به گزارش ایرنا، نوجوان ۱۶ ساله دیروز با عشق به وطن، رهبری و دفاع از این آب و خاک پا به جبهه های حق علیه باطل گذاشت، عاشقانه پرکشید و پیکر مطهرش امروز پس از ۳۴ سال به زادگاه خود برگشته تا وداعی هر چند تلخ و دیر با مادرش داشته باشد.
مادری که عکسی از نوجوانی پسرش را بر دست دارد و بر ویلچری تکیه زده است؛ فاطمه خانم که حالا سن و سالی ازش گذشته در آن هیاهوی جمعیت و شلوغی نگاهی به تابوت پسر شهید خود می اندازد و زیر لب آرام ذکری می گوید.
سعی می کنم به حاجیه خانم نزدیک تر شوم اما در میان انبوه تشییع کنندگان شهید مرتضی کردی این کار سخت است؛ با هر زوری که هست خودم را به مادر شهید می رسانم و قبل از اینکه چیزی بپرسم؛ حاجیه خانم می گوید: بالاخره مرتضی برگشت.
مادر شهید کُردی، پیرزنی کم حرف است و بسیار آرام صحبت می کند؛ فارغ از هیاهو و بی توجه به جمعیت، با گوشه چادر چشمان اشکبارش را پاک می کند و می گوید: دوری از مرتضی سخت بود اما امروز بالاخره آمد.
در این هنگام و در حاشیه مراسم تشییع، فیلمی کوتاه مربوط به دوران دفاع مقدس از مصاحبه خبرنگار با مرتضی پخش می شود. او در تمام دقایق این مصاحبه فقط از عشق به امام و وطن سخن می گوید و حتی سر خود را بلند نمی کند؛ حاجیه خانم راست می گفت، مرتضی پاک و معصوم بود و پاک و معصوم هم رفت.
از مادر شهید در مورد اخلاق و رفتار پسرش می پرسم و او تصریح می کند: پسرم مهربان و خوش خلق بود.
فاطمه خانم ادامه می دهد: رجب(پدر شهید) از دوری او رفت و برادر مرتضی هم بعد او آسمانی شد.
جمعیت تشییع کننده از سه راه ورامین تا آستان مقدس شیخ صدوق در حرکت بودند و با یکی از همرزمان مرتضی هم کلام می شوم.
آقا محمدرضا تریقون که به هنگام اعزام به جبهه هم سن و سال مرتضی بوده و در مورد خلق و خوی این شهید بزرگوار می گوید: مرتضی خیلی بچه پاک و معصومی بود. هر کس او را دیده به نجابت و معصومیت این پسر اذعان داشت.
او ادامه می دهد: مرتضی عاشق وطن و شیفته اسلام بود.
همرزم شهید کُردی در خصوص لحظه شهادت مرتضی می گوید: تابستان بود و گرم و در جزیره مجنون خدمت می کردیم؛ دشمن بعثی تَک(حمله) زد و ترکش خورد به مرتضی؛ وقتی زخمی شد سرش رو زانوم بود اما نمی تونستم کاری کنم.
تریقون یادآوری می کند: دشمن تک زده بود و امکان امدادرسانی نبود.
او با چشمانی اشکبار و شانه ای لرزان گفت: مرتضی رفیق چند ساله ام بود اما شرمندم؛ شرمندم که نتونستم نجاتش بدهم و توی بغل من، آسمانی شد. این لحظه را هرگز فراموش نمی کنم.
احمد عبادی پور دیگر همرزم شهید کُردی هم در مورد نحوه شهادت مرتضی می گوید: در منطقه مجنون بودیم و نوبت من بود که به همراه گروه آن روز به چند کیلومتری خط مقدم برویم؛ مرتضی نزدیک شد و از من خواست که بجای من برود.
او معتقد است: شهادت به مرتضی الهام شده بود؛ مطمئنم که او می دانست و برای این از من خواست که برود ماموریت.
عبادی پور با چشمانی گریان، دستمالی از جیب خود بیرون می آورد تا اشک هایش را پاک کند؛ بغض کرده و می گوید: مرتضی شرمنده ام، ما به شهدا مدیونیم.
شهید مرتضی کردی بیست و هشتم تیر ۱۳۵۱ شمسی در شهرستان ری به دنیا آمد؛ پدرش رجبعلی، معمار بود و مادرش فاطمه نام داشت.
مرتضی پس از اتمام دوره راهنمایی به عشق امام و برای دفاع از میهن لباس رزم پوشید؛ او از طرف جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت و در گردان مهندسی مشغول خدمت شد.
دوازدهم مرداد ۱۳۶۷، با سمت جهادگر جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و چندی پیش پس از ۳۴ سال پیکر این شهید در عملیات تفحص در منطقه مجنون و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت.
پیکر پاک جهادگر شهید مرتضی کردی روز گذشته (پنجشنبه) با حضور با شکوه خانواده شهدا، مردم و جمعی از مسئولان از میدان بسیج ری تشییع و زیر بارش باران الهی در کنار مزارش پدرش در آستان شیخ صدوق آرام گرفت.