ناآرامیهایی که از پایان تابستان امسال آغاز شد، هفتهها ادامه یافت و در سطح جامعه، کف خیابان، رسانه، شبکههای اجتماعی و ... بروزی گسترده و البته گوناگون داشت تا جایی که علاوه بر حوزه امنیت و سیاست، فرهنگ، ورزش و سایر عرصهها را هم درنوردید. در این میان، نوع بازی که بازیگران منطقهای و بینالمللی در این تحولات داشتند، مورد توجه و بررسیهایی قرار گرفت و دیدگاههای گوناگونی در این زمینه مطرح شد؛ از جرقهزنی اعتراضات تا موجسواری بر ناآرامیها با انگیزههایی چون امتیازگیری در مذاکرات هستهای، تقابل منطقهای، تضعیف نظام سیاسی، براندازی و ... . در این باره «علی نظیفپور» کارشناس مسائل آمریکا و «احسان موحدیان» کارشناسان حوزه روابط بینالملل به بیان دیدگاههایشان پرداختهاند.
بازی آتلانتیکیها در ناآرامیهای اخیر
علی نظیفپور در خصوص رویکرد بازیگرانی همچون آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال ناآرامیهای اخیر در کشور میگوید: این بازیگران تا حدی غافلگیر شده و واکنشی عمل کردهاند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا هر ۲ تا حد زیادی از تشدید ناآرامیها حمایت کردهاند. البته اتحادیه اروپا اصولا رویکرد هنجاریتری در مقایسه با آمریکا در چارچوب گفتمان لیبرال دارد و بنابراین حمایتش فعالانهتر و مشتاقانهتر بوده است. آمریکا به حداقلِ واکنش ممکن اکتفا کرده است چون اولا قصد ندارد مسیر احیای برجام را کاملا مسدود کند. به صورت کلی هم دولت آمریکا تحت رهبری «جو بایدن» اکراه بسیار زیادی در زمینه دخالت و درگیر شدن در خاورمیانه دارد.
به گفته این کارشناس مسائل آمریکا، اروپا فعالانه به تشویق مخالفان پرداخته اما رویکرد آمریکا به حرکتهای واکنشی، مواضع نمادین و تحریمهای بیاثر محدود بوده زیرا این روش با هزینه سیاسی کمتری همراه است.
از دید کارشناسان روابط بینالملل، اولویت دولت دموکرات بایدن محدودسازی چین است و به همین خاطر از بههمریختگی اوضاع خاورمیانه استقبال نمیکند، با این حال آمریکا همچون اروپا از ناآرامیهای ایران و تشدید آن حمایت کرده است
نظیفپور بر این باور است که دولت بایدن فعالانه اقدام به دامن زدن به تظاهرات نخواهد کرد چرا که برای دولت دموکرات مهمترین اولویت حفظ ثبات در خاورمیانه است. بایدن قصد دارد همه توجه خود را متوجه چین داشته و از صرف هزینه در خاورمیانه خودداری کند. البته ممکن است برخی از کنشگران غیردولتی مانند اندیشکدههای دست راستی در هماهنگی با اپوزسیون ساکن آمریکا باشند و کمکهایی هم برسانند. اگر دولت جمهوریخواه سر کار بود یقینا آمریکا فعالانهتر تلاش میکرد به افزایش شدت تظاهرات دامن بزند.
وی ادامه میدهد: ایالات متحده و اتحادیه اروپا هیچ کدام به دنبال تغییر نظام در ایران نیستند. این البته بدان معنی نیست که در ذهن این کنشگران تغییر نظام امر نامطلوبی است اما چون گزینه مشخصی در برابر نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد و خطر ناامنی و حرکتهای تجزیهطلبانه پرخشونت بر اثر ایجاد خلاء قدرت در ایران بسیار بالا است، در حالۀ حاضر تغییر نظام با منافع این دو بازیگر هماهنگ نیست و به عبارتی بدترین گزینه برایشان بیثباتی در خاورمیانه است که به هر قیمتی تلاش خواهند کرد از آن جلوگیری کنند. این دو به دنبال تغییر رفتار در حوزههایی مانند برنامه هستهای، سیاست منطقهای و برنامه موشکی هستند. بنابراین آمریکا و اتحادیه اروپا برخلاف عربستان و رژیم صهیونیستی در تحلیل نهایی بهدنبال پیگیری دیپلماسی با ایران هستند و مواضع و رفتارشان نیز در چارچوب دیپلماسی قابل درک است.
احسان موحدیان کارشناس روابط بینالملل ضمن همنظری با نظیفپور در مورد اولویتهای شرقی واشنگتن تصریح میدارد: آمریکا چون میخواهد تمرکزش در وهله نخست روی چین و روسیه باشد در منطقه غرب آسیا تلاش میکند بازی خود را از طریق بازیگران منتخب واشنگتن مانند عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی پیاده کند.
موحدیان کارشناس روابط بینالملل میافزاید: آمریکا و انگلیس کار اصلی در حوزه اجرا، هزینه و فعالیتهای میدانی را بر عهده عربستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان قرار دادهاند.
رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی؛ تمایزها و سوداهایی مشترک علیه ایران
به گفته دو کارشناس مسائل بینالملل، بازیگرانی مانند عربستان اصولا ایرانِ قدرتمند را برنمیتابند و اهدافشان گاه فراتر از هدفهایی مانند براندازی است که صهیونیستها دنبال میکنند
نظیفپور درباره معادلات منطقهای و ارتباط آن با ناآرامیهای اخیر در ایران بیان میدارد: رهبران رژیم صهیونیستی معتقدند دشمنی با اسرائیل در ذات جمهوری اسلامی است و هرگز روزی نخواهد رسید که تهران برای تلآویو تهدیدی وجودی ایجاد نکند، حتی اگر تغییر رفتار محقق شود. بنابراین رژیم صهیونیستی همواره بهدنبال تغییر نظام خواهد بود.
نظیفپور در خصوص بازی عربستان هم میگوید: سوداهای ریاض تحت حکومت «محمد بن سلمان» از رژیم صهیونیستی هم فراتر میرود و نه تنها نظام جمهوری اسلامی، بلکه اصولاً وجود ایران قدرتمند یا هر حکومتی را برای خود تهدید و مانعی بر سر قدرت منطقهایاش میداند. بنابراین عربستان سعودی بهدنبال تجزیه ایران است یا حداقل اینکه ایران و زیرساختهایش تا حدی آسیب ببینند که تا دهههای بعد قابل جبران نباشد. عربستان سعودی قدرتی ندارد که خود دست به چنین کاری بزند اما همواره تلاش خواهد کرد که آمریکا را برای حمله نظامی به ایران ترغیب کند.
به گفته موحدیان، عربستان نسبت به دیگر بازیگران مداخلهگر در ناآرامیهای اخیر عوامانهتر و تندتر رفتار میکند. ریاض به همراه باکو از طریق رسانههایش دو محور را دنبال میکند؛ یکی ایجاد دوقطبی در جامعه، تصویرسازی از تحولات ایران برای جلوگیری از تفاهم اجتماعی و انداختن کشور به وضعیت فرسایشی و نهایتا ایجاد یک جنگ داخلی. محور دوم هم این که به شکل ویژه روی گسلهای قومی کار میکنند تا قومیتها را به جان هم بیاندازند.
منافع آشوب در ایران برای طیفی از بازیگران منطقهای
موحدیان رویکرد برخی دولتهای منطقه برای دامن زدن به ناآرامیها را اینگونه تشریح میکند: این حقیقت وجود دارد که ایران با عربستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه و رژیم صهیونیستی تضاد منافع دارد و نقاط کانونی درگیری مانند عراق، سوریه، یمن، لبنان و سرزمینهای اشغالی فلسطین میان این کشورها به چشم میخورد. علاوه بر این بحث منافع اقتصادی مطرح است؛ رقابت کریدور شرقی-غربی که آنکارا و باکو خواهانش هستند و گذرگاه شمال-جنوب که ایران، ارمنستان و هند دنبال میکنند، همچنین بحثهای نفوذ و کنترل آبراههها است که بخشی از درگیری در یمن همین است.
به گفته این کارشناس مسائل بینالملل، اگر کریدور شرق-غرب فعال شود و گذرگاه شمال-جنوب به سرانجام نرسد در این صورت ترانزیت منطقه به دست باکو و آنکارا خواهد افتاد. یکی از مهمترین تبعات این رویداد این است که ایران از دهها میلیاردها دلار درآمد محروم میشود، همچنین از مسیرهای ترانزیت حذف خواهد شد و در نتیجه به کشوری حاشیهای در جهان تبدیل میشود.
نظیفپور: اروپا فعالانه به تشویق مخالفان پرداخته اما رویکرد آمریکا به حرکتهای واکنشی، مواضع نمادین و تحریمهای بیاثر محدود بوده زیرا این روش با هزینه سیاسی کمتری همراه است
آتش ناآرامیها را چگونه از آن سوی مرزها دامن زدند؟
موحدیان در ادامه بیان میدارد: رژیمصهیونیستی، عربستان، جمهوری آذربایجان و بعضا ترکیه برای اینکه افکار عمومی و رفتارهای ضدایرانی و در واقع توسعهطلبی خود را برای افزایش نفوذ منطقهای توجیه کنند دست به اقدامات گوناگونی زدند از جمله در رسانهها اذهان عمومی را به سمتی بردند که اقدامات آنها مفید است و این ایران است که رفتارش غیرمنطقی است. این بازیگران خاورمیانهای با استفاده از رسانههای خود ایران را کشوری تندرو، توسعهطلب و بیمنطق معرفی میکنند تا بتوانند به تدریج هزینه تامین منافع ایران در نقاط مختلف دنیا و غرب آسیا را بالا ببرند و توسعهطلبی خود را منطقی و مشروع جلوه دهند.
موحدیان معتقد است دولتهای یادشده از مشکلات و نارضایتیهای داخلی استفاده میکنند تا تصویر مغشوشی از ایران برای افکار عمومی جهانی ارائه دهند. از طرف دیگر در داخل کشور هم دوقطبیها را دامن میزنند و در واقع با یک تیر ۲ نشان میزنند؛ هم در داخل اختلاف میاندازند که پیشرفت اقتصادی و همبستگی ملی را از میان ببرند و زمینه را برای تجزیه فراهم کنند و هم در خارج زمینهسازی کنند که کشورهای دیگر علیه ایران اقدامی انجام دهند و ایران را از معادلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی- اطلاعاتی حذف کنند.
موحدیان: اگر کریدور شرق-غرب فعال شود و گذرگاه شمال-جنوب به سرانجام نرسد در این صورت ترانزیت منطقه به دست باکو و آنکارا خواهد افتاد. یکی از مهمترین تبعات این رویداد این است که ایران از دهها میلیاردها دلار درآمد محروم میشود
موحدیان از ترکیه به عنوان بازیگری مرموز در جریان ناآرامیهای اخیر ایران یاد میکند و میگوید: ترکیه خیلی دوگانه بازی میکند. رهبران ترکیه در عین حال که جمهوری آذربایجان را شارژ میکنند و با عربستان بده بستان دارند اما خودشان اقدام علنی علیه ایران انجام نمیدهند چرا که نمیخواهند منافع ترکیه در ایران به خطر بیافتد. آنکارا میخواهد بر سر بحث گاز و مساله کُردها با ایران به تعامل برسد بنا به این قبیل دلایل نمیخواهد خود را در ایران منفور کند. این در حالی است که در این کشور خوراک امنیتی و اطلاعاتی تامین و شگردهای رسانههای که چگونه بحث دوقطبی را پیش اجرا میشود که بر چالش قومیتها و در نهایت فرایند تجربهطلبی تاثیر میگذارد.
وی ضمن انتقاد به برخی از سیاستگذاریهای داخلی و بیتوجهیهای از جانب مسئولان پیشنهاد میکند: برای این که این مشکل حل شود ضرورت دارد مرجعیت رسانهای را تقویت کنند. بعد از ماجرای هواپیمای اوکراینی مرجعیت رسانهای ضربه خورده است. اکنون رسانهها در جریانسازی ضعیف هستند. به جای اینکه کنش داشته باشیم در حال واکنش هستیم. برای حل این مشکل باید رسانهها با دادههای صحیح و مناسب تغذیه شوند و واقعیت را به مردم برسانند. رفتارهای تجزیهطلبانه بازیگران یادشده در مواجهه با ناآرامیهای ایران هوشیاری بالایی را میطلبد. بنابراین مسئولان ایرانی باید متوجه باشند چه دام و تلهای برای ایران گذاشتهاند. ما نخست باید وحدت ملی را تقویت کنیم به شکلی که هموطنان ترکزبان بر ضد مواضع و تبلیغات قومیتگرایانه و تجزیهطلبانه رسانههای جمهوری آذربایجان واکنش نشان دهند.
به گفته موحدیان مسئولان دولتی باید به جهت دفاع برابر تجزیهطلبی در ایران و استفاده از عناوین جعلی برای استانهای ایران از جمهوری آذربایجان شکایت حقوقی کنند. همزمان از امنیتی شدن بیش از حد فضا خودداری شود چرا که تا داخل همراه نباشد پیشبرد سیاست خارجی صورت نخواهد گرفت.