به گزارش خبرنگار ایرنا، صبح دوشنبه ۳۰ آبان زمانی که پچ پچ تعطیلی کلاسهای درس نوبت عصر بین دانش آموزان و اساتید پیچید، بازی فوتبال ایران و انگلیس شده بود موضوع اصلی کلاسهای درس، چنانکه دهه هشتادیهای مدارس از معلمانشان میخواستند تا درس و کتاب را کنار گذاشته و بیشتر در مورد جام جهانی و پیش بینی بازی امروز صحبت کنند.
با هماهنگی مدیر یکی از همین مدارس در ارومیه با یکی از دبیران وارد کلاس شدم؛ مهدی یکی از کنج نشینان کلاس دوازهم انسانی است که دستش را بلند کرد و گفت: آقا اجازه! برای فوتبال اومدین؟ من که باور دارم مساوی میکنیم. همین یک جمله صدای تشویق و دست و هورای کلاس را مثل بمب ساعتی فعال کرد.
علیرضا که از همه جلو تر نشسته بود با خنده میگوید: آقا ما خودمون بازیکن به انگلیس فرستادیم، همه بچههای ما آبدیده و با تجربه هستند.
دوباره صدای خنده دهه هشتادیها بلند شد، یکی با تکان دادن سر تایید کرد و دیگری که موهایش فر بود با مدل خاصی کنارههای سرش را کامل زده بود، گفت: علیرضا جهانبخش یکیشه و همین یکی برا بردن کافیه.
معلم دستش را به میز زد و گفت بچهها آروم، مهمون داریم لطفا آرومتر!
سیاوش اسم بچه درس خوان کلاس است با نگاه طمانینه رو به معلم گفت: آقا همین امروز ساعت ۴:۳۰ عصر از سری بازیهای جام جهانی قرار هست اولین مسابقه ایران که با انگلیسه برگزار بشه و ما همهمون منتظریم تا این ساعت برسه، امروز درس رو بیخیال.
کیومرث شلوغ ترین شاگرد کلاس بود که صداشو برد بالا و با خنده گفت: بزن زنگو!
همه بچهها چنان شوق فوتبال امروز را داشتند که از رنگ نگاهشان به سادگی میشد فهمید که به فکر نتیجه بازی نیستند و صرفا دوست دارند شاهد یک بازی فوتبال جذاب و حرفهای باشند.
تصمیم گرفتم به بازار ارومیه هم سری بزنم تا ببینم این تب و تاب بین بازاریها هم هست؟ غلامزاده مغازه پارچه فروشی دارد و از بزازان ارومیه است، میگوید: عصر امروز مغازه من بسته خواهد بود کاری هم با کسی ندارم فقط میخواهم ببینم که بر و بچههای تیم ملی وطنم با فوتبالشان چگونه خود را در بین برترین فوتبالیستهای دنیا نشان میدهند.
حاج حسن همسایه بغلی که حرفهای ما را گوش میداد، گفت: شنیدهام فوتبالیستهای انگلیس با خودشان چمدان خالی به قطر بردهاند تا جام را با خودشان به لندن ببرند!! ذهی خیال باطل.
از آنها پرسیدم نظرتان در مورد بازی امروز چیه؟ پیش بینیتون برای نتیجه چی هست؟
یکی گفت یک یک مساوی میشویم و دیگری گفت دلت خوشهها؛ امروز دو تا گل میخوریم و بدون هیچ گل زده زمین را ترک میکنیم.
یک جوان ۲۰ ساله که اسمش رضا بود و در حال خرید سفارشش است، گفت: اتفاقا من هم همین عقیده را دارم و به نظرم امروز میبازیم چرا که ما در مقابل چنین تیمهایی به باختن عادت کردهایم البته سطح فوتبال انگلیس با ما هم خیلی تفاوت دارد.
حاج حسن هم صدایش را برد بالا و گفت: آقا این چه حرفی است، اتفاق من باورم این است که میبریم یا مساوی میکنیم، بچههای خودمون را دست کم نگیریم.
هنگام بازگشت به دفتر ایرنا، سوار تاکسی بودم و گوینده رادیو از فوتبال صحبت میکرد و کارشناس برنامه هم بازی امروز را بازی سختی معرفی کرد و یکی از مسافران به راننده گفت: درسته بازی سختی است ولی اکثر بازیکنان ما تجربه بازی سخت دارند، یادتان نیست در مقابل تیم آرژانتین چطور بازی کردیم که مسی با گل دقیقه ۹۰ اش چنان خوشحالی کرد که انگار جام جهانی را تقدیمش کرده بودند.
راننده گفت: حتما همینطوره بازی ایران - پرتغال در دوره قبل جام جهانی را مگر فراموش کردهاید، به نظرم یکی از بهترین بازیهای فوتبالیستهای ایرانی بود در مقابل برترینهای دنیا.
امروز از صبح هر جا که دورهمی یا گروهی در کنار هم جمع میشدند سخن از فوتبال و تب و تابش است و همه منتظر ساعت ۱۶:۳۰ هستند تا ببیند نتیجه بازی ایران و انگلیس چه خواهد بود.
برد دور از ذهن، باخت با بازی آبرومندانه و قدرتمند یا مساوی شرافتمندانه؛ به نظرتان بازی امروز اسطوره فوتبالی جدید خواهد داشت؟