آیت الله سید مرتضی نجومی از هنرمندان و مفسران قرآن ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان هنر و چهره ماندگار هنر ایران بود که ۲۶ بهمن ۱۳۰۷ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۱۴ در دبستان هدایت کرمانشاه به تحصیل پرداخت و تا کلاس ششم آنجا بود که بعد در سال ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ کلاسهای اول و دوم دبیرستان را نیز گذراند و به تحصیل دروس حوزوی پرداخت.
آیت الله نجومی در سال ۱۳۲۹ خورشیدی (۱۳۶۹ قمری) به شهر نجف رفت و در مدارس سیدمحمد کاظم یزدی، مدرسه آیتالله آخوند خراسانی، مدرسه «مرحوم حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل» و مدرسه مرحوم آخوند به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. وی در سال ۱۳۳۴ با دختر یکی از علمای نجف، سیدعباس ناجی که اصالتاً از اهالی آذربایجان ایران بود ازدواج کرد و از او سه پسر و سه دختر و تعدادی نوه به جای مانده است.
در پی اخراج ایرانیان مقیم عراق توسط بعثیها آیت الله نجومی نیز در سال ۱۳۴۹ به کرمانشاه بازگشت و از آن به بعد در کرمانشاه زندگی کرد و به یکی از چهرههای پرنفوذ معنوی شهر تبدیل شد. در آثار به ثبت رسیده از او میتوان به مجموعه عکسی از آثار خطی او، چند رساله ارزشمند با عناوینی چون رساله بعد معنوی هنر خط، رساله التصویر و التمثیل، رساله الغناء، رساله النجاسه الخمر، تفسیر سورهٔ مومن، و رسالهای در تعظیم شعائر اسلامی اشاره کرد.
آیت الله نجومی که از برترینهای هنر خوشنویسی جهان بود، نزد خطاطان بزرگی همچون هاشم بغدادی و احمد نجفی به تمرین و ممارست پرداخت تا در انواع خطوط اسلامی استاد و در خط نسخ و ثلث صاحبنام شد و در تذهیب و تشعیر و تجلید و گل و بوتهسازی آثاری ماندگار پدید آورد.
در ادامه مشروح متن سخنرانی دکتر محمد رحیم عیوضی بمناسبت نکوداشت مرحوم آیه الله نجومی را که در مسجد الزهرای تهران ایفاد شد، آورده شده است:
مجلس به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره فقیه عالیقدر و شخصیت محبوب و مردمی کرمانشاه مرحوم آیه الله سید مرتضی نجومی کرمانشاهی برگزار می شود. کرمانشاه شهری پر از حادثه و خاطره است، شهر حوادث بزرگ و صبر و شکیبایی بزرگتر، که نه تنها مردم بومی این استان بلکه کسانی که به ایران کهن و سرزمین پر افتخارشان دل می سپارند با این نام و تاریخی که بر آن گذشته آشنا هستند. شهری با مردمی که به جوانمردی و پایداری و پهلوانی و مهمان نوازی معروف و با سابقه کهنی از رشادتها و پایداریها در برابر تجاوزگران از غیرت مرز نشینی و دفاع از کشور برخوردارند.
نمونههای تاریخی بسیاری از این ایثار و مقاومت را میتوان به یاد آورد. از بیداری و پایداری این مردم در انقلاب اسلامی که پر از چالش و بحران بود، تا مقاومت و ایستادگی در برابر جریانهای تجزیه طلب و ضد انقلاب در غرب کشور در ابتدای انقلاب و ۸ سال دفاع مقدس . به طوری که در این راه جمعیت کثیری از فرزندان این استان ایثارگرایانه به شهادت رسیده یا جانباز و اسیر شدهاند و امروز نقش و نگار کوچهها و خیابانهای شهر مزین به تصاویر این چهره های فداکار است که سرآمد این شهیدان سردار شهید محمد سعید جعفری این نشان ، بی نام کرمانشاه و چهره آشنای نا آشنا ملی بود .
کرمانشاه یکی از مناطق محوری طولانیترین جنگ متعارف در جهان بود. جنگی که در کرمانشاه آغاز و در این استان نیز به پایان رسید و از روزهای نخستین جنگ تا آخر، درگیر سنگینترین نبرد زمینی و هوایی بود و در طول این جنگ بیش از هزار بار از طرف دشمن موشک باران شد و بیش از ۲۷ مورد از عملیاتهای نیروهای نظامی ایران در استان کرمانشاه انجام شده است. از جملۀ این عملیاتها میتوان به عملیاتهای بازیدراز، تنگ حاجیان، محمد رسولالله، والفجر ۱۰، مطلعالفجر و مرصاد اشاره کرد.
کرمانشاه شهری است صاحب گنجینههای نانوشته و مهد تمدن کهن ایرانی و تربیت چهرههای پر افتخار. در این استان نامها و نشانهها و ستارههای بسیاری میدرخشند. کسانی که با افتخار نام این استان را زنده نگاه داشته و برای پیشرفت و تربیت فرزندان این خطه استعداد پرور از هیچگونه فداکاری دریغ نکردند.
در این مجلس با نام و سیمای چهره فرهیخته، نام آور و ماندگار ایران مرحوم آیه الله نجومی همراه و همنشین خواهیم بود. چهرهای که از مردم برخاست و نه تنها مایه آبرو و عزت کرمانشاه؛ بلکه مایه اعتبار و افتخار کشور و حوزههای دینی و محافل هنری بود. او معلم اخلاق و نمونه انسان خود ساخته در هنر، فرهنگ، شعر، ادب، علم و عمل بود. و چه خوش در وصف خود اینگونه میسراید:
در آستان فضل و هنر فقه و معرفت شکر خدای را سرو سامان گرفتهام
سامان نه بلکه در وصف فرزانگان عصر من ماندگار چهره شایان گرفتهام
آزادهام ز بند تنمای ناکسان گوئی کمر ز قیصرو خاقان گرفتهام
و به قول حافظ که می فرمایند:
من با کمر تو در میان کردم دست پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بر بست کمر تا من زکمر چه طرف خواهم بر بست
آبان ماه سالگرد چنین شخصیتی از دیار کرمانشاه است و هر کسی از او یادی دارد یا خاطره ای شیرین، پند آموز و به یاد ماندنی. او سنگربان دین در جامعهای پر از چالشها و تهدید فرقهای، مذهبی، سیاسی و فرهنگی و نماد چهره واقعی از روحانیت بود. مصداق هنرمند اصیل و عالم دین و عامل به اخلاق و تهذیب نفس که همه عمر خویش را به تقدیر الهی در خدمت مردم آن دیار سپرد و وقتی زمان هجرت فرا رسید، همه شاهد بودند که آسمان کرمانشاه در کنار اشک ریزان مردم قدر شناس شهر با بارش باران پیکرش را بدرقه کردند. و چه خوش ایشان در وصف حال هجرت از این دنیا، مسی سراید:
با چشم اشکبار خود و راه پر امید در چهره ام همایش باران گرفته ام
بیتی که در آن امیدواری، انتظار، توقع، چشمداشت و در حقیقت بارقه رسیدن به آرزومندی دیده میشود. اکنون پس از گذشت سالها هنوز یاد و نامش در میان مردمی که همیشه صادقانه و دلسوزانه در کنارشان بود ، زنده و جاوید است.
بازم هوای صحبت یاران گرفته ام پیرانه سر بهانه جانان گرفته ام
ای راهی دیار عزیزان کمی بتاب من هم شتاب کوی عزیزان گرفته ام
امروز در سالگردش و در جمع عزیزان فرصت را مغتنم میشمارم و با رفتار شناسی مرحوم آیه الله نجومی، درسهایی برای آینده میپردازم و نکاتی را عرض خواهم کرد. نکاتی که توجه به آنها دستاوردهای گرانقدری به دنبال خواهد داشت و در شرایط کنونی جامعه مایه هدایت، ثبات و پایداری ایران عزیز ما می باشد.
من چون توفیق همنشینی بسیاری با این بزرگوار داشتم از ایشان جز اخلاق کریمه و التفات به شعائر دینی، نظم ، هوشمندی سیاسی، زمان شناسی، راز داری، بخشندگی، بی اعتنای به دنیا، مردمی بودن، انقلابی بودن و هنرمندانه زیستن ندیدم و فهمیدم که به واقع سر مشق واقعی زندگی ایشان از جوانی همین مفاهیم به دور از ظاهر سازی و ریاکاری و تشریفات بوده است.
ایشان شخصیتی محبوب، تاثیر گذار، صبور و مورد اقبال و علاقه مردم کرمانشاه بود و هر فردی در کشور که با ایشان ملاقاتی اندک داشت، با یک دیدار، جذب مرام، سادگی، مسلک اخلاقی، تواضع و بزرگ منشی او میشد. رفتار و منش او الگویی برای نخبگان و دانشگاهیان و خصوصاً روحانیت بود تا جایی که به تعبیر آیه الله استادی، زینت علما بودند. شخصیتی که در عظمت و جایگاه او مقام معظم رهبری میفرمایند: «او شخصیتی عالم، فاضل، درسخوانده، زحمتکشیده، در عین حال یک قلهی هنری و حقیقتاً یک هنرمند بود[۱].»
باید بر این نکته تاکید کنم که شناخت رفتار و شخصیت این ستاره فروزان بر سه پایه دین شناسی، اخلاق محوری و هنرپرور استوار است به طوری که تضمین سلامت نفس این بزرگوار در این سه خصوصیت سرمشق هر راهوری میتواند باشد که به عافیت و سر منزل مقصود میاندیشد. امروز جامعه ما شدیداً به سبک زندگی، رفتار عملی و دغدغهها و اندیشههای وی نیازمند است. در این مختصر فرصت تنها بر برخی از ویژگیهای رفتاری اشاره خواهد شد.
خصلت مردمی بودن
نخستین ویژگی ایشان مردمی بودن ایشان بود که در معرفی ایشان این چنین میتوانیم بگوییم: «یَأتی عُلَماءُ شیعَتِنَا الْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلی رَأسِ کُلِّ واحِد مِنْهُمْ تاجُ بَهاء، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْکَ الاْنْوارُ فی عَرَصاتِ الْقِیامَهِ؛ آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما که در هدایت و رفع مشکلات دوستان و علاقهمندان ما تلاش کردهاند، روز قیامت در حالی وارد صحرای محشر میشوند که تاج کرامت بر سر نهاده و نور وی، همهجا را روشنایی میبخشد و تمام اهل محشر از آن نور بهرهمند خواهند شد[۲].»
یکی از شاخصهای اخلاقی و خود ساختگی انسان، «مردمداری» است؛ یعنی با مردم و برای مردم و در خدمت مردم بودن، شریک درد و رنج و غم دیگران بودن؛ به عبارتی همدردی و همراهی با آنها. یک ماهی به آب زنده است و یک انسان شیفیته خداوند، به حسن سلوک با مردم.
آیتالله نجومی از اخلاق مردمی و نیکویی برخوردار بودند و مصداق «إنَّکَ لَعلی خُلُقٍ عظیمٍ[۳]» بودند. ساده زیستی و مردم داری آن عالم بزرگوار، حقیقتا الگویی برای همه طلاب حوزههای علمیه بود. در ادامه جهت تشریح رفتار شناسی مردمی ایشان به نکاتی اشاره دارم.
- دغدغههای مردمی وی در جهت حل مشکلاتی بود که به زندگی آنها صدمه میزد و زندگی را برکام آنها تلخ میکرد . به تعبیری دین مردم را به خطر میانداخت. مشکلات اقتصادی و فقر سلاح شیطان در گمراهی مردم است و این حق الناس است و بر این امر تاکید خاص داشتند.
- توجه به آگاهی بخشی دینی و فرهنگی و اجتماعی مردم و درک هوشمندانه نسبت به شرایط و اوضاع جامعه و کشور.
- تاکید بر اینکه خویشتن داری مدیران در سبک زندگی، رمز ماندگاری مردم در کنار نظام و حاکمیت است. با بیان این جمله که هر مرتبه و منزلت اجتماعی در هر سطحی، سبک زندگی مردم پسندی را می پذیرد و خود در ذی روحانیت زبانزد خاص و عام بود و او با تمام قدرت مراقبت میکرد. لذا مردم به او علاقه داشتند و اکنون پس از سالها مزار او میقات هر کرمانشاهی با هر مسلک و مرامی است.
- برائت از هر آنچه که تجمل نامیده میشود و مهمتر از آن تجمل گرایی و مخالفت شدید با گرایش خواص به این حوزه. چرا که تجمل گرایی انسان را از مردم و خداوند دور میکند. هر وقت در خدمت ایشان در منزل بودیم هر چه را که نیاز مبرم و جدی خانه نبود را با بیان نرم و مهربانی تذکر میدادند.
- به مردم از طبقات پایین جامعه بیش از مرفین و طبقات دیگر احترام میگذاشت و این عجیب ویژگی بزرگی بود. مردمی که کمتر دیده میشدند در چشم وی محترم بودند و او همنشین با آنها بود و معاشرت با آنها را فرصت خدمت میدانست. از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند: «سُئِلَ رَسولُ اللّه ِصلی الله علیه و آله: مَن أحَبُّ النّاسِ إلَی اللّه؟ قالَ: أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ؛ محبوبترین مردم کیست؟ فرمود: آن کس که وجودش برای مردم سودمندتر باشد.[۴]» در ذهن دارم که ایشان یکی از دغدغه هایش این بود که برای مردم نگرانم خیلی بعد از من به مشکل بر میخورند . در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «الْخلقُ عِیالُ الله فَاحبُّ الْخلق الی الله من نَفَع عیالَ الله و ادْخل علی اهلِ بیْتٍ سُرُوراً؛ مردم عائله و جیرهخواران خداوندند. محبوبترین آنها نزد خدا کسی است که سودش به عائله خدا برسد و خانوادهای را خوشحال کند.[۵]»
- درد دلهای دیگران را اسرار شخصی میدانست و هیچگاه این رازها را بر ملا نمیکرد. عجیب محرم اسرار مردم بود و انگار هیچ نشنیده و هیچ ندیده است. این درس بزرگ دیگری است که به اصلاح جامعه میانجامد. راه اصلاح جامعه رازداری است و امروز بزرگترین مصیبت جامعه بیاعتنایی به حرمت حریم دیگران است و پرده دریهایی خصوصاً در دنیای مجازی است که اگر با این فرمان پیش برود آینده نامطلوبی رغم خواهد خورد.
- شخصیتی بود که بیشتر اوقات را با مردم عادی و طبقات پایین میگذراند و معتقد بودند که معاشرت با آنها انسان را از غفلت و هیجانات کاذب هوای نفس بر حذر میدارد و نیرو و انرژی مثبت به آنها میدهد . بارها میفرمود راه رسیدن به خدا همنشینی با مردم دردمند و نیازمند است و خداوند نعمت خدمت به آنها را به هر کسی نمی دهد که خوب است که در وصف ایشان بگویم:
او مردم دار بود و دار محبت بر افراشت در قلب مردمان بذر امید و محبت افراشت
- او نه تنها مردم دار بلکه مردم شناس بود. افراد را به خوبی میشناخت و از قدرت شناخت بالای برخوردار بود و هوشمندی بالایی داشت. اگر چه بسیار خویشتن دار بود و در خود نگاه میداشت، افراد پیرامون را می شناخت و اگر چه اعتماد میکرد؛ اما از خیلی رفتارها و شخصیتها مطلع بود و همواره اظهار می داشت که نمی خواهم خطاهای دیگران موجب رسوایی آنها شود و از حق خویش می گذشت.
- با دردها و رنجهای مردم همراه و غم خوار بود. مردم را برای خدا خواستن با مردم را به ریا و ظاهر بینی خواستن دو مقوله کاملا متفاوتی است. حضور طیفهای مختلف مردم بر سر قبر ایشان مویدی آشکار بر این موضوع است ، مردمی که دردمندانه بر مزارش عقده ها خالی می کنند و چون زمانی که در کنارش دردهای پنهان را باز گو می کردند ، در کنار مزارش نجوا می کنند .
- در مردم داری اهل تشریفات و بریز و بپاش نبود. بنده چند مورد را شاهد بودم که در منزل کسانی از باب مهمانی میرفت و توفیق حضور با ایشان را داشتم که حقیقتا از حیث معیشت و ... پایین بودند و چه کمکهای پنهانی که به آنها داشت. در یکی از ملاقاتهایی که با آیه الله سیستانی حفظه الله و یکی دو نفر از اعضای بیت مرحوم داشتیم، ایشان که از نزدیک وی را میشناختند و سالها با او محشور بودند به این خصلت مردمی بودن و به فکر سایر طلاب هم دوران خود بودند، اشارات و نکات جالبی را برای ما نقل فرمودند که بسیار جالب و درس آموز بود.
مسئولیت اخلاقی در قبال وحدت بین مردم و جامعه
مساله وحدت برای کرمانشاه بسیار مهم است. کرمانشاه از مناطق حساس کشور است و برای پیشرفت و توسعه استانی و نیز برون رفت از تهدیدات بسیار به عنصر وحدت، قدرت و امنیت نیازمند است.
تلاش برای حفظ و قوام وحدت اجتماعی اقدامی بس سخت و دشوار است و نیاز به دانایی و هوشیاری بالای سیاسی، زمان شناسی و مکان شناسی، انسان شناسی دارد. بافت فرهنگی و اجتماعی استان از تنوع قومی و مذهبی و نژادی، جغرافیایی و امنیتی ویژهای برخوردار است و دائماً در معرض مواجه با آسیب پذیری اجتماعی است. کرمانشاه شهر حوادث بزرگ و بافت اجتماعی پیچیدهای است و این مساله کار در استان را سخت میکند. بهترین عامل ظرفیت ساز و فرصت آفرین تنها در حمایت از وحدت و پیوند آن با قدرت و امنیت است. وحدت در رویه مرحوم نجومی به مثابه پل محکم و استوار بین قدرت و امنیت بود که در رویه های رفتاری و رهنمودهای عملی که در زمان حیات وی بسیار دیده میشد . در ادامه به برخی از نقشهای موثر رفتاری آیت الله نجومی در مساله وحدت اشاره خواهد شد.
- حفظ وحدت بین طیف های مختلف اجتماعی. از جمله روحانیت استان، مردم از قشرهای مختلفی، وحدت اقوام و مذاهب شیعه و سنی و اقوام مختلف و همبستگی و اتحاد بین جوانان و وحدت در بین نیروهای انقلابی کرمانشاه یکی از جلوهای ویژه شخصیت او به شمار میآید.
- حفظ وحدت در تصمیم گیریهای راهبردی در استان ( تفرقه و اختلاف در تصمیمات تهدید است). ایشان تلاش داشت خروجی تصمیماتی که باید پیاده سازی شوند، بر ۶ اصل استوار باشد.
- وحدت مردم بر پایه حضور و مشارکت متناسب با ظرفیتهای اجتماعی آنها. ایشان پیوند عمیق با همه اقشار بر پایه این اصل داشت. بریده از جامعه نبود و کلیت اقشار مختلف جامعه او را می پذیرفتند و باور داشتند.
- وحدت در نظر و درک درست و مناسب از تحولات و رویدادهای مهم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ایران. موضوعی که متاسفانه امروز جامعه ما از این وحدت برخوردار نیست و بحث جداگانهای میطلبد. این نوع نگاه به وحدت همیشه خلأ جدی در رفتار سیاسی نخبگان درکشور بوده است.
- حفظ وحدت انگیزشی در بین جوانان و جلوگیری از تضعیف انگیزه های اعتقادی و فرهنگی بین آنها و این عنصر کلیدی برای انجام مسئولیتهای اجتماعی و حمایت جوانان از منافع ملی است .
- حفظ وحدت در سایه هویت اسلامی ایرانی و پاسداری از ظرفیتهای فرهنگی و گنجینههای نفیس هنری در استان. وصیتنامه ایشان نمادی از حس درونی و باطنی ایشان بود؛ اما تا کنون در اولویت برنامه ریزی مدیران و نمایندگان استان قرار نگرفته است و مورد بی مهری قرار داشته است.
- وحدت در تصمیم گیریهای راهبردی جامعه روحانیت در دوران انقلاب که شاهد مثال آن متن اعلامیه های بسیاری است که به انشای وی نوشته می شد.
- حفظ وحدت بر پایه افکار و اندیشه های امام خمینی که هدایت کشتی انقلاب را بر عهده داشت و تعیین جهت مبارزات با فانوس هدایت رهبری او روشن بود.
شخصیت انقلابی
اصول و قواعد سیاست را حرفه مندانه و هنرمندانه اعمال می کرد ، اغلب کارهای کلیدی و دشوار انقلاب در استان را بدون هیچ گونه خودنمایی و ظاهر سازی و برای خدا به سرانجام می رساند . بیت ایشان خانه انقلاب بود و محل امنی برای جوانان شهر که اغلب در منزل وی به چاپ و تکثیر اعلامیه ها و تشکیل جلسات پرداخته می شد . اگر چه تا مدتی پس از انقلاب بسیاری از این فعالیتها مخفی باقی ماند و خیلی در جریان فعالیتهای وی نبودند . ایشان برای جوانان انقلابی پایگاه مستحکم و امیدی برای آنها بود . ایشان در این رابطه اشاره داشتند :
"بعد از بازگشت از نجف اشرف تا شروع انقلاب مقدس اسلامی دیگر مجال نوشتن کتابی پیدا نشد. تا اوان انقلاب اسلامی که جوانان عزیز و سر باخته، دستگاه تکثیر و چاپ اعلامیهها را مخفیانه به منزل ما آوردند بطوری که خود آقایان روحانیون محترمی که کاملاً در جریان انقلاب بودند نمیدانستند که اعلامیهها کجا تکثیر میشود. حتی گاهی جلسه آقایان علما منزل ما بود و در همان وقت جوانان عزیز در زیر زمین مشغول
تکثیر و چاپ اعلامیهها با انشاء این حقیر بودند.
در باب هنر
در سالهای اخیر کسی را از سلسله علما و متفکران دینی به این مرجعیت نمی شناسیم که هم فقیه و مجتهد باشد و هم در تهذیب و خط و نقاشی و هنر مشرق زمینی به عنوان الگو قرار گیرد . هنرمند باید دو صفت را داشته باشد ، یکی نیک اندیشی و دوم نیکمردی، هنر برخاسته از شعور خاص هنرمند است که مبتنی بر تخیل و آمیخته به هنر و شعر و خط می باشد.
ایشان در باب هنر می فرمودند: «اگر زیبایی ظاهری را در هنر کافی بدانیم باید پذیرای هر گونه آلودگی و گمراهی بوده باشیم. هنر باید وسیله تعالی روحی و سیر معنوی به سوی ملکوت اعلای خداوندی باشد، بازگوی حق و باطل حیات باشد، مایه تطهیر، تهذیب، عزت و سربلندی بخش باشد، نه آن که سابق و کوچ دهنده به سوی مردگی، پوکی، خواری، انحراف، خود فروختگی باشد.در باب رفتار شناسی وی در عرصه هنر نکات بسیاری است که توضیح هر یک زمان بسیاری را می طلبد و به همین حد بسنده خواهد شد . شرح حال بیشتر جایگاه هنری ایشان خود موضوع مفصلی است که فرصت ورود به آن نمی باشد .
پس در این دقایق با موضوع رفتارشناسی آیه الله نجومی کرمانشاهی درسهایی برای آینده به چهار حوزه رفتارشناسی وی به اختصار اشاره شد با این امید که چراغ هدایتی باشد برای عزیزانی که به خدمت به مردم و کشور دل می سپارند که بر این چهار ویژگی رفتاری توجه شود
چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس ببوی خوشش مشکبار خواهم کرد
هر آبروی که انداختم زدانش و دین نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
دل که بی عشق شد از دعوت حق دور افتد مرده را موج ز دریا بکنار اندازد
در پایان هم از باب حدیث شریف «لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَمُ[۶]» تلاش شد در این دقایق تنها به آنچه که از شخصیت این فرهیخته گرامی اطلاعات جامع داشتم سخن بگویم و بیش از آن که می دانم کلامی نگویم و همچنین مطالب بسیاری از ایشان که در دل نوشتهایش باقی است و تا کنون چاپ نشده است ذکری نکنم و به رسم امانت نگه دارم و در پایان تنها به جمله ای از دست نوشته ی وی اکتفا می کنم که فرمودند.
"در من تمایلی نیست و دوست ندارم که الطاف امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام بر خود را اظهار دارم و یکایک بشمارم و سوگند که اگر چنین کنم ممکن است من را از روی رشک و بد خواهی بکشند و یا اینکه به دیوانگی و سبک عقلی متهم کنند پس" بهترین مروارید آن است که پنهان ماند "
منمای به این خلق مجازی رخ را مشهور مکن به نکته سازی خود را
سخن کوتاه می کنم و به همین مقدار بسنده می کنم .
مرا سخن به نهایت رسید و فکر به پایان هنوز وصف جمالت نمی رسد به نهایت[۷]
خداوند روح آن مرحوم را با اولیا و مقربان درگاهش محشور گرداند و به ما توفیق بهترین و شایسته ترین اعمال را که رضایتش در آن است عطا فرماید. از همه عزیزانی که به احترام این مجلس مشتاقانه حضور یافتند صمیمانه تشکر و قدر دانی می نمایم و برای همه دست اندرکان برگزارکنندگان این مجلس عافیت و سلامت مسالت دارم . خداوند از همه قبول بفرماید . جهت شادی روح مرحوم آیه الله نجومی اجماعا صلوات
[۱] بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه- ۲۰/۰۷/۱۳۹۰
[۲] تفسیر الإمام العسکری علیه السلام، ص ۳۴۵، ح ۲۲۶
[۳] قرآن کریم، قلم ۶۸، ۴
[۴]الکافی: ۲ / ۱۶۴ / ۷ عن سیف بن عمیرة عمّن سمعه
[۵] الکافی، ج۲، ص۱۶۴.
[۶] نهج البلاغه، حکمت ۳۸۲
[۷] سعدی