به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی ایرنا، زمانی که کره جنوبی، بعد از مجموعه جنگهای داخلی که در دهه ۵۰ میلادی برایش رخ داد، فارغ شد، دست به یکسری تغییرات اساسی در مجموعه زیستبوم فرهنگی خود زد. کشوری که تا پیش از آن تاریخ، بیشتر یک جامعه سنتی و بدون بهرهمندی از روح مدرنیته بود، بهناگهان به فکر یک سازندگی فرهنگی افتاد. اتفاقی که سبب شد تا این کشور آسیای دور، در عرض چند دهه، به قطب صنعتی و حتی فرهنگی قاره کهن برسد.
یکی از شاخصههایی که سیاست کلان کره جنوبی در حوزه فرهنگ بدان متعهد ماند، پرورش انواع استعدادها در حوزه موسیقی بود. دولت مرکزی در دهههای ۸۰ و ۹۰، تا توانست، به جوانها و علاقمندان به موسیقی میدان داد که نتیجه این توجهات، خلق گونهای موسیقی در جهان شد که به آن کیپاپ یا پاپ کرهای میگویند.
در کیپاپ، موسیقی سنتی کره، اصالت چندانی ندارد و میشد رگههایی از سایر گونههای موسیقی جهان، از راک و جز گرفته تا هیپهاپ، رگی، کانتری، اکسپریمنتال و . . . را در آن مشاهده کرد. بیشتر شبیه گونهای موسیقی تلفیقی که با فولکلور کره جنوبی آمیخته شد و به ملغمهای رسید که نهتنها در کره، بلکه در اقصینقاط جهان، طرفدارانی را به خود میدید.
این شکل جدید از موسیقی، نوآوریهای خوبی داشت که مهمترین امتیازش، بهرهمندی از زبان جهانی موسیقی با محوریت فرهنگ کره جنوبی بود. به همین دلیل، افراد بسیاری از نقطهنقطه جهان، میتوانستند رگههای اشتراکی پررنگی را در سبک کاری نسل جدید موسیقی کره جنوبی ببینند و همین عامل خود سبب شد تا این نوع موسیقی، به شکلی فراگیر در سراسر جهان، طرفدارانی را برای خود دست و پا کند.
نخستین نسل از کیپاپها، در اوایل دهه ۹۰ میلادی ظهور کردند که مصداق آن را میشد در گروههایی چون «سو تایجی اند بویز» به صراحت مشاهده کرد. این گروهها، در دهه ۹۰، نبض موسیقی را در داخل کره جنوبی در دست گرفتند اما نتوانستند آن جریانسازی جهانی را به وجود بیاورند و بیشتر، مصرف داخلی داشتند.
اما آنچه امروزه تحتعنوان کیپاپ، طرفداران چندصد میلیونی در سراسر جهان دارد، حاصل ممارست گروههایی است که طی یک دهه اخیر در خاک کره جنوبی فعالیت داشتند. این گروهها که مهمترین آنها بیتیاس و بلکپینک است، شکل کلاسیک و دفرمه کیپاپ را با الگوهای دیجیتال و روز جهان درآمیختند و به فرم مدرنی رسیدند که نوآوریها و زبان اشتراکی بیشتری به نسبت کیپاپ کلاسیک داشت.
دنیای تکنولوژیک و فضاسازیهای رسانهای مدرن نیز به کمک آنها آمد تا چندین گروه و خواننده کرهای، به شهرتی عالمگیر برسند. این شهرت، هماکنون به اندازهای است که اگر از نوجوانان ۱۲ ساله و حتی نونهالان ۱۰ ساله کشورهای مختلف بپرسید بیتیاس چیست؟ آنها رزومهای کامل از نفرات این گروه و حتی دیگر گروهها و فعالان موسیقی در کره جنوبی ارائه داده و این، همان رسوخ فرهنگی است که کره در عصر تجدد، به دنبال آن بود.
اما آنچه در کره جنوبی و دیگر کشورهای جهان، به شکل استانداردی پرورش پیدا نکرد، فرهنگ مواجهه با سلبریتیها بود. طبیعی است در کشوری مانند کره که چهره پادشاهی قبل از دهه ۶۰ آن، اجازه سلبریتیپروری چندانی به آنها نمیداد، ظهور دهها چهره مشهور از دنیای سینما و موسیقی، به یک ذوقزدگی بزرگ بینجامد اما اینکه چرا چنین کشوری که توانست در مدت کوتاهی، شاهد رشد مسحورکنندهای در حوزه صنعت باشد، نتوانست این میزان تشنگی در قبال مواجهه با فرهنگ سلبریتیسالاری را پاسخ دهد، خود به یک علامت سوال بزرگ تبدیل شده است.
حادثهای که چند شنبه پیش در پایتخت یک کشور آرام رخ داد، بیش از آنکه ناشی از شادی و یا ترس ذاتی متاثر از برگزاری جشنهای هالووین باشد، ناشی از ذوقزدگی مردمی بود که گمان میکردند یک ستاره دنیای موسیقی، در کافهای نزدیک به آنها، حضور دارد و اینطور بود که با یک شایعهپراکنی زبانی، جهان شاهد بلبشویی شد که تا پیش از این، کمتر کسی انتظارش را داشت که شاهد چنین صحنههایی در یکی از مدرنترین کشورهای جهان باشد. رخدادی که به مرگ بیش از ۱۶۰ نفر و مصدومیت حدود ۲۰۰ نفر انجامید تا یک شنبه سیاه در تاریخ کره جنوبی شکل بگیرد.
در آسیبشناسی فرهنگ کیپاپ که به سرعت نور در تمامی کشورهای جهان رخنه کرده و اکنون میتوان صدای آن را حتی از کشورهای فقیر آفریقایی نیز شنید، یک عامل، بیش از هر عنصر دیگری خودنمایی میکند و آن اینکه چگونه یک نرم موسیقی میتواند مشتاقانی را در سراسر جهان به خود ببیند که تنها با داشتن یک دکمه از کت، حتی به فکر مهاجرت دائمی به کره جنوبی میافتند و با همین دکمه، فرهنگ، شهرها، رودخانهها و آثار گردشگری این کشور را فرا میگیرند و با ملیت و علاقمندیهای آن آشنا میشوند. حال این افراد، شاید یکدهم این اطلاعاتی را که از کره جنوبی دارند، در مورد کشور خود ندارند.
این یک حقیقت تلخ است که کیپاپ با نفوذ بر نونهالان، نوجوانان و حتی جوانان بسیاری از کشورها، ازجمله ایران رقم زده است. اگرچه در این بازی، برد مسلم با کره جنوبی است اما روش تنویر افکار این نسل، که تعدادشان اندک هم نیست، نمیتواند به ابزارهای نخنمایی چون تحقیر یا سرکوب محدود شود بلکه تنها روش مبارزه با این جریان، ایجاد یک فضای رقابتی و جولان دادن به جریانهای موسیقی و فعالان این حوزه است؛ درست مانند تدبیری که کره جنوبی به کار بست و امروز، نتیجهاش را میبیند.
اتفاقی که در نیمه دوم دهه ۷۰ در حوزه پاپ وطنی رخ داد، یک تکانه کوچک از یک جریانسازی بزرگ بود که متاسفانه در ادامه، چندان پشتوانهای را به خود ندید و سبب شد تا پاپ امروز ایران، از همان آبشخوری ارتزاق کند که ۲۵ سال پیش در این کشور ایجاد شد و طبیعی است که نسلهای جدید، چین فرمی را برای موسیقی ما نمیپسندند و به سمت موسیقیهای هیجانی و بهروزی چون کیپاپ رهنمون میشوند.
دنیا میداند که بهترین راه مبارزه با کیپاپ و رسوخ آن در بین نونهالان و نوجوانان، سرکوب آن نیست بلکه راه رفتن در همان مسیری است که کره، در دهههای قبل از ۹۰ میلادی پیمود و حالا بسیاری از کشورها درصدد این شکل پوستاندازی در صنعت موسیقی خود هستند.
این پوستاندازی سالهاست که برای موسیقی پاپ ما ضرورت دارد که این امید وجود دارد تا با باز گذاشتن میدان موسیقی و بها دادن به سرمایههای پرتعداد این حوزه، موسیقی پاپ کشور، به نخستین انتخاب نونهالان، نوجوانان و جوانان این سرزمین تبدیل شود. این رویای زیبا، یک جاده جدید میخواهد تا فعالان این حوزه و جامعه هدف چندده میلیونی، در آن تفرج کنند.