تهران- ایرنا- کارشناسان مسائل بین‌الملل در نشست «وقایع ۱۴۰۱؛ چشم‌انداز جهانی» گفتند: پیش از این، تنها ابزار آمریکا برای تقابل با ایران، نظامی بود اما این روزها از هر راهی استفاده می‌کنند تا انگیزه و توانایی ایران برای مقابله با آمریکا را حذف و حکومت را تغییر دهند.

نشست هشتم و پایانی از سلسله نشست‌های «واکاوی وقایع اخیر» با عنوان «وقایع ۱۴۰۱؛ چشم‌انداز جهانی» به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، با حضور «دیاکو حسینی» پژوهشگر حوزه سیاست بین‌الملل، «مهدی خانعلی‌زاده» پژوهشگر مطالعات امنیت بین‌الملل و آینده‌پژوهی و «علیرضا بلیغ» عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی چهارشنبه ۱۱ آبان‌ماه در تماشاخانه مهر واقع در حوزه هنری برگزار شد.

آمریکا از هر راهی علیه ایران استفاده می‌کند
دیاکو حسینی در این نشست تخصصی به فهم معنای گذار و نقش و اهمیت آن اشاره کرد و گفت: وقتی از یک گذار و بحران که از دو دهه گذشته آغاز شده، حرف می‌زنیم به دو مورد اشاره داریم؛ اولی گذار و تغییرات آرام اما عمیق و دوم تغییرات و گذار در سیاست بین‌الملل.

وی افزود: هنگامی که در مورد امنیت جهانی حرف می‌زنیم فقط به جوامع مردمی و حکومت‌ها توجه نداریم بلکه نقش شرکت‌ها، گروه‌ها و سازمان‌های غیردولتی را هم در نظر می‌گیریم. به این ترتیب تغییر در سرشت ماهیت ابزارهای سیاست‌ورزی، امور خارجی در جهان را تغییر داده است.

این کارشناس مسایل بین‌الملل، بخشی از تغییراتی را که این روزها در جوامع گوناگون جهان شاهد آن هستیم، ناشی از تحولات سرشت سیاست جهانی و صداهای به حاشیه رفته‌ای دانست که امروز بیش از هر زمان دیگری شنیده می‌شوند.
حسینی اضافه‌کرد: یکی از ابزارهایی که کشورهایی مانند آمریکا در اختیار دارند تا در رقیب خود اثر بگذارند همین تغییر در سرشت سیاست‌های دیگر کشورهاست.

حسینی: آمریکا از همه ابزارهای قانونی، اطلاعاتی، اقتصادی و نظامی استفاده می‌کند تا ایران را متوقف و توانایی‌های ضربه زننده به آمریکا را از آن سلب کنداین کارشناس مسائل بین‌الملل با بیان اینکه دگرگونی در سرشت سیاست، ابزار و بستری است که به قدرت بُرنده و تیز تبدیل می‌شود، گفت: این ابزار برای بی‌اعتبار کردن سیاسی یک کشور و فروپاشی نظام سیاسی آن است. این ابزار برای ایران هم با هدف مهار پیشروی آن در همه زمینه‌ها به کار گرفته شده است. حتی برجام هم نوعی تلاش آمریکا برای یافتن راه مهارکننده ایران و حتی تغییر رژیم آن بود.

حسینی ادامه داد: اینکه ایران در محور قدرت شرق نقش گرفته و می‌تواند در گروه روسیه و چین مقابل آمریکا بایستد از دیگر عواملی است که موجب تلاش آمریکا برای تغییرات سرشت سیاسی ایران شده است. آمریکایی‌ها اگر بتوانند وضعیت کنونی ایران را در چین و روسیه هم ایجاد کنند، لحظه‌ای درنگ نخواهند کرد زیرا از اتحاد ایران، چین و روسیه هراسانند و از آن جلوگیری می‌کنند.

حسینی با بیان اینکه آمریکا از همه ابزارهای قانونی، اطلاعاتی، اقتصادی و نظامی استفاده می‌کند تا ایران را متوقف و توانایی‌های ضربه‌زننده به آمریکا را از آن سلب کنند، گفت: پیش از این، ابزارشان فقط نظامی بود اما این روزها از هر راهی استفاده می‌کنند تا انگیزه و توانایی ایران برای مقابله با آمریکا را حذف و حکومت را تغییر دهند.

ساختار نظام بین‌الملل در حال تغییر و گذارست
«مهدی خانعلی‌زاده» پژوهشگر مطالعات امنیت بین‌الملل و آینده‌پژوهی
نیز در این نشست با بیان اینکه ساختار نظام بین‌الملل در حال تغییر و گذارست، اظهار کرد: یکی از سناریوهای گذار از دوران هژمونیک آمریکا، احیای هژمونی آمریکاست؛ اکنون نظام سیاسی دنیا در حال گذار است و در این هنگام واحدهای سیاسی دنیا نقش مهمی را بازی می‌کنند.

وی ادامه داد: چون در دوران گذار نظام بین‌الملل هستیم و ساختار نظام بین‌الملل می‌خواهد به واحدهای سیاسی دنیا نقش دهد بی‌شک مقابل یک واحد سیاسی که نقشی بیشتر از نقش کنونی‌اش می‌خواهد، ایستادگی می‌کند.

این پژوهشگر امنیت بین‌الملل اضافه‌کرد:‌ در کتاب «انتخاب، سلطه یا رهبری» آورده شده، آمریکا باید انتخاب کند که می‌خواهد سلطان جهان یا رهبر جهان باشد. سلطان بودن جهان مزایایی دارد اما عیب آن این است که هزینه‌های سیستم را باید خودش تامین کند؛ رهبری جهان هم معایبی دارد اما در مواقع بحران جهانی موفق عمل می‌کند.

وی ادامه داد: سال ۲۰۰۸ سالی پر فراز و نشیب برای آمریکا و اقتصاد آن بود که ما در ایران به آن توجه لازم را نداشتیم زیرا اتفاق بسیار بزرگی رخ داد؛ آنچنان بزرگ که نگاه و نظریه آمریکا به اقتصاد دنیا را تغییر داد و همچنین نگاه دنیا به آمریکا هم تغییر کرد. در حاشیه همین وقایع سال ۲۰۰۸، روسیه سند امنیت ملی خود را تغییر داد.

ساختار نظام بین‌الملل در دوران جدید می‌خواهد مقابل نقش کنونی و درخواستی ایران مقاومت کند؛ از این رو، با خشونت، مجدانه و ناجوانمردانه پای کار آمده تا مانع از ایفای نقش مورد نظر ایران شودخانعلی‌زاده در ادامه با مثال‌هایی از تلاش آمریکا برای نفوذ و تغییر واحدهای سیاسی دنیا گفت: وقایع اخیر تنها به منظور تغییر نقش ایران به عنوان یک واحد سیاسی دنیاست.

پژوهشگر امنیت بین‌الملل به حضور رئیس‌جمهوری ایران در نیویورک و سازمان ملل اشاره کرد و افزود: در همه دیدارها، هیچ کلمه‌ای در مورد رویدادهای کف خیابان‌های ایران گفته نشد اما در مورد لزوم تغییر نقش ایران سخن می‌گفتند. به این ترتیب ساختار نظام بین‌الملل در دوران جدید می‌خواهد مقابل نقش کنونی و درخواستی ایران مقاومت کند به همین دلیل هم با خشونت، مجدانه و ناجوانمردانه پای کار آمده تا مانع از ایفای نقش مورد نظر ایران شود.

وی افزود: یکی از نشانه‌های نقش جدید ایران، ورود به بازارهای جهانی اسلحه است که با مخالفت ساختار جهانی روبرو می‌شود.

خانعلی‌زاده گفت: دوران گذار نظام بین‌الملل دوران تغییر در ساختار است که اگر آن را به خوبی فهم نکنیم که متأسفانه نظام حاکم ما درک درستی از آن نشان نمی‌دهد دچار رویدادهایی غیر منتظره می‌شویم.

دستگاه اقتصادی توانایی بهره‌مندی از ظرفیت ژئوپولیتیک کشور را ندارد
«علیرضا بلیغ» عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نیز در این نشست گفت: جهان امروز، جهان حکومت منطق اقتصادی است که باید همه چیز در همین ساختار و با همین منطق ترجمه شود. به این ترتیب نظام سرمایه‌داری تلاش می‌کند تا جهانی شود. نظام سرمایه‌داری آنقدر قدرتمند است که می‌تواند همه نقدهای ویرانگر به خود را دفع کند.

وی ادامه داد: پرچم انقلاب اسلامی ایران درست زمانی برافراشته می‌شود که نظام سرمایه‌داری شکل گرفته است. انقلاب اسلامی ایران گستره و عمق بیشتری نسبت به دیگر انقلاب‌های کبیر مانند روسیه و فرانسه دارد و یک نیروی سیاسی و انرژی متراکم تاریخی را تولید می‌کند. در نتیجه انقلاب اسلامی ایران می‌تواند وضعیت ژئوپولیتیک کشور و مناسبات سیاسی آن را نسبت به دیگر کشورها تغییر دهد. انقلاب ما با توجه به ویژگی‌هایی که دارد یکی از منابع مهمی که نظام سرمایه‌داری برای حل بحران‌های خود به آن نیاز داشت را از دسترس خارج می‌کند.

بلیغ ادامه داد: انقلاب اسلامی ایران دارای عقبه و فرایند مبارزاتی ۲۰۰ ساله است پس حتی اگر با توان تکنولوژی‌های روز هم بخواهند انقلابی درون این انقلاب ایجاد کنند حداقل ۲۰۰ سال زمان نیاز دارند آن هم معلوم نیست که بتوانند به سرانجام برسانند یا خیر.

انقلاب اسلامی ایران دارای عقبه و فرایند مبارزاتی ۲۰۰ ساله است پس حتی اگر با توان تکنولوژی‌های روز هم بخواهند انقلابی درون این انقلاب ایجاد کنند حداقل ۲۰۰ سال زمان نیاز دارند آن هم معلوم نیست که بتوانند به سرانجام برسانند یا خیروی با بیان اینکه یکی از مشکلات پس از پیروزی انقلاب این بود که انقلابیون قدرت و توانایی کافی برای به‌کارگیری پلتفرم دولت مدرن را نداشتند، گفت: اگر نیروی سیاسی لازم و هماهنگ با آن وجود نداشته باشد در عمل حفظ جمهوری اسلامی منتفی است و اگر هم تاکنون مانده، حمایت عموم مردم و بی‌نیازی از پلتفرم مدرن برای اداره کشور است. هنوز به شرایطی نرسیدیم که قابلیت‌ استفاده از پلتفرم مدرن را داشته باشیم.

بلیغ ادامه داد: با پایان جنگ عراق، کشورمان وارد مرحله تازه‌ای شد که در آن شکافی میان سیاست و اقتصاد ایجاد می‌شود. اقتصاد ایران در آن زمان، پیوسته این نشانی را می‌دهد که ایران کشوری عادی است زیرا تأمین‌کننده بزرگ انرژی در جهان است و نمی‌تواند سیاست رادیکال در پیش بگیرد. از طرفی هم نفت ایران دارای مؤلفه‌های خاصی است که مشتریان مخصوص خود را دارد.

وی افزود: شکاف دیپلماسی میدانی، درست همینجا شکل می‌گیرد؛ به این ترتیب سیاست اقتصادی ایران که در شرایط عادی قرار دارد با سیاست کلان آرمان‌گرای آن هماهنگی ندارد زیرا سیاست آرمان‌گرایی ما ژئوپولتیک منطقه را متحول کرده و جغرافیایی به نام جغرافیای مقاومت را در منطقه ساخته است اما دستگاه اقتصادی ما توانایی بهره‌مندی از ظرفیت ژئوپولتیک کشور را ندارد.