تهران - ایرنا - یک کارشناس آموزشی گفت: هرچند کرونا باعث ایجاد پیامدهای سنگینی مانند رکود تحصیلی و تربیتی، افت کیفیت آموزش و یادگیری، تشدید فراوانی بازماندگی از تحصیل، ترک تحصیل، تکرار پایه و بروز شکاف دیجیتال در برخی از نقاط شد اما، ظرفیت‌هایی هم در راستای توسعه عدالت آموزشی و مهار نابرابری‌ها ایجاد کرد.

مدارس و مراکز آموزشی پس از شیوع ویروس کرونا از اسفند سال ۹۸ تا فروردین ۱۴۰۱ تعطیل شدند و آموزش در این دوران در شبکه‌های مجازی انجام می‌شد. کرونا باعث شد تجربه جدیدی در آموزش به دست آید و از روش‌های نوین برای یادگیری استفاده شود اما با این حال پرتاب شدن یکباره به این فضا و نداشتن برنامه برای مدیریت این دوره، پیامدهای منفی نیز به دنبال داشت.

شناخت پیامدهای مثبت و منفی کرونا موضوع گفت‌وگوی خبرنگار حوزه آموزش ایرنا با کامیار قهرمانی فرد کارشناس آموزشی است که در ادامه به آن می‌پردازیم.

ایرنا: گزارش‌های جهانی حاکی از آن است که جهان با بحران یادگیری پس از همه‌گیری کرونا مواجهه شده است. تجربیات شما در زمینه مواجهه با مسائل آموزش و پرورش ابتدایی در دوران پسا کرونا چیست و  اینکه راهکارها و رویکردهای آزموده شده‌ یا پیشنهادی برای رفع این مسائل را در چه چیزی می‌دانید؟    

قهرمانی فرد: چالش‌ها و شاید ابرچالش‌های نظام آموزش و پرورش کشور و نظام آموزش عمومی دوره ابتدایی را می‌توان از نظرگاه‌های مختلف در مختصات حکمرانی تربیتی مورد بررسی و تحلیل قرار داد؛ از یک منظر می‌توان چنین اشاره کرد که چالش‌ اصلی ما در دوره ابتدایی به عنوان دوره پایه و بنیادی، پذیرفتن اهمیت بسیار فراتر و حساس‌تر تعلیم و تربیت دوره کودکی نسبت به سایر دوره‌های نظام آموزشی کشور توسط متولیان تعلیم و تربیت، سیاست گذاران، مسئولان و خانواده‌ها است که مفاد اسناد بالادستی به ویژه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشور هم موید این موضوع است.

در آموزه‌های دینی به اهمیت تربیت دوره کودکی تاکید فراوان شده است همچنین مطالعات و نظریات صاحبنظران علوم رفتاری و تربیتی و علوم روانشناختی و عصب شناختی و یافته‌های متعدد علمی و پژوهشی در این راستا این گزاره اصلی را تایید می‌کند و چه بسا بسیاری از پیشتازان توسعه و حتی اقتصاددانان، اهمیت توجه به بازدهی اقتصادی، اجتماعی و فردی سرمایه‌گذاری برای توسعه انسانی و احیای توانمندی‌ها وقابلیت‌های انسانی از سنین پایه و ارتقای کیفیت نسل و بهبود کیفیت زندگی از اوان کودکی را مورد تاکید قرار داده‌اند.

البته نوعی کم توجهی و کم اهمیت پنداری عرفی نسبت به تربیت دوران کودکی در متن و بطن جامعه و خانواده‌های ایرانی وجود دارد که دوگانه غفلت از موضوع و به تاخیر انداختن تربیت کودک تا دوران نوجوانی و جوانی از سویی و نوعی فرزندسالاری مفرط با بزرگسال پنداری و تحمیل ترجیحات و انتظارات و استعدادهای خودخواسته بزرگسالان در حق کودکان از جمله دوگانه‌های انحراف برانگیز و آسیب‌زای توجه بزرگسالان به تربیت دوره کودکی است.

نظام تعلیم و تربیت لازم است با تغییر، اصلاح و ارتقای نگرش‌ها، اساس تربیت متوازن و همه ساحتی را از همان دوره کودکی و سنین پایین که کودک در ابعاد مختلف فیزیولوژیکی، بافتی، شناختی، زبانی، اخلاقی، روانی اجتماعی و شخصیتی به سرعت نردبان رشد و تحول را می پیماید، جدی بگیرد.

در تقسیم‌بندی چالش‌های نرم در این حوزه می‌توان به فقر دانش، نگرش و رفتار عادلانه جهت دهنده موضوع عدالت اجتماعی و فرهنگی در معنای اعم و عدالت آموزشی و تربیتی ذیل آن اشاره کرد. اولین اشکال اساسی، فروکاستن مفهوم و گستره عدالت تربیتی و آموزشی در حد توزیع و تجهیز چند مورد سخت افزار، ساختن فضا و استخدام معلم است.

 در حالی که به فرض تامین حداکثری همه منابع درون دادی و حذف نابرابری‌ها در تامین، توزیع و ترجیح، هنوز  کنشگری تربیتی و آموزشی معلم و بازیگران تعلیم و تربیت در صحن مدرسه و رفتار تربیتی آنها با دانش آموزان متوازن، متناسب، متعادل و همه جانبه و همه ساحتی نباشد و صرفا به آموزش تک ساحتی حفظ گرایانه، تقویت بعد ماشینی و پردازندگی مغز انسان و غفلت از بعد اجتماعی و اخلاقی و انسانی و اعتلای مهارت‌های زندگی اجتماعی پرداخته شود. عدالت تربیتی در مصداق تربیت شش ساحتی مورد تاکید سند تحول بنیادین تحقق نیافته است.

 نتیجه این اقدام به صورت افراد فاقد مهارت، بی‌سوادی سفید و پنهان و شیوع آسیب‌ها خود را نشان خواهد داد که خود بازتولید نابرابری‌های بیشتری را رقم می‌زند؛  بنابراین علاوه بر لزوم توسعه عدالت آموزشی و مهار نابرابری‌ها برمبنای مبانی تربیتی و تجویزهای سند تحول بنیادین، عدالت در این مقطع از جنس عدالت تربیتی به معنای رساندن دانش آموزان به حد شایسته تربیت و رشد متعالی در ساحت شش‌گانه تربیتی تعریف می‌شود که این خود مانع کاهش گستره مفهومی و کارکردی عدالت در نظام تربیتی جامعه است.

ایرنا: دورنمای کلی از مشکلات دوران کرونا چیست؟

قهرمانی فرد: بسیاری از چالش‌ها و ابرچالش‌های نظام آموزش و پرورش کشور به شکل مزمن سال‌های سال دامن گیر بوده و اغلب راهکارها و راهبردها در گره گشایی از مسائل یا مقطعی بوده یا مشمول چرخه معیوب بروکراسی سازمانی شده است که همه اینها نیازمند مطالعه و بازمعماری در چارچوب حکمرانی نوین تربیتی در کشور است؛  بنابراین برای ورود به موضوع چالش‌های نظام آموزش و پرورش در دوران همه‌گیری کرونا می‌توان گفت که کرونا نقطه عطف جدیدی در تاریخچه بحران‌های تعیلم و تربیت در جهان است که مسائل و مشکلات را به دوره پیشاکرونا، کرونا و پساکرونا تقسیم می‌کند.

اگر سند تحول بنیادین را مبنا قرار دهیم که به دنبال تعمیم و تعمیق‌ تعلیم و تربیت متوازن و همه ساحتی در دوره ابتدایی از طریق  بسترسازی دسترسی همگانی به فرصت‌های آموزشی برابر و باکیفیت است، این شاخص از منظر عدالت تربیتی مبتنی بر ساحت‌های تربیتی معیوب و ناکارآمد است زیرا در این مدل، بعد تربیت و مهارت‌آموزی مغفول مانده و نتوانسته پا به پای کسب مهارت‌های سواد پایه حرکت کند.  به بیان دیگر ما نتوانستیم شهروندان خلاق و کارآفرین را از دوره کودکی تربیت کنیم تا بتوانند در رفع مسائل مختلف جامعه ملی و محلی تصمیم گیری کنند یا مشارکت موثر داشته باشند و دست به حل مسئله بزنند.

 برای سنجش این مسئله با وجود شواهد تجری و زیسته، ارزیابی مستندی وجود ندارد و این مشکل هم از این جا ناشی می شود که اکنون ما نظام ارزشیابی درسی مدرسه‌ای برای ارزیابی میزان تسلط دانش آموزان بر محتوای مواد درسی داریم اما نظام پایش کیفیت به طور جامع و مستمر با سنجه‌هایی برای ارزیابی میزان تحقق اهداف برنامه‌های درسی و کیفیت بروندادها و پیامدهای تربیتی نظام آموزشی اعم از مهارت‌های زندگی، مهارت‌های ارتباطی، توانایی حل مسئله و تفکر خلاق دانش‌آموزان کل کشور را نداریم.

 این در حالی است که ما در نظر و در سند تحول بنیادین تربیت را نه تک ساحتی که شش ساحتی ترسیم کرده‌ایم و باید برای حرکت به سمت تحقق آن، ساختارهای اجرایی از جمله نظام ارزیابی مناسب طراحی کنیم که این خود  از جمله چالش‌های مزمن نظام آموزشی ماست وریشه آن را باید در رویکرد به آموزش کشور در یک سده‌ اخیر یافت.

مشکلی که بیشتر خود را به‌ویژه در مناطق روستایی و عشایری و کم‌برخوردار و محلات حاشیه‌نشین نمایان کرد و خود تلنگری به مقوله عدالت آموزشی و نابرابری‌های آموزشی بود، مشکل شکاف دیجیتالی و فناوری هم‌راستا با شکاف اجتماعی و طبقاتی بود که عدم دسترسی طیفی از دانش‌آموزان به فناوری‌های آموزشی بر بستر اینترنت و گوشی همراه، تبلت و آموزش تلویزیونی و به بیانی دیگر جاماندگی از آموزش مجازی و الکترونیک را موجب شد.

البته برای پوشش این مشکل و مهار نابرابری این حوزه، آموزش و پرورش و خیران پای کار آمدند و تلاش‌های زیادی شد تا تبعات آموزشی، تربیتی و روانی ناشی از این نوع مشکل به حداقل کاهش یابد و موفقیت‌هایی هم حاصل شد.

البته فرصت‌هایی هم در دوران کرونا بود که مجال بحث نیست. در بعد چالش‌های پساکرونا هم باید به مشکل بی‌میلی بازگشت به حالت اولیه (شرایط پیش از کرونا) و سختی‌های انطباق پذیری و همزیستی با شرایط زیست بوم ترکیبی نوین برای معلمان، دانش‌آموزان و خانواده‌ها و کاهش آستانه تاب آوری فراگیران، دسترسی مستمر به فناوری‌های همراه که توصیه نظام یاددهی یادگیری برای دوران کرونا بود و... نیز از جمله برای پساکرونا نیاز به بحث و بررسی فراوان دارند.

ایرنا: برای تعمیق فرایند یادگیری و تثبیت آن در دوره پساکرونا چه راهکاری توصیه می‌کنید؟ با بروز بحران کرونا به دلیل افزایش مشارکت در فرایند یادگیری، خانواده‌ها درک درست‌تر و دقیق‌تری در زمینه دشواری‌های تدریس به دست آوردند، آیا این ظرفیت برای گذار از بحران یادگیری پسا کرونا قابل احیا است؟

قهرمانی فرد: صرفا با تجارب زیسته میدانی و نتایج ارزشیابی‌های ناهمگن کلاسی و داده‌های پراکنده و غیردقیق نمی‌توانیم برنامه جامعی برای دوران پساکرونا طراحی و به‌صورت اثربخش اجرا کنیم.

حتما نیاز به پایش دقیق و مطالعات عمیق در این حوزه وجود دارد و نباید به بهانه‌هایی از جمله محدودیت زمانی، بودجه‌بندی درسی و کلاسی و عقب افتادن از محتوای موضوعی کتاب‌ها به‌راحتی از کنار مقوله جبران و تعمیق و تثبیت یادگیری دانش‌آموزان در پساکرونا عبور کرد.

در این راستا هم نیاز به پایش هماهنگ و شناسایی جامعه هدف مداخله و هم نیاز به زمان بندی و اولویت بندی اقدامات در طول زمان وجود دارد.

البته برخی فرصت‌های ناب از دل بحران و تهدیدات دوران کرونا ایجاد شد؛ همه‌گیری باوجود همه معایب و آسیب‌ها،  فرصت بی‌نظیری برای مشارکت والدین به ویژه مادران در فرآیند تعلیم و تربیت دانش آموزان ایجاد کرد. البته این همراهی در برخی موارد آسیب‌های دیگری همچون نوشتن تکالیف و حضور مجازی در کلاس به جای فرزند را هم به‌دنبال داشت اما این موضوع نمی‌تواند نافی اهمیت احیای این همراهی و مشارکت والدین در فرآیند یاددهی و یادگیری به ویژه در مقطع ابتدایی باشد.

اما باید به این مورد، مواردی مانند ظهور زیست بوم‌های نوین آموزشی بر بستر اینترنت هم اضافه کنم که در این زمینه استمرار این ظرفیت باید پاسخ دهیم؛ به طور مثال انجمن‌های اولیا و مربیان چه ظرفیتی را برای کمک به جبران موضوع برای تحقق نزدیکی خانه و مدرسه با توجه به حساسیت مادران در زمینه کودکان دوره ابتدایی ما می تواند داشته باشد؟

طرح‌هایی مانند والدیاری و همیار معلمی که معطوف به بکارگیری توانایی‌های والدین دانش آموزان در مدارس است، می‌تواند در دستور کار قرار گیرد.

 همچنین فرصت دیگری که از دل این بحران متولد شد، فرصت ارتقای سواد فناوری دیجتال و کسب مهارت‌های لازم در این زمینه برای والدین، دانش آموزان و معلمان بود که این موضوع با نگاهی به محتوای الکترونیک تولید شده در این دوران توسط دانش آموزان و والدینشان و نیز تدریس چندرسانه‌ای و مجازی اغلب معلمان گواه چنین ظرفیتی است که باید به آن توجه ویژه کنیم و ضمن تقویت نباید رها کنیم.

همچنین در بحران کرونا، استقرار شبکه دانش‌آموزی «شاد» به عنوان ابرطرح دانش‌آموزی و موقعیت مجازی رسمی و مجاز برای یاددهی و یادگیری است.

فرصت دیگر احیا و بازنمود برخی رویکردها و روش‌های آموزشی اثربخش و نوین مانند روش تدریس معکوس بود که از دل انباشت همین محتوای تولید شده در فضای مجازی سر برآورده است که از مزایای همین استفاده از فناوری اطلاعات در حوزه آموزش بوده است.

همچنین از فرصت‌های موثر این دوره، ظهور آموزش‌های تلویزیونی روزانه و هفتگی یا حضور مدرسان و معلمان متبحر و توانمند بود که توانست آموزش استاندارد را به دل دور افتاده‌ترین مناطق روستایی منتقل کند البته می‌توان به فرصت‌های دیگری نیز اشاره داشت که نیاز است استفاده از ظرفیت آنها در پساکرونا به‌ویژه برای جبران کاستی‌های یادگیری دانش‌آموزان استمرار یابد.

 بنابراین در کنار تبعات سنگین شرایط همه‌گیری در ایجاد رکود تحصیلی و تربیتی و افت کیفیت آموزش و یادگیری و تشدید فراوانی بازماندگی از تحصیل، ترک تحصیل، تکرار پایه و بروز شکاف دیجیتال، عدم دسترسی یه اینترنت و فناوری‌های الکترونیک در برخی از نقاط، اما ظرفیت‌هایی هم متولد شد که ما می‌توانیم آنها را  در راستای توسعه عدالت آموزشی و مهار نابرابری‌ها  بکار بندیم.

 یک موضوع دیگر برای استمرار جبران و تثبیت یادگیری در پساکرونا اولویت دادن به جامعه هدف شناسایی شده نیازمند مداخله به‌ویژه در دروس و پایه‌ها و دانش آموزان نیازمند توجه و نیز دانش‌آموزان مناطق روستایی و عشایری و مرزی و دوزبانه همچنین دانش آموزان محلات حاشیه و فقیرنشین شهرهای بزرگ است که با برنامه‌ریزی اصولی و سرمایه‌گذاری مشخص مورد توجه جدی در راستای توسعه عدالت آموزشی قرار گیرند.