سومین سال آبی کمبارش را در حالی میگذرانیم که طی چند دهه گذشته در سرزمین کمبارش و خشک ایران میزان مصرف آب، بر جایگزینی آن پیشی گرفته است. بازتاب این وضعیت در افت گستردهی تراز آبخوانها، فرونشست زمین، کاهش آبدهی چاهها و تنشهای فزاینده اجتماعی نمود یافته است. این در حالی است که کشور طی ۲ سال گذشته آبی به شدت درگیر کاهش بارش و بحران آب بوده و تنشهای اجتماعی پیونددار با آن در نواحی که تا پیش از این کمبود آب آشامیدنی نداشتند، گسترش یافته است.
در پاییز امسال هم کشور درگیر خشکسالی است. بر پایه روندشناسی دگرگونیهای جغرافیایی و امنیتی سالهای گذشته در سال آبی جدید، کشور این بار نیز درگیر چالشهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در مقیاسی کلانتر خواهد بود.
«مراد کاویانیراد» عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی در مقالهای با عنوان «بازتابهای امنیتی- جغرافیایی پاییز خشک امسال در کشور» در ماهنگار راهبردی دیده بان امنیت ملی به این موضوع پرداخته است.(۱)
بیآبی انواع تهدیدات را آبیاری میکند
بارشهای امسال کمتر از حد نرمال خواهد بود و کاهشی نزدیک به ۴۰ تا ۶۰ درصدی را تجربه خواهد کرد، بنابراین امیدی به بارشهای خوب در فصل پاییز نیست. از این رو کشور وارد سومین سال پیاپی خشکسالی خواهد شد
بررسیها نشان میدهد دسترسی نداشتن به آب شیرین و کافی به گرسنگی، بیماری، مسائل بهداشتی، فقر، کوچ، تخریب زیستگاهها، نابودی تنوع زیستی، تهدید امنیت غذایی و برآشفتن تعادل زیست بومها میانجامد.
در این میان، آن گاه که کمبود آب با خشکسالی همراه میشود، ناگواریها ژرفا و گسترهی بیشتری مییابد. طی چند دهه گذشته برخاسته از دگرشهای اقلیمی و آشفتگی در سامانههای بارشی، وضعیت یاد شده در کشورهای روی نوار بیابانی زمین که به ذات، کم بارش و کمآاب هستند، بسامد بیشتری یافته است.
بررسیها گویای آن است که کمبود آب و خشکسالی، فقر و رشد اقتصادی، سلامت و رفاه، نابرابری جنسیتی و محیط زیست را به شدت متاثر میکنند. محصولات کشاورزی از میان میروند، دامها از کم آبی و فقر مراتع میمیرند، خانوادههای بسیاری درگیر کمبود مواد غذایی و قحطی میشوند، مردم به ویژه روستاییان و کشاورزان ناگزیر از کوچ میشوند و زمینه برای افت مشروعیت نظامهای سیاسی و آشوبهای اجتماعی فراهم می شود.
بر اساس دادهها، کمبود آب در جوامع بازتابی دومینووار دارد. بدین معنا که داد و ستد محلی فرو میکاهد، درآمدها رو به کاهش مینهد، درآمدهای مالیاتی افت میکنند، برخاسته از افت فرصتهای شغلی جمعیت کاهش مییابد، شهرهای کوچک و جوامع پیرامونی آنها طی زمان به طور خطرناکی کوچک میشوند و ...
در گستره محیط زیست نیز پیامدهای خشکسالی در کوتاه زمانی پوشش گیاهان را میخشکاند و سطح آب دریاچهها و مخازن را فرومیکاهد. دربلندمدت هم پدیدههایی مانند فرونشست زمین، پیشروی آب شور و آسیب به بومسازگانها رخ خواهد نمود که بازگردانی و مدیریت آنها در آینده بسیار دشوار و پرهزینه و گاه ناشدنی خواهد بود.
ایران از آن دست کشورهای کم آب واقع روی نوار بیابانی زمین است که طی دو دهه گذشته درگیر خشکسالیهای پیاپی بوده و بخش کلان منابع آب تجدیدپذیر آن بیشتر در بخش کشاورزی ناپایدار مصرف شده است. پیامد کم آبی و بحران آب در کشور طی چند سال گذشته بازتابهای ناگوار اجتماعی، امنیتی و زیست محیطی بسیاری داشته است.
با توجه به اینکه پاییز سال آبی جدید کشور درگیر خشکسالی و دیر بارشی است، پیامدهای یاد شده ژرفا و گستره بیشتری خواهند یافت.
وابستگی منابع آبی ایران به بارشها
ایران سرزمینی خشک و کمبارش است و منابع آب شیرین آن از راه آبهای زیرزمینی (قنات، چشمه و چاههای عمیق) و آبهای رو زمینی (رودها و سدها) فراهم میشود که کمیت و تا اندازهای کیفیت هر دو به بارندگی برف و باران در بازه زمانی سال آبی وابسته است.
بر بنیاد برآوردها، ۶۰ درصد از مصارف آب آشامیدنی کشور از آبهای زیرزمینی و ۴۰ درصد از آبهای سطحی فراهم میشود که در این میان منابع آب زیرزمینی نزدیک به ۵۷ درصد از نیازهای آب آشامیدنی شهری، ۸۳ درصد از نیاز به آب آشامیدنی روستایی و ۵۲ درصد از آب کشاورزی کشور و روی هم رفته ۵۵ درصد از نیاز بخشهای گوناگون کشور را فراهم میکند.
بر اساس همین دادهها میانگین بارش در ایران کمتر از یک سوم و تبخیر، سه برابر میانگین جهانی است. این در حالی است که بارش طی چند دهه گذشته روندی هرچند کند، اما کاهنده داشته و تبخیر هم برخاسته از افزایش دما روندی افزایشی داشته است (برابر آمار در چند سال گذشته دمای کشور ۱.۱ درجه گرم تر شده است). به گفته کارشناسان طی دو دهه گذشته به جز یک یا دوسال، کشور درگیر خشکسالی بوده است؛ چالشی که با تنگناهای در هم تنیده و هم افزای بسیاری در بخشهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی همراه بوده که پیامد این وضعیت، گسترش برداشت آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین در هر ۶.۹ دشت کشور و پیدایش کانونهای گرد و غبار بوده است. ۵۲ میلیون هکتار از اراضی کشور قابلیت تبدیل شدن به کانونهای گرد و غبار را دارند که از این میزان ۳۴ میلیون هکتار هم اکنون به کانونهای گرد و غبار تبدیل شدهاند.
برنامههای پیشین توسعه شامل سرفصلهایی زراعی-غذایی در بهترین حالت ۳۵ تا ۴۰ درصد کامیابی داشتهاند. در همین حال سرفصلهای یادشده برای رسیدن به ۹۵ درصد امنیت غذایی و نیل به خودکفایی با ظرفیتهای جغرافیای ایران به ویژه منابع آب سازگار نیست
پاییز کم بارش و تداوم خشکسالی
پیشبینیها درباره فصل پاییز جاری نشان می دهند که این بارشها کمتر از حد نرمال خواهد بود و کاهشی نزدیک به ۴۰ تا ۶۰ درصدی را تجربه خواهد کرد، بنابراین امیدی به بارشهای خوب در فصل پاییز نیست. از این رو کشور وارد سومین سال پیاپی خشکسالی خواهد شد. اگر منابع آبی سطحی و زیرزمینی که از سال آبی گذشته از دست رفته بازگردانده نشود، تابستان آینده (۱۴۰۲) بسیار سخت خواهد بود.
چنانچه وضعیت بارندگی طی زمستان نیز مانند فصل پاییز باشد، در این صورت تنش آبی تازهای به تنشهای آبی گذشته افزوده میشود و وضعیت بحرانیتری نسبت به سال پیش در این بخش ایجاد خواهد شد. این در حالی است که طی چند دهه گذشته به ویژه در ۲ سال یاد شده، برداشت بی رویه از منابع آبی محدود تجدیدپذیر و ندادن حقآبه تالابها به سود کشاورزی ناپایدار، بیشتر تالابها را درگیر پسروی کرده و خشکانده یا طی چند ماه آینده سراسر خواهند خشکید. در اسن صورت این مناطق در قالب کانونهای تولید گرد و غبار سربر خواهند آورد و بخش پهناوری از کشور را سکونت ناپذیر خواهند کرد.
لزوم بازنگری در مدیریت منابع آبی
تنش آبی شهرها و روستاها یکی از مهمترین چالشهای دیرپای این سرزمین است که در هنگامههای خشکسالی گستره بیشتری مییابد. بر پایه پیش بینیها و برآوردها، از دیدگاه امنیت آبی، کشور در وضعیت ورشکستگی آب قرار دارد. استانهای واقع در حوضه آبریز مرکزی مانند فارس، سیستان و بلوچستان، اصفهان، کرمان، یزد، سمنان، خراسان جنوبی و دیگر استانها بیشتر و بیشتر از دیگر نواحی و حوضههای کشور به مرز بحران ورشکستگی در آب رسیده اند. چنانچه در این باره چارهیابی نشود، تنشهای اجتماعی آبپایه و هماوردی بر سر آب در قالب تنشهای قومی، کشمکشهای بین حوضهای و فرواستانی کنونی در کشور رو به فزونی خواهند نهاد.
تنشهای پیونددار با خشکسالی سال آبی گذشته تنها به بخش آب آشامیدنی بسته نمیماند، زیرا این بخش کمتر از ۱۰ درصد منابع آبی کشور را دربرمیگیرد. بخش تولیدات کشاورزی و امنیت غذایی کشور بیشترین اثرپذیری از تنگناهای آبی را داشته است. زمانی که چالش فراهمسازی آب آشامیدنی، مدیریت منابع آب کشور را درگیر خود کرده باشد، طبعاً بخش کشاورزی و امنیت غذایی بیشترین اثرپذیری را خواهند داشت.
بخش عمده امنیت غذایی در ایران پیوند سرراستی با تولیدات و فرآوردههای کشاورزی تولید داخل دارد. بیگمان، خشکسالی یکی از بنیادیترین عوامل موثر بر کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش بهای مواد غذایی بوده است. بر پایه گزارشها تورم مواد غذایی در ایران هشدار دهنده شده و مرکز آمار نرخ تورم نقطهای مواد غذایی در تابستان گذشته را بالای ۹۰ درصد اعلام کرد. وضعیتی که هشدار وزارت بهداشت را در پی داشت و از دو برابر شدن سوءتغذیه در شماری از استانهای محروم خبر داد.
کمآبی و بحران آب واقعیت پایدار حاکم بر امنیت، ثبات و توسعه و رفاه در سده پانزدهم کشور خواهد بود. با آن که دیگر نمیتوان بهسان گذشته و سنتی منابع آب محدود کنونی را مدیریت کرد و با رویکردهای معارض با واقعیات جغرافیایی به امنیت غذایی کشور کمک کرد.
در بخش هفت (کشاورزی) ماده ۳۱ سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه آمده است که «دولت موظف است برای حصول اهداف بندهای ششم و هفتم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در جهت تامین امنیت غذایی و نیل به خودکفایی در محصولات اساسی زراعی، دامی و آبزی به میزان ۹۵ درصد در پایان اجرای قانون برنامه و افزایش تولیدات کشاورزی به ویژه محصولات دارای مزیت صادراتی، رسیدن به تراز تجاری مثبت، تقویت و تکمیل زنجیرههای تولید و توسعه صادرات و ارتقای بهرهوری آب و خاک کشاورزی یک رشته اقدامات را جهت حصول به شاخصهای کمی انجام دهد».
با توجه به واقعیات آبی کشور، مدیریت منابع محدود کنونی در قالب رها نکردن آب سدها برای کشاورزی و اولویتبخشی به آب آشامیدنی شهرها برای مدیران استانی گریزناپذیر است
هرچند بر پایه برآوردها، برنامههای پیشین توسعه در بهترین حالت ۳۵ تا ۴۰ درصد کامیابی داشتهاند، اما رسیدن به ۹۵ درصد امنیت غذایی و نیل به خودکفایی با ظرفیتهای جغرافیای ایران به ویژه منابع آب سازگار نیست و پیامدی جز تخریب بیشتر محیط زیست و هدر رفت منابع محدود آب نخواهد داشت.
نتیجهگیری
ایران طی دو دهه گذشته درگیر خشکسالی بوده و بخش عمده منابع تجدید تجدیدپذیر کشور به پایان رسیده و حجم ذخایر زیرزمینی نیز به شدت کاسته است به گونهای که همه دشتهای کشور درگیر افت شدید آبخوان و فرونشست زمین شدهاند.
از سوی دیگر، طی دو سال گذشته کشور درگیر خشکسالی پیوسته بوده که هزینه کلانی بر امنیت غذایی و آبی کشور داشته و پیامدهای اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی پرهزینه و ماندگاری بر کشور تحمیل کرده است. طی سال آبی که گذشت، بسیاری از رودهای کشور خشکیدند، تولید مواد غذایی کاهش یافت که با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم همراه شد، دامنه آشوبهای اجتماعی پیونددار با آب آشامیدنی، افزون بر حوضه آبریز مرکزی استانهای زاگرسنشین را نیز برای نخستین بار در بر گرفت.
پاییز سال آبی جدید کشور درگیر خشکسالی در قالب کم بارشی و دیر بارشی بود . به عبارتی کشور وارد سومین سال پیوسته خشکسالی خواهد شد. از این رو بر بنیاد روندشناسی سالهای گذشته در پاییز پیشرو برخاسته از کاهش بارش و تهی ماندن گنجایش آبی بسیاری از سدها این بار افزون بر کشاورزان در بسیاری از روستاها و شهرهایی که تابستان گذشته را در کمآبی وقطعی آب سپری کردند، دوباره امکان بروز آشوبهای آب پایه دست کم در مناطق حاشیهنشین وجود خواهد داشت. به ویژه آنکه تورم و نارضایتی از کاهش قدرت خرید مردم زمینه ذهنی برای بروز این دست رخدادها را فراهم میکند.
تداوم این وضعیت در فصلهای دیگر سال آبی جدید، تابعی از وضعیت بارشهای زمستانی و بهاری خواهد بود. از این رو مدیریت منابع محدود کنونی در قالب رها نکردن آب سدها برای کشاورزی و اولویت بخشی به آب آشامیدنی شهرها برای مدیران استانی گریزناپذیر است. علاوه بر این، کشت محصولات کشاورزی پر آببر باید متوقف شود و از دادن شعارهای عوامانه توسط کارگزاران ملی و فروملی در برانگیختن کشاورزان به تولید محصولات آببر خودداری شود.
منبع:
1- مراد کاویانیراد، «بازتابهای امنیتی- جغرافیایی پاییز خشک امسال در کشور»، ماهنگار راهبردی دیدهبان امنیت ملی، مهرماه ۱۴۰۱