تهران- ایرنا- دیدار تیم ملی فوتبال ایتالیا برابر شیلی میزبان درجام جهانی ۱۹۶۲ چنان خشن برگزار شد که با آن سبک و سیاق بی‌رحمانه‌اش، به دیداری تاریخی اما شرم‌آور تبدل شد.

جام‌ جهانی فوتبال که دهه‌هاست همچون رقابت‌های المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیون‌ها نفر را به خود می‌دوزد، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیست‌ودومین دوره جام جهانی بهانه‌ای است برای اینکه این رویداد را از زاویه‌ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهم‌ترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.

در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگ‌طلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.
فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکش‌های سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرت‌ها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بین‌الملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد.

«در اینجا میهن‌پرستی در حمایت از تیم ملی شگفت‌آور است» ؛ این جمله‌ای است که نشریه «آبزرور» درباره میزبان جام جهانی ۱۹۶۲؛ یعنی شیلی می‌نویسد؛ جامی که قرار بود از ۳۰ می تا ۱۷ ژوئن با حضور ۱۴ تیم به همراه میزبان و برزیل، قهرمان دوره‌ قبل برگزار شود.

در این دروه از جام به مانند دوره قبل هیچ تعویضی مجاز نبود، کارت زرد و قرمز هم ساخته نشده بود اما یک بازیکن می‌توانست اخراج شود و این اتفاق۶ بار در جام جهانی شیلی رخ داد. هرچه که بود تیم ها نمی‌خواستند به راحتی شکست بخورند و همچنان فکر می‌کردند که در میدان جنگ هستند و هر لحظه آرایش نظامی می‌گرفتند. به نحوی که در هشت بازی انجام شده در دو روز اول، چهار کارت قرمز، سه پای شکسته شده، یک قوزک پای شکسته و چند مورد دنده ترک‌خورده مشاهده شد. آنچنانکه «دونالد ساندرز» خبرنگار فوتبال تلگراف نوشت که «از همه جا گزارش‌هایی مبنی بر خشونت، بازی کثیف، آسیب‌دیدگی‌های جدی شنیده می‌شد و کم‌تر خبری از نمایش‌های هنری فوتبال از حرفه‌ای‌ترین بازیکنان دنیا بود» اما بدترین و خشن‌ترین صحنه‌ها در دیدار شیلی و ایتالیا اتفاق افتاد به گونه‌ای که به «نبرد سانتیاگو» معروف شد.

نبرد سانتیاگو؛ احمقانه و خشن

ایتالیا می‌بایست به مصاف شیلی میزبان می‌رفت که میهن‌پرستی در آنجا در نهایت خود بود و فقط از تیمشان برد می‌خواستند؛ مردمی که هیچگونه نقدی از کشورشان را درک نمی‌کردند چه به اینکه جنبه تخریب هم به خود بگیرد، آن هم از طرف نشریه‌های ایتالیایی که قرار بود تیمشان با شلی بازی کند.

ماجرا از آنجایی شروع شده بود که نشریه‌های ایتالیایی همچون «کوریره دلا سرا و لا نازیونه» اعطای میزبانی به شیلی را «دیوانگی و جنون محض» دانسته بودند و نوشتند که «سانتیاگو شهری توسعه نیافته بود که تلفن‌ها آنجا کار نمی‌کنند، تاکسی مانند شوهرهای وفادار چیزی کمیاب به‌شمار می‌آیند، ارتباط گرفتن با اروپا بسیار گران است و پنج روز طول می‌کشد تا یک نامه برسد. جمعیت این کشور از سوءتغذیه، بی‌سوادی، مصرف بیش از حد الکل و فقر رنج می‌برند». همین جملات تحقیرآمیز کافی بود تا خون هر وطن‌پرستی به جوش آید که تیر خلاص را «کورادو پیزینلی» با اسلحه «لا نازیونه» شلیک کرد، هنگامی که نوشت: «سانتیاگو وحشتناک است. برخی محله‌ها به کل به خلاف اختصاص داده شده‌اند.»

همه اینها کافی بود تا فوتبال یکی از بی‌عاطفه‌ترین و خشن‌ترین بازی‌های تاریخ خود را به نمایش بگذارد و آغازی باشد برای رقابت سرسخت و خشونت‌بار میان تیم‌های اروپایی و آمریکای جنوبی. «دیوید کلمن» در پخش بی‌بی‌سی می‌گوید: «عصر بخیر. دیداری که خواهید دید، احمقانه‌ترین، وحشتناک‌ترین، نفرت‌انگیزترین و شرم‌آورترین نمایش فوتبال در تاریخ این بازی است». ثانیه ۱۲ کافی بود تا نخستین خطای بازی شکل بگیرد و در دقیقه چهارم «جورجو فرینی» ایتالیایی از زمین اخرج شد اما حاضر نمی‌شد که زمین را ترک کند تا اینکه با اسکورت پلیس به رختکن رفت. این اتفاق‌ها کافی بود تا از همان ابتدا، بازیکنان برای زنده ماندن مجبور بودند از نزدیک شدن به توپ دوری کنند. فوتبال فراموش شده بود و آنها به دنبال نابودی یکدیگر بودند.

در دقیقه‌های بعد زمین بازی بیشتر به یک میدان جنگ شباهت داشت، هر چه که دیده می‌شد مشت بود و لگد و شاید شلی پیش‌بینی اینگونه درگیری‌هایی هم کرده بود که «لیونل سانچز» فرزند یک بوکسور حرفه‌ای را در ترکیب تیمش جای داده بود تا با یک مشت آهنین بینی «هومبرتو ماسکیو» کاپیتان ایتالیا را بشکند.

به نظر می‌آمد که «کین آستون» داور انگلیسی بیشتر با ضربه‌های بازیکنان شیلی حال می‌کند تا ایتالیایی‌ها و شاید به همین دلیل هم ایتالیا را ۹ نفره کرد. البته خودش در مورد ضربه سانچز گفته است که من در موقع ضربه مشت پشتم به صحنه بود. در حالی که داوید دیگر بازیکن اخراجی ایتالیا در مورد داور این بازی گفته است که «داور وانمود کرد هیچ اتفاقی رخ نداده است».

اگرچه ایتالیای ۹ نفره تا پایان راه جنگید اما شکست خورد تا «فرانک مک گی» در نشریه میرر بنویسد که «این مسابقه در سراسر دنیا به‌عنوان زشت‌ترین، وحشیانه‌ترین و شرم‌آورترین بازی تاریخ فوتبال شناخته شد. اگر فکر می‌کنید این توصیف اغراق‌آمیز است، فیلم بازی را از تلویزیون تماشا کنید. اما ابتدا بچه‌ها را به رختخواب بفرستید. این دیدار باید در دسته فیلم‌های ترسناک طبقه‌بندی شود!»

اما ماجرا به داخل زمین ختم نشد و بعد از بازی، ایتالیایی‌ها از حضور در کافه‌ها، رستوران‌ها و حتی سوپر مارکت‌ها در کشور شیلی منع شدند و کمپ تمرینی تیم ملی این کشور نیز تحت محافظت نیروهای مسلح قرار گرفته بود و در رم، نیروهای ارتش برای محافظت از کنسولگری شیلی به آنجا اعزام شدند. هرچه که بود جام جهانی ۱۹۶۲ با قهرمانی دوباره برزیل به سرانجام رسید تا پایانی باشد بر رویدادی مملو از بی‌قانونی.