" جورجیا ملونی " نخستوزیر جدید ایتالیا (از ائتلاف راست) به تازگی در یک کلیپ ویدئویی با نشان دادن عکسی از یک کودک آفریقایی در یک معدن طلا در بورکینافاسو گفت: "طلاهایی که این بچه برای به دست آوردنش از تونل پایین میرود، بیشتر به خزانه دولت فرانسه میرود. پس راه حل این نیست که آفریقایی ها را به اروپا بیاوریم. راه حل این است که آفریقا را از دست اروپاییهایی که آن را استثمار میکنند، آزاد کنیم و اجازه دهیم آن مردم با آنچه که دارند زندگی کنند."
اگرچه نخست وزیر ایتالیا مسئولیت را بر دوش فرانسوی ها انداخت و موجب بروز اختلاف میان این کشور با کشورهای همسایه شد و در عین حال نگرانی کشورهای آفریقایی را نیز به همراه آورد، اما بیان اینکه "آفریقایی ها را از دست اروپایی های استعمار نجات دهیم" در جای خود اعتراف بزرگی بود که قرن ها از سوی هیچ یک از رهبران اروپایی صورت نگرفته بود.
این اعتراف در جمع کشورهای اروپایی اختلاف برانگیز شد و آن هم به دلیل بن بستی که آنها بر سر مدیریت بحران مهاجران آفریقایی با آن رو به رو شدند، چون سال ها است که روند مهاجرت از آفریقا و کشورهای جنوب به شمال (اروپا و آمریکا و استرالیا) به فاجعه آمیزترین شکل ادامه دارد.
مثلا ۵ آبان بود که گارد ساحلی ایتالیا بیش از یک هزار و ۱۰۰ مهاجر را که سوار بر دو قایق بودند، در دریای مدیترانه از آب نجات داد و دو جسد را نیز از آب گرفت و یا چند روز قبل گارد ساحلی این کشور کشتی نجات موسوم به "وایکینگ اقیانوس" حامل ۲۰۰ مهاجر سرگردان را به بندر نظامی "تولون" فرانسه برگرداند.
بر اساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت از ابتدای سال جاری، یک هزار و ۸۹۱ نفر از مهاجرانی که تلاش کردهاند خود را به اروپا برسانند در دریای مدیترانه ناپدید شدهاند. این درحالی است که کشورهای اروپایی به چارچوب برنامه ای با عنوان «ساز و کار همبستگی اروپا» در مورد توزیع مهاجران متعهد شده اند.
در این ارتباط حدود یک هشتم از مهاجران پیش بینی شده را از کشورهای موسوم به «خط مقدم» مهاجرت در خود جای داده اند؛ مسالهای که امروز در حال تبدیل شدن به موضوع اختلافات آشکار میان کشورهای اروپایی است و بحران بروز کرده در روابط فرانسه و ایتالیا یکی از موارد آن است که امروز با روی کار آمدن احزاب راستگرا با سیاستهای ضدمهاجرتی در برخی کشورهای اروپایی، تکرار آن بیش از گذشته در این قاره محتمل است.
خانم ملونی خطاب به ماکرون که او را بی مسئولیت خطاب کرده بود، گفت:«کسانی بیمسئولیت هستند که لیبی را بمباران کردند، زیرا میترسیدند ایتالیا با قذافی به توافقهای مهمی در حوزه انرژی برسد. همان افراد ما را در مواجهه با آشوب مهاجرت غیرقانونی کنونی، تنها گذاشتند. همچنین باید همه چیز را گفت؛ مهمتر از همه اینها، اقدام تهوعآور فرانسه است که به بهرهکشی و سوء استفاده از آفریقا با چاپ پول [بدون پشتوانه] برای ۱۴ کشور آفریقایی ادامه میدهد و از آنها هزینه ضرابخانه میگیرد.»
وی درباره استعمار و استثمار فرانسه در کشورهای آفریقایی توضیح داد:«کودکان را در معادن به کار اجباری میگیرند و مواد خام آنها (کشورهای آفریقایی) را استخراج میکنند، چیزی که هم اکنون در نیجر رخ میدهد؛ جایی که فرانسه ۳۰ درصد اورانیوم مورد نیاز خود را برای فعالیت رآکتورهای اتمی استخراج میکند ولی ۹۰ درصد مردم نیجر بدون برق زندگی خود را میگذارنند.»
وی در ادامه با فریاد زنان خطاب به رئیس جمهوری فرانسه گفت: «ماکرون، برای ما موعظه نکن! تو کاری کردی که آفریقاییها مجبور به ترک قاره خود شدهاند. راه حل، انتقال آفریقاییها به اروپا نیست، بلکه آزاد کردن آفریقا از بند برخی کشورهای اروپایی است. ما به موعظههای شما گوش نمیدهیم، مفهوم است؟»
نخست وزیر ایتالیا با واکنش «تهاجمی نسبت به فرانسه یادآوری کرد که کشورش از ابتدای سال جاری میلادی پذیرای نزدیک به ۹۰ هزار مهاجر بوده است. وی یادآوری کرد که چندین کشور از ماه ژوئن (خرداد/تیر) متعهد شده اند که ۸ هزار مهاجر را بپذیرند اما تاکنون تنها ۱۱۷ نفر جابهجا شده اند.
به همین دلیل هم بود که ملونی متعهد شد که مهاجرت غیرقانونی از آفریقا را متوقف خواهد کرد و مانع از تجارت انسان در دریای مدیترانه می شود و بعد از او "ماتیو بیانتیدوسی" وزیر کشور ایتالیا نیز گفت که مانع حرکت کشتیهای انساندوستانه به سمت ایتالیا می شود که شامل مهاجرانی است که نجات یافتهاند، اقدامی که سیاست جنجالی سال ۲۰۱۹ را احیا می کند که «ماتیو سالوینی» رهبر حزب راست افراطی لیگ و معاون کنونی ملونی آن را کلید زد.
وزیر کشور ایتالیا در این ارتباط مدعی شد که کشتیهای حامل پناهجویان نجات یافته با روح مقررات اروپا و ایتالیا در مورد امنیت مرزها همخوانی ندارد.
در هر صورت موضوع مهاجرین به ویژه آفریقایی سال ها است که محل نزاع رهبران اروپایی است، چون ۱۱ سال قبل در ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ نیز "هانس پیتر فردریش" وزیر کشور وقت آلمان در مصاحبه با روزنامه "دی ولت" خطاب به دولت ایتالیا گفته بود که ورود مهاجران آفریقایی به آن کشور مشکل خودشان است و باید توسط خود دولت ایتالیا حل شود.
این در حالی است که استدلال دولت ایتالیا تاکنون این بوده است که اتحادیه اروپا باید به صورت یکپارچه با این مشکل روبرو شود و قرار گرفتن ایتالیا در جنوبی ترین بخش اروپا دلیل نمی شود که فقط این کشور مشکلات جنوب را به تنهایی تقبل کند و لذا "سیلویو برلسکونی" نخست وزیر وقت ایتالیا نیز همان موقع تهدید کرده بود چنانچه اتحادیه اروپا چاره ای برای این موضوع نیاندیشد از اتحادیه خارج می شود.
حتی بعضی از کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه در پی بروز این مشکل برای ایتالیا، مرزهای خود را به روی آن بسته بودند چون ایتالیا به مهاجران ویزای شنگن داده بود.
در هر حال حوادث ناگوار برای مهاجرین همچنان یکی پس از دیگری اتفاق می افتد. مثلا چندی پیش بیش از ۵۰ نفر در دریای اژه در نزدیکی جزایر یونانی "کیتیرا" و "لبوس" بر اثر واژگونی دو قایق مملو از پناهجویان جان خود را از دست دادند، اتفاقی که هر روز در هر نقطه از این دریا حائل بین آفریقا، آسیا و اروپا می افتد.
این حوادث بیشتر در قالب غرق شدن مهاجران در قایق های حمل قاچاق انسان و حمله موج های سنگین و سخت بر صخره های مرتفع و باریک در سواحل کشورهای ترانزیتی بر اثر ناملایمات جوی که مهاجران ناامید بر آنها منتظر جا به جایی از این سوی دریا به سوی دیگر آن هستند، اتفاق می افتد؛ حوادث ناگواری که نشان از سیاست جنایتکارانه مهاجرتی اتحادیه اروپا و کشورهای ترانزیتی همچون ترکیه دارد.
این قبیل حوادث با ده ها و یا صدها قربانی همواره اتفاق می افتد و انفعال کشورهایی چون ترکیه و حتی کشورهای اروپایی قابل توجه است، چون در بسیاری از این مواقع آنها نه تنها برای نجات جان این افراد اقدامی صورت نمی دهند بلکه – مانند ترکیه – میلیون ها یورو را صرف ساختن دیوارها و حصارهای بلندتر در مرزهای خارجی خود می کنند.
این دسته از مهاجران تازه بعد از پر کردن خلاء های اشتغال در جوامع اروپایی با رفتارهای تبعیض آمیز نیز رو به رو هستند، از جمله در ۲۵ سپتامبر (شهریور ماه) بود که "آلیکا اوگورچوکوو" زن ۳۹ ساله نیجریه ای در یک خیابان شلوغ در "سیویتانوا" در مرکز ایتالیا بهقتل رسید، تا جایی که روزنامه "کونتیادیانو ناتسیوناله" این قتل را نتیجه«نفرت نژادی» و «فضای بی تفاوتی» حاکم دانست و در روزنامه رومی "لاریپوبلیکا" کشیش و بنیانگذار خیریه وینیسیو آلبانزی نیز «نژادپرستی را عامل قتل» دانست.
مهاجران و به طور خاص مهاجران آفریقایی از یک سو در سرزمین های خود تحت مدیریت دست کاری شده هیات های حاکمه توسط غربی ها برای بهره برداری بیشتر از منابع کشورشان در غذاب هستند و حتی هنگام جلای از وطن نیز در بین راه متحمل عذاب دردناکتر هستند و در عین حال در بسیاری مواقع در کشورهای میزبان نیز با خفت و خاری خاص رو به رو می شوند.
با نگاهی به تاریخ پروژه استعماری اروپا در آفریقا در می یابیم که اروپایی ها چه ها که نکردند و حتی طی ۶ سال گذشته نیز به دلیل ظهور استبداد دستراستیها در داخل اروپا و در سطح جهانی که ریشه در پدرسالاری و استمرار استعمار (مهاجران) دارد، چگونه با بحران آفرینی در این کشورهای مستعمره، جمعیت فعال و پویای آنها را با پای خودشان به کشورهای خود فرا خواندند تا بتوانند کمبود نیروی انسانی متخصص و یا غیرمتخصص خود را جبران کنند.
مثلا انگلیسی ها سال ها سعی کردند با حمایت از حکومت های دست نشانده، سبب ظهور فاسد ترین و انعطاف پذیرترین رئیسان قبایل (در برابر استعمارگران) شوند، روندی که نخبگان جامعه ساز این کشورها را بر نمی تافت و موجب ویرانی هرچه بیشتر کشورهای تحت سلطه آن شد، در حالی که این دسته از نخبگان کارآفرین و خلاق برای کار در سیستم اجتماعی و اقتصادی اروپا راهی این کشورها می شدند.
برای درک شرایط مسائل امروزی ۵۶ کشور آفریقایی، لازم است پیشینه تاریخی این قاره مانند استعمار آن توسط غرب در قبل و بعد از جنگ جهانی دوم، چارچوب ها و مفاهیم اجتماعی و سیاسی، مسایل اقتصادی جهانی و بسیاری دیگر از این دست موضوعات را بشناسیم.
شاید نخست وزیر جدید ایتالیا به خوبی می داند که درک ساده انگارانه از آنچه در اروپا و حتی آفریقا می گذرد، کمکی به فهم مسایل پیچیده قاره سیاه از جمله مهاجرت به اروپا نمی کند، چه برسد به اینکه بسترهای لازم را برای تبیین مسئله ایجاد کند و بتواند راه حلی برای معضل مهاجران (به اصطلاح) غیرقانونی آفریقایی به اروپا پیدا کنند.
این دسته از رهبران اروپایی امروزه به این درک رسیده اند که نمی توانند در معادلات جدید بین المللی تاثیر نگاه منفعت جویانه و نقش مستقیم و یا غیرمستقیم اقدامات سیاسی و فرهنگی خود و رهبران سابق کشورهایشان را بر بسیاری از موضوعات در سراسر جهان از جمله بر آفریقا نادیده بگیرند.
آنها هرچقدر بخواهند چشم خود از سیاست های چند وجهی استعماری خود در آفریقا ببندند، اما امروزه نتیجه شوم آن اقدامات را به خوبی در کشورهای خود شاهدند و حتی راه فراری از آن نمی یابند. آنها به خوبی می دانند چه تاثیرات مخربی بر آفریقا بر جای گذاشته اند. مرزهای تصنعی که توسط حاکمان استعمارگر به وجود آمده است، سبب شده قومیت ها و نژادهای مختلف در کشورهایی جمع شوند که امکان ایجاد بسترهای لازم برای تنوع فرهنگ ها و چندگانگی های قومی در آنها وجود نداشته باشد.
آنها به خوبی می دانند که چگونه زیرساخت های قوی توسعه بومی کشورهای آفریقایی را از بین بردند و با جهنم کردن کشورهایی که زمانی انبار غله جهان بود، شهروندان آنها را به سمت اروپا سوق دادند.
همین کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا که امروز بر سر مدیریت مهاجران آفریقایی با هم دعوا دارند، در سال های ۱۸۷۰ نیز در مورد چگونگی تاراج آفریقا با یکدیگر کلنجار می رفتند و برای اینکه از دعواهای بیشتر بین خود جلوگیری کنند در سال ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۵ در کنفرانس برلین گردهم آمدند تا قانون تقسیم آفریقا را بین خود تدوین کنند.
تحلیلگران معتقدند که کنفرانس برلین در واقع بهانه ای بیش نبود تا دول اروپایی بهتر بتوانند قاره سرسبز آفریقا را بین خود تقسیم کنند، چون در برخی از نقاط آفریقا بردگی و استعمار حتی موجب از بین رفتن فرهنگ ها و جوامع اصیل بومی شد و برنامه های متمدن سازی و آموزشی اروپایی ها نیز فقط تا جایی پیش می رفت که نیاز استعمارگران را برآورده کند.
به همین دلیل هم بود که زمانی یکی از رهبران آفریقایی گفته بود: "روزی که اروپایی ها به کشورهای ما آمدند ما زمین داشتیم و آنها انجیل به دست ما دادند و گفتند: بیایید چشمهایمان را ببندیم و دعا کنیم. ولی پس از گذشتن ۴۰- ۵۰ سال دیدیم انجیل در دست ما مانده است و زمین های ما در دست آنان است!"
پس باید اذعان داشت، آنچه بر زبان نخست وزیر ایتالیا جاری شد، جز اعتراف ناخواسته به انجام اقدامات جنایتکارانه ای نیست اروپایی ها در آفریقا و حتی در دیگر نقاط جهان مرتکب شدند و چنانچه عواقب آن امروز دامنگیر خودشان نمی شد، بعید به نظر می رسید شهامت آن را داشته باشند تا به جنایات خود اعتراف کنند.