به گزارش ایرنا، ۲۶ آبان ۱۴۰۰، آفتاب بلندقامت زندگی مهدی توسنگ به غروب خود نزدیک شد، آن روز اراده خداوند بر آن قرار گرفت که درخت انتظار شهید توسنگ بعد از سالها گل بدهد و او را به آرزوی همیشگی اش برساند و البته چنین شد.
عصر آن روز تکاوران قرارگاه ابوذر با اشرار مسلح در شرق کرمان، هنگام گشت زنی در حوزه استحفاظی در دشت سمسور واقع در مرز استان کرمان با سیستان و بلوچستان با کاروان اشرار و قاچاقچیان مسلح درگیر می شوند و این لحظه و این قطعه از خاک وطن می شود زمان موعود و میعادگاه عاشقی چون شهید توسنگ سرپرست قرارگاه عملیاتی ابوذر استان کرمان، ستوان دوم احسان شیرخانی و سرباز مدافع وطن امیرحسین خدادادی!
اما حالا بعد از گذر یک سال از شهادت سردار کویر و همرزمانش، اهالی دیار کریمان همان هایی که در آیین تشییع و تدفین این شهدا سنگ تمام گذاشتند، آستین همت را برای یادآوری آنهمه رشادت و ایثار بالا زده و می خواهند نخستین سالگرد شهادت سردار کویر و بزرگداشت یاد و خاطره ۲ شهید همرزمش را در حسینیه ثارالله کرمان یادگار سردار دلها برگزار کنند که فرمانده انتظامی این استان نیز ضمن خبر دادن از برگزاری این رویداد از شهید توسنگ به عنوان شهید شاخص انتظامی کشور یاد می کند.
نخستین سالگرد شهادت سردار کویر برگزار میشود
فرمانده انتظامی استان کرمان از برگزاری نخستین سالگرد شهادت سردار کویر، شهید شاخص انتظامی کشور، شهید "مهدی توسنگ" و دو نفر از همرزمانش خبر داد.
سردار عبدالرضا ناظری گفت: سردار شهید مهدی توسنگ از شهدای دشت سمسور است که در ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۰ به همراه دو نفر از همرزمانش شهید ستوان دوم احسان شیرخانی و شهید سرباز وظیفه امیرحسین خدادادی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
وی افزود: نخستین سالگرد شهادت شهدای دشت سمسور در روزهای پنجشنبه و جمعه هفته جاری در کرمان و شهر ماهان برگزار میشود.
سردار ناظری ادامه داد: پنجشنبه ۲۶ آبان ماه از ساعت هشت و ۴۵ دقیقه در حسینیه ثارالله شهر کرمان مراسم سالگرد برای این شهید بزرگوار برگزار می شود.
فرمانده انتظامی استان کرمان با بیان اینکه برنامههای در نظر گرفته شده برای نخستین سالگرد شهادت این شهدا با شکوه خاصی برگزار خواهند شد، گفت: روز پنجشنبه ۲۶ آبان در گلزار شهدا شهر ماهان از ساعت ۱۵ نیز آیین دیگری در کنار آرامگاه مطهر شهید توسنگ پیشبینی شده است.
وی اضافه کرد: مراسم دعای ندبه نیز روز جمعه ۲۷ آبان ماه نیز به مناسبت اولین سالگرد شهدای دشت سمسور از ساعت ۶ صبح در مسجد جامع ماهان که پخش این مراسم از شبکه اول سیما برگزار خواهد شد.
سردار ناظری از مردم شهیدپرور و ولایتمدار کرمان برای شرکت در آیین بزرگداشت شهدای دشت سمسور در کرمان و ماهان دعوت کرد.
شهید توسنگ سرپرست قرارگاه عملیاتی ابوذر استان کرمان، ستوان دوم احسان شیرخانی و سرباز مدافع وطن امیرحسین خدادادی ۲۶ آبان سال گذشته در درگیری با اشرار مسلح در دشت سمسور در مرز استان های کرمان و سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و به همرزمان شهیدشان پیوستند.
مراسم تشییع پیکر پاک این شهیدان نیز ۲۷ آبان سال گذشته از حسینیه ثارالله" واقع در میدان شورای شهر کرمان با حضور فرماندهان نظامی و انتظامی، همرزمان و مردم شهیدپرور کرمان برگزار شد.
معاون عملیات ناجا، استاندار، فرمانده انتظامی استان، فرمانده سپاه ثارالله و جمعی دیگر از مسئولان و روحانیون و ملت غیور کرمان در آیین تشییع این شهدا حضور داشتند.
شهید سردار مهدی توسنگ، فرمانده قرارگاه عملیاتی ابوذر ناجا استان کرمان، پدر دو دسته گل، یک دختر و یک پسر. فرمانده ای که با مدرک کارشناسی به عنوان یک تکاور وارد تیپ امیر المومنین کرمان شد و به ترتیب به عنوان فرمانده یگان تکاوری ۱۱۵ شهرستان زهکلوت و فرماندهی پایگاه اطلاعات و عملیات ماهان مشغول به خدمت شد.
درست زمانی که دشت سمسور ایرانشهر توسط اشرار و ارذل و اوباش داشت به یک منطقه ناامن تبدیل می شد، توسط فرماندهی انتظامی استان کرمان به عنوان جانشین قرارگاه عملیاتی ابوذر معرفی شد، تا با پاکسازی آنجا از لوث وجود مجرمین، کمک بزرگی به امنیت مردم و کشور بکند.
وی عاشق شهادت بود و مدام می گفت: "حیفه که با این لباس شهید نشم." این علاقه و حس و حال آنقدر در زندگیش پر رنگ بود که یکبار در خواب به همسرش گفته بود: "شما مثل همسر شهید صیاد شیرازی، همسر شهید خواهی شد!" خوابی که بالاخره در ۲۵ آبانماه سال ۱۴۰۰ به واقعیت پیوست.
زمانی که سردار مهدی توسنگ وسط میدان عملیات، مشغول جنگ تن به تن با اشرار مسلح منطقه بود، دقیقا بعد از به هلاکت رساندن یکی از آنها، خودش هم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از گذشت ۲۷ سال خدمت صادقانه، به آرزوی همیشگیش، یعنی شهادت رسید.
سرباز و سرهنگ نداریم
یکی از خاطراتی که از شهید توسنگ نقل می کنند اینگونه است، "حوالی شب بود، چند دقیقه دیگر عملیات شروع می شد، یکی از بچه ها چندتا میوه آورد و گفت بفرمایید، اینها برای شماست. مهدی نگاهی به میوه ها انداخت و گفت: نه! تا سربازها نخورند، من لب نمیزنم!
البته این اولین باری نبود که سربازها را به خودش ترجیح می داد و به فکر سربازها بود، دفعه قبل هم وقتی قرار بود که یک مسیر طولانی با تجهیزات کامل طی بشه، تمام تجهیزات خودش و یک سرباز لاغر اندام را تا مقصد حمل کرد و وقتی یکی از همکارانش علت این کار را پرسید، پاسخ شنید که "سرباز و سرهنگ نداریم. ما همه در مأموریت هستیم و سربازها نزد ما امانتند."