و آغاز رقابت سیاسی برای کسب رهبری کشور، بریتانیا به یک شریک کمتر هماهنگ با ایالات متحده و متحدان اروپایی تبدیل می شود. از زمان همه پرسی برگزیت در سال ۲۰۱۶ سیاست بریتانیا با یک جنگ داخلی در حزب محافظهکار اداره شده است.
کسانی که برای «پس گرفتن» بریتانیااز اروپا بحث می کردند، هرگز به عنوان یک بازیگر اقتصادی در سطح جهانی استراتژی موفقیت آمیزی را ارائه نکردند، اما در عوض معتقد بودند که ایجاد موانع در مقابل بزرگ ترین شریک اقتصادی لندن هیچ پیامد جدی برای آن ها در پی نخواهد داشت.
بورول تاکید دارد که این فریب باعث شده تا نخست وزیران محافظه کار انگلیس قبول نکنند که برگزیت رشد اقتصادی بریتانیا را متوقف کرده است. واقعیت اما آن است تا زمانی که بریتانیا راهی برای پیشرفت اقتصادی پیدا نکند، نقش جهانی آن در خطر خواهد بود.
«لیویا گودارت» کارشناس این اندیشکده نیز معتقد است از این به بعد باید منتظر افزایش جنبش های ملی گرا و استقلال طلب در بریتانیا بود.
وی بر این باور است که لیز تراس نمی توانست استراتژی سیاست خارجی بریتانیا را تغییر دهد ولی کماکان اوکراین همچنان در اولویت است و از حمایت دولت جدید هم برخوردار خواهد شد.
بریتانیا همچنان یک متحد متعهد ناتو و ضامن امنیت اروپایی با حضور بیشتر در آسیا خواهد ماند. تنش ها بر سر ایرلند شمالی و توافقنامه های تجاری پس از برگزیت از بین نرفته اند و مبارزه بر سر هزینه های کمک های خارجی همچنان ادامه دارد.
این تحلیلگر اعتقاد دارد از زمانی که محافظه کاران برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ قدرت را به دست گرفتند، بریتانیا چهار نخست وزیر، هفت صدراعظم، پنج وزیر کشور و هفت وزیر خارجه داشته است-همه اینها در بحبوحه یک بیماری همه گیر جهانی، سقوط های مالی متعدد و همه پرسی برگزیت صورت گرفت. این تحولات سیاسی مستمر همچنان بزرگ ترین محرک برای موقعیت رو به زوال بریتانیا در جهان است. اروپا، ایالات متحده و روابط ترانس آتلانتیک به یک بریتانیای با ثبات نیاز دارند.
بیش از هجده ماه پیش لندن یک بررسی یکپارچه در مورد وضعیت جهانی بریتانیا پس از برگزیت را منتشر کرد. آن دولت متعهد شد که در هماهنگی با متحدان و شرکا، موضوع دفاع را در اولویت قرار دهد و برای ایجاد اجماع در مورد بزرگترین چالش های جهانی، به عنوان یک نیروی دارای صلاحیت سیاست عمل کند. اما قبل از اینکه انگلستان بتواند هر یک از این کارها را انجام دهد، باید وضعیت را در خانه خودش رو به راه کند.