به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایرنا، ۱۴ سال از ثبت نخستین پرونده ثبت میراث فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو میگذرد، مجموعه آثاری که با آیینهای نوروز شروع شد و تا پایان اجلاس هفدهم کمیته بین دولتی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس یونسکو در مراکش به ۲۱ اثر رسید و اکنون ایران از نظر ثبت آثار در این فهرست در جایگاه ششم جهان و چهارم آسیا قرار دارد.
این روندِ ۱۴ساله به گونهای است که در سال ۱۳۸۸ دو پرونده ایران که چندین سال روی آن کار کرده و ثبت ملی شده بود، روی میز یونسکو قرار گرفت و ثبت جهانی شد، اما در سال ۱۳۸۹ که پرفروغترین سال ثبتی ایران بود، ۵ پرونده ایران از میز یونسکو در کنیا رای موافق گرفت و در ادامه در سال ۱۳۹۰ دو پرونده و سال ۱۳۹۱ فقط یک پرونده که جزو پروندههای ملی و مستقل ایران محسوب میشوند، در یونسکو ثبت جهانی شد.
«نوروز» اولین پرونده مشارکتی و چندملیتی ایران بود و هفت کشور در آن حضور داشتند، اما در سال ۱۳۹۵ این پرونده تکمیل و ۵ کشور دیگر به آن اضافه شدند، ایران در آن سال در یک پرونده مشارکتی موفق شد یک اثر را ثبت و یک سال پس از آن، در سال ۱۳۹۶ دو پرونده دیگر را ثبت کرد.
سال ۱۳۹۸ در اجلاس چهاردهم که در بوگوتا پایتخت کلمبیا برگزار شد، ایران فقط یک پرونده ثبتی به صورت مستقل و ملی در یونسکو داشت، و در دور بعد (سال ۱۳۹۹) که اوج شیوع کرونا در جهان بود و اجلاس به صورت آنلاین برگزار شد، موفق شد دو پرونده مشارکتی را در فهرست جهانی یونسکو ثبت کند. سال ۱۴۰۰ در اجلاس شانزدهم در پاریس، ایران برای نخستین بار یک برنامه ملی پاسداری را در حوزه هنر خوشنویسی وارد فهرست جهانی یونسکو کرد.
در دوره هفدهم نیز که امسال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در مراکش برگزار شد، با چهار پرونده هنرساختن و نواختن عود، شب یلدا/ چله، هنر سوزندوزی ترکمن و پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی که به صورت مشترک با کشورهای همسایه ثبت شدند و آمار نهایی آثار فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی به ۲۱ عنصر رسید.
میراث فرهنگی ناملموس چیست؟
میراثفرهنگی ناملموس به تولیدات و فرایندهای فرهنگی مانند: آیینها، هنرها، ترانهها، آواها و نواها، موسیقیها، رویدادها، مهارتها و توانمندیهایی گفته میشود که در میان مردم و یا یک قوم در یک منطقه خاص جغرافیایی مرسوم بوده و با گذشت زمان، نسلبهنسل و سینهبهسینه به عنوان گنجینهای ارزشمند به دوران معاصر یک ملت به ارث میرسد و همچنان به عنوان یک عنصر و ارزش فرهنگی توسط مردم ترویج، حفاظت و پاسداری میشود.
آثار و بناهای تاریخی و باستانی، تولیدات هنرهای سنتی، چشماندازهای طبیعی، بخشی از داراییهای فرهنگی، در گروه آثار و محصولات فرهنگی ملموس قرار دارند، که یا در قالب یک محوطه باستانی و یا به عنوان اموال فرهنگی در موزه حفظ و نگهداری میشوند، اما آثار فرهنگی ناملموس شکلهایی از فرهنگ بهشمار میروند که اگر چه قابلیت ثبت و ضبط دارند، اما قابلیت ذخیره در یک محل فیزیکی مانند موزه را ندارند و به واسطه ویژگیهای ذاتی و خاص خود، قابل انتقال، تکرار و تجربهکردن هستند.
۱۸۰ کشور عضو کنوانسیون ۲۰۰۳ پاسداری از میراث فرهنگی
میراثفرهنگی ناملموس، توسط یونسکو به عنوان همتای آثار جهانی ملموس ترویج میشود و تمرکز عمده آن بر جنبههای ناملموس معنوی فرهنگ جوامع است؛ یونسکو در سال ۲۰۰۱ با انجام تحقیقی در میان کشورها و سازمانهای مردمنهاد تلاش کرد تا توافق آنان برای ارائه تعریفی از میراث ناملموس و بستن پیماننامهای در این زمینه را به دست آورد که نتیجه آن کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس بود که در سال ۲۰۰۳ به تصویب رسید و اکنون ۱۸۰ کشور، عضو این کنوانسیون هستند.
ثبت آثار ناملموس جهانی ایران از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ (۲۰۲۲- ۲۰۰۹)
ایران تاکنون در کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو ۲۱ پرونده ثبت کرده است، آئین باستانی و کهن نوروز و ردیفهای موسیقی سنتی ایران در سال ۱۳۸۸(۲۰۰۹)، آئین پهلوانی و زورخانهای، هنر نمایشی آئینی تعزیه، مهارت فرشبافی کاشان، مهارت فرش فرش قشقایی و گبه استان فارس و موسیقی بخشیهای خراسان شمالی در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰)، دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی در خلیج فارس و نقالی، قصهگویی اجرایی ایرانی در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱)، آئین قالیشویان مشهد اردهال در سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲) در فهرست کمیته میراث فرهنگی ناملموس ثبت شده است.
فرهنگ پخت نان لواش و آئین نوروز (با تکمیل پرونده) و ثبت برای دومین بار در سال ۱۳۹۵ (۲۰۱۶)، هنر ساختن و نواختن کمانچه، چوگان، بازی سوار بر اسب همراه با روایتگری و موسیقی در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) و ساختن و نواختن دو تار ایرانی در سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹)، هنر نگارگری (مینیاتور) و مراسم و آیین زیارت تادئوس مقدس (قره کلیسا) در سال ۱۳۹۹(۲۰۲۰) و برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران در سال ۱۴۰۰ (۲۰۲۱)به فهرست جهانی وارد شدند.
در دوره هفدهم که امسال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در مراکش برگزار شد، هنرساختن و نواختن عود، یلدا/ چله، هنر سوزندوزی ترکمن و همچنین پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی در پرونده های مشترک با کشورهای همسایه ثبت شدند و امار نهایی آثار فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی به ۲۱ عنصر رسید
آثار ایران در یونسکو؛ ۸ پرونده مستقل و ۱۳ پرونده مشارکتی
از میان این ۲۱ اثر ثبت شده ایران در یونسکو، نوروز با مشارکت ۱۲ کشور، پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی با مشارکت ۷ کشور، فرهنگ پخت نان لواش با حضور ۶ کشور، نگارگری با مشارکت سه کشور، پروندههای آن تشکیل و ثبت جهانی شدهاند. آیین زیارت تادئوس (ایران و ارمنستان)، هنر سوزندوزی ترکمن (ایران و ترکمنستان)، هنرساختن و نواختن عود (ایران و سوریه) و شب یلدا/ چله (افغانستان و ایران) از دیگر پروندههای چند ملیتی ثبت شده در یونسکو هستند که ایران در تدوین و ثبت آنها مشارکت فعال داشته است و البته ۱۳ اثر ثبت شده دیگر به صورت پروندهای مستقل و ملی بنام ایران در یونسکو ثبت جهانی شده است.
همچنین از میان آثار ملموس ثبت شده جهانی ایران، دو اثر (نوروز و یلدا) در گروه آیینهای کهن باستانی،۶ اثر (ردیفهای موسیقی، موسیقی خراسان، کمانچه و دوتار و نواختن عود) در بخش موسیقی، ۲ اثر (هنر سوزندوزی ترکمن و نگارگری) در گروه هنرهای سنتی و مهارتی و دو اثر (آیین پهلوانی و چوگان) در گروه آیینی ورزشی و یک اثر (پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی) در گروه مهارتهای سنتی کشاورزی و دامپروری ثبت جهانی شدهاند.
در میان آثار ناملموس جهانی ایران، ۲ اثر (تعزیه و نقالی) در گروه هنرهای آیینی نمایشی، ۲ اثر (قالیشویان و زیارت تادئوس) در گروه آیینهای معنوی و سه اثر (فرش کاشان، فرش قشقایی از بخش بافتنیها و لنجسازی از گروه صنایع دریایی در گروه صنایعدستی مهارتی و همچنین پخت نان لواش در گروه فرهنگی خوراکی، در فهرست یونسکو جایگاه جهانی پیدا کرده است و فقط یک اثر (برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران) در بخش برنامههای خوب پاسداری یونسکو برای محافظت از میراث ناملموس، ثبت شده است.
ثبت جهانی آئین نوروز در سال ۱۳۸۸
آئین باستانی و کهن نوروز به عنوان نخستین اثر ناملموس ایرانی با عضویت هفت کشور و با عنوان یک پرونده مشترک، با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان که آن سال به عنوان سومین میراث ناملموس جهان در سال۱۳۸۸ (۲۰۱۰) در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید.
آیینهای نوروز از روزهای پایانی سال با خانهتکانی، نو کردن جامه و اسباب و اشیای زندگی آغار میشود، پس از آن از اول فروردین با چیدن سفره نوروزی (هفت سین)، دید و بازدید و گستردن خوان نوروزی، به مدت ۱۲ روز ادامه دارد و در این مدت نوروزانه یا عیدانه و عیدیدادن مرسوم است؛ روز سیزده فروردین، مردم با بیرون آمدن از خانه و رفتن به دشت و بوستان (سیزده بدر) در کنار سبزه و آب روان و چشمهسارها به صورت دستهجمعی و خانوادگی برای باز پیوستن به زندگی نوین آماده میشوند.
ثبت جهانی ردیفهای موسیقی سنتی در سال ۱۳۸۸
از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی با همکاری خانه موسیقی پرونده ردیفهای موسیقی سنتی ایران شامل دستگاههای شور، ماهور، همایون، سه گاه، چهارگاه، راست پنجگاه و نوا در قالب کتاب و فیلم جمعآوری و آمادهسازی کرد و در سال۱۳۸۸ (۲۰۱۰) ردیفهای موسیقی سنتی ایرانی به عنوان دومین اثر ناملموس در کمیته جهانی ثبت شد.
یکی از مهمترین بخشهای پروندهای که برای یونسکو ارسال شد فیلم مستندی با حضور بزرگان ردیف آوازی مانند استاد مرحوم محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، حاتم عسگری، فرهاد فخرالدینی، کیانی، طلایی، ظریف و دیگر استادان حوزه آوازی بود؛ این مستندات با کمک اساتید دانشگاه تهران و اساتید خانه موسیقی آماده شد.
در ایران باستان هنگام برآمدن و برنشستن خورشید، گروهی به نواختن طبل و سرنا میپرداختند. درآن زمان ۳ نوع موسیقی آئینی، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، چنان که در جشنهای تاریخی و ملی نوای موسیقی ایرانی به گوش میرسید.
از میان نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به باربد، نکیسا و رامتین اشاره کرد. همچنین از هردوت، نخستین تاریخنگار یونانی دربار هخامنشیان نقل است که در دوران امپراطوری پارس، موسیقی نقش مهمی در محاکم دادگاهی داشته و برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست. پس از اسلام هم فارابی فیلسوف بزرگ ایرانی معروف به معلم ثانی، از نوازندگان زبردست بوده و رسالههایی درباره موسیقی ودستگاه های آن دارد، به طوری که از دستگاه های موسیقی ایرانی در مناطق دیگر و کشورهای عربی تا مراکش نشانه ایی بسیار عمیقی وجود دارد.
ثبت جهانی آئین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای در سال ۱۳۸۹
آئین ورزشهای پهلوانی و زورخانهای در سال ۱۳۸۷ به عنوان یکی از آئینهای کهن ایرانی ثبت ملی شد و دو سال بعد در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در اجلاس سازمان جهانی یونسکو که در کنیا برگزار میشد به عنوان نخستین میراث معنوی و بشری و بخشی از تاریخ ایران و سومین پرونده در فهرست جهانی میراث ناملموس به ثبت رسید. جهانیان ورزش پهلوانی و زورخانهای ایران را ورزشی اخلاقی و آمیخته با هنر و موسیقی است میشناسند و تا زمان ثبتجهانی آن هیچ رشته ورزشی در جهان نتوانسته بود نام خود را در یونسکو ثبت کند.
معماری خاص محل ورزش زورخانهای(باستانی)، اندازهها و ارتفاعها هندسی ورودی و رختکن، تابلوها و نقاشیها و آیات و دعاها، گود هشتضلعی محل تمرین و ورزش، جایگاه ویژه برای پیشکسوتان و تماشاچیان که از خانواده سادات(خاندان پیامبر اسلام)، تجهیزات موسیقی از ضرب و زنگ و نوای مرشد،آیینها و آداب خاص ورزشکاران از میانداری و رخصتخواهی تا حماسهخوانی و مدحخوانی و نمایش درسهای اخلاقی، گذشت و فداکاری حاکی از اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی در این ورزش جهانی است.
در گذشتههای دور ایرانزمین بهجای گود، خندق، بهجای کباده، چلهکمان، بهجای میل، گرز گران و بهجای سنگ، سپر بوده و این همه نشان از ریشه و هویت پهلوانی و جوانمردی ورزش زورخانه ای دارد
گلریزان از آیینهایی است که در پایان این ورزش گروهی انجام میشود و پهلوانان، پیشکسوتان و تماشاچیان هر آنچه از توان مالی دارند را بر پارچهای (لنگ) میریزند، این پول به صورت قرضالحسنه در اختیار نیازمندان قرار میگیرد و اگر روزی تمکن مالی یافتند، قرض خود را برای دستگیری از مستمندی دیگر با گلریزان زورخانه باز میگردانند. احترام به کسوت و موی سپید، عزت، غیرت و مردانگی فلسفه رفتاری باستانیکاران و ورزشکاران پهلوانی است.
بزرگانی چون محمودبنولیالدین خوارزمی (پوریای ولی) پهلوان قرن هشتم قمری و جهان پهلوانان غلامرضا تختی، مصطفی طوسی، ضیاءالدین میرقوامی و عباس زندی پهلوانان دوران معاصر در دامان ورزش زورخانهای پرورش یافته و نامشان همواره بر فراز آسمان ایران زمین میدرخشد و آوازه جهانی هم یافته است.
ثبت جهانی تعزیه در سال ۱۳۸۹
هنر نمایشی آئینی تعزیه از ارزشمندترین آئینهای نمایشی اهل ایرانیان و شیعیان مسلمان ایران زمین است و جایگاه و اهمیت آن تا حدی است که به شناسنامه هویتبخش فرهنگ نمایشی و خرده روایتهای آئینی و مذهبی ایرانیان در حوزههای نمایشهای سوگ در طول تاریخ بدل شده است به طوریکه ۱۰ سال پیش -در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰)- به عنوان چهارمین پرونده میراث ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
تعزیه در ایران سابقهای بیش از ۳۰۰ سال دارد و طی این سه قرن، گنجینه عظیمی از نسخ تعزیه، ابزار، ادوات و البسهای که هنرمندان از دیرباز تا به امروز برای تولید و ارائه نمایشهای تعزیه استفاده کردهاند بهعنوان بخشی از گنجینه و میراث این هنر آئینی با خود بههمراه داشته است.
اگر چه اجرای تعزیه در دوران مختلف با فراز و فرودها، رونقها و محدودیتهایی مواجه بوده است، اما جایگاه تاریخی آن از همان تکیه دولت در تهران گرفته تا میدان سکوی روستاها، در محرم و صفر تا به امروز حفظ شده است و مردم در دورههای اخیر به نگاه ویژهای به هنر حزنانگیز تعزیه داشتهاند و پای اجراهای تعزیه اشکهای فراوان ریختهاند.
آواشناسی صدای زیر و جوان برای نقشخوانی حضرت علیاکبر(ع) با صدای حزنانگیز و آوا و لحن بم برای متنخوانی و اشقیاءخوانی، (مخالفخوانی و موافقخوانی)، رنگشناسی (سیاه نشانه عزا رنگ قرمز را متصل به اشقیاء و رنگ سبز و آبی را متصل به اولیا) طراحی چهره اشقیا و اولیا، موسیقی همساز و طراحی صحنه از ویژگی اجرا تعزیه در ماههای عزا است.
ثبت جهانی قالیبافی کاشان در سال ۱۳۸۹
مهارتهای سنتی بافت قالی کاشان شامل رنگرزی طبیعی، کلیابکشی (حلکردن رزین ابریشم) ابریشمبافی، طراحی نقشه و بافت خاص و مهیج، یکی از مشهورترین هنرهای ظریف ایرانیان و میراث جهانی بشر است، یونسکو این مهارت را در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در فهرست آثار جهانی خود به عنوان پنجمین از میراث فرهنگی ناملموس ایران ثبت و آن را نماد سبک بافندگی در این شهر و سبک بافندگی ایرانی معرفی کرده است.
کاشان، در میان هنرهای دستی و بخصوص فرش دستباف جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد و جلوهگاه اندیشههای لطیف انسانی است؛ فرش کاشان بنا به سابقه هنری و مهارتهای ملموس و ناملموس غنی و سرشار از زیبایی و مباحث زیباییشناسی است و مهمترین دلیل جهانیشدنی آن، گستردگی ابعاد مختلف هنر و سبک و فن آن از نقشهکشی تا رنگرزی، از طراحیهای بدیع تا آیینهای بافندگی و نقشهخوانی و شعرخوانی پای دار قالی ، در میان همه مردم کاشان است.
هنر قالیبافی در کاشان سابقهای طولانیتری نسبت به شهرهای دیگر ایران دارد؛ قدمت و پیشینه کاشان در فرشبافی و سبک فارسیبافی آن با خصوصیاتی که به نام میراث ناملموس شناخته می شود، بسیار مشهور است. فرشبافی کاشان هم دارای فرش عشایری و هم فرش شهریباف است که فرشهای میمه و جوشقان نمونههای فرش عشایری کاشان هستند.
پژوهشگران هنر معتقدند «با آغاز دوباره صنایع در معماری و نساجی و ابریشمشناسی و عملیات ابریشم، دولاتابی و چندلاتابی و گلابتون و مفتولهای طلا که به کار برده میشود خاص مردم هنرمند کاشان است؛ اول قرن دهم که رنسانس ایران آغاز شد نقش اول را کاشانیها داشتند و قالی شاه عباسی، اولین قالی شاه عباسی اصیل اهدا شده به حرم امام رضا با گلهای شاه عباسی درشت محصول کار کاشانی ها است.»ا
ثبت جهانی فرشبافی فارس در سال ۱۳۸۹
مهارتهای فرش قشقایی و گبه استان فارس به همراه ۱۲ نمونه اصیل از دستبافتههای ایرانی از ۶ منطقه جغرافیایی این استان شامل: آباده، لریباف، فرش عرب، قشقایی، گبه، کشکولی، فرش قشقایی و گبه فارس ششمین پرونده ایران در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در یونسکو ثبت جهانی شد و ۶سال بعد هم در سال۱۳۹۵ (۲۰۱۶) در سازمان جهانی مالکیت معنوی (WIPO) به ثبت رسید، البته کشورهای پاکستان، هند، نپال در تولید گبه و صادرات فعال هستند، اما با توجه به اینکه این محصول ریشه در ایران و استان فارس دارد، ثبت جهانی آن در برندسازی بنام ایران از عرضه سایر کشورها با عنوان گبه به بازارهای بینالمللی جلوگیری کرد.
از خصوصیات و ویژگیهای منحصربه فرد دستبافتههای عشایری میتوان به طرحهای ذهنی آنان، رنگهای زیبا و چشمنواز بکار رفته مانند زرد، سرمهای، آبی، کرم، قهوهای، و طرحهای پرکاربرد و خاص آن منطقه مانند محرماتی، بوته قبادخانی، واگیره تکراری، لچک ترنج، سه ترنج، و قابقابی و ماهی درهم ، استحکام و شیوه بافت، رنگ ثابت گیاهی مورد استفاده در تهیه فرش، استفاده از رنگ های تند و گرم، نقشههای اصیل نام برد.
محققان فرش دستباف معتقدند که در اصالت طرح و نقشههای فرشهای دستباف قشقایی و گبههای فارس به عنوان اصیلترین طرح آریایی مطرح هستند، کاربرد رنگها از عصاره گلها و گیاهان و مواد اولیه طبیعی و نقش های اصیل از عوامل تقاضای برای خرید این نوع از دستبافتهها است.
ثبت جهانی موسیقی بخشیهای خراسان شمالی در سال ۱۳۸۹
هنر موسیقی ایران عمری به بلندای تاریخ این سرزمین کهن دارد و موسیقی بخشیهای خراسان یا موسیقی مقامی، به عنوان هفتمین اثر فرهنگی و معنوی ایران در سال۱۳۸۹ (۲۰۱۰) در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد؛ به گفته یونسکو «موسیقی بخشی احساس تداوم و هویت فرهنگی جمعی را در میان جوامع خراسان منتقل کرده و بخش جداییناپذیر تاریخ، فرهنگ و مذهب خراسان محسوب میشود.»
موسیقی بخشی انتقال دهنده تاریخ، فرهنگ، اصول اخلاقی و مذهبی عشایر خراسان است، به گونهای که نقش اجتماعی بخشیها از روایت و نقل داستان پا را فراتر گذاشته، التیامبخش و پاسدار میراثفرهنگی جامعه عشایر استان خراسان محسوب میشود.
نوازندگان شمال خراسان را سه دسته عاشقها، بخشیها و لوطیها تشکیل میدهند که عاشقها قدیمیترین این هنرمندان و نوازندگان سازهایی همچون سورنا، دهل، کمانچه و دایره محسوب میشوند. لوطیها نیز از زمانهای قدیم صاحب ساز دایره و در حکم پیام رسانان جامعه آن زمان بودند، به گونهای که این گروه از نوازندگان پیوسته در سفر بودند و اتفاقات، خبرها و رویدادهای جامعه را نقل میکردند. از دیگر موسیقیهای نواحی ایران میتوان به موسیقی بخشیهای خراسان اشاره کرد که با نام موسیقی مقامی معروف است و شامل قطعات آواز ترکی، کردی، ترکمنی و فارسی است.
عبارت موسیقی نواحی ایران به نغمهها، سازها و نواهای مناطق و نواحی ایران نظر دارد و با نامهایی چون موسیقی محلی، فولکلور، موسیقی اقوام و مقامی شهرت دارد. این نوع موسیقی شامل موسیقی بلوچی، آذری، بختیاری، گیلکی، قزوین، کردی، لرستان، مازندران، همدان، موسیقی جنوب ایران و موسیقی خراسانی اشاره کرد که هر یک ویژگیهای منحصر به خود را دارند.
ثبت جهانی دانش لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در سال ۱۳۹۰
دانش لنجسازی و دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) در ششمین اجلاس یونسکو در اندونزی در فهرست میراث ناملموس جهانی به عنوان هشتمین اثر ناملموس ایرانی در یونسکو ثبت جهانی شد، پروندهای که به دنیا ثابت کرد ایرانیها از خوزستان تا بوشهر و هرمزگان دستکم از دوره عیلامیان (سه هزار سال پیش) در خلیجفارس دریانوردی میکردند و لنج میساختند.
البته نقشههای تاریخی ایران در عصر قاجار در فهرست میراث مکتوب حافظه جهانی یونسکو نیز یک بار دیگر خلیج فارس را بهنام ایران در یونسکو ثبت کرد، و ایران تمام عیار در برابر تحریف نام این منطقه و عادیسازی نامی جعلی برای خلیج فارس ایستاد. در پرونده دانش سنتی دریانوردی با لنجسازی سنتی در حوزه خلیجفارس همه آیینها، مراسم، آوازها و نواها، گویشهای محلی، اعیاد، فنون سنتی دریانوردی، صیادی و لنجسازی در محدوده استانهای هرمزگان، بوشهر، خوزستان و جزایر مسکونی خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته و تدوین شده است.
لنجسازی درحالی سال ۱۳۹۰ به عنوان پرونده اضطراری در فهرست میراثِ در خطر یونسکو ثبت شد که براساس قوانین یونسکو، ایران از همان سال نخست متعهد شد که اقدامات لازم را برای ادامه حیات و ترویج این مهارت با جدیت انجام دهد که در اجلاس اخیر (پانزدهم- ۱۳۹۹) کمیته جهانی یونسکو گزارش ادواری اقدامات پاسدارانه جمهوری اسلامی ایران در خصوص مهارت سنتی ساخت لنج ایرانی در فهرست در خطر و نیازمند پاسداری فوری، را مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد.
ثبت جهانی نقالی در سال ۱۳۹۰
نقالی و قصهگویی اجرایی ایرانی هم همان سال۱۳۹۰ (۲۰۱۲) در بالی اندونزی ثبت جهانی شد؛ در این پرونده که نهمین اثر ناملموس ایران است که جهانی شد، تمامی انواع قصهپردازی در ایران و تاریخچه آن مورد بررسی قرار گرفته و نحوه اجراهای گوناگون این شیوه نمایشی تشریح شده است که نشان می دهد نقالی هنری ایرانی است که از دیرباز تا کنون با تار و پود تاریخ جامعه ایرانی پیوند خورده است.
نقالی یک جریان فرهنگی است که از زمانهای دور در جامعه ایران رواج داشته و روایتگران داستانهایی از حماسههای قومی، ملی، دینی و واقعههای تاریخی شبه تاریخی و مذهبی به ویژه در داستانهای اساطیر شاهنامه را با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محفلهای خصوصی، نقل و روایت میکنند.
نقالان در نقل داستانها و بازنمایی واقعهها و القای رخدادهای هیجان انگیز استعداد و هنر فروانی داشتند و در شیوه بیان طرز نمایش واقعهها و تقلید حرکات و رفتار صاحب ذوق و هنر بودند. نقالها، نگهبانان داستانهای فولکلور و حماسی و موسیقی فولکلوریک بودهاند. آنها پیراهنی به رنگ سفید یا آبی تیره، لباس خاص بلند، کت، کفشهای سنتی (چاروق) و یک شال به سبک درویشان (رشمه) میپوشیدند و در قهوه خانهها حضور مییافتند. گاهی نیز کلاهی قدیمی و کتی زره شکل میپوشیدند تا صحنههای نبرد و دیگر داستانها را تعریف کنند.
نقالان را بر حسب نوع داستان هایی که می گفتند چیرگی و تسلطشان به نقالی به سه دسته تقسیم کردند؛ نخست شاهنامهخوانان یا نقالانی که فقط به روایت داستانهای حماسی شاهنامه میپرداختند، دوم نقالانی که در نقل داستانهای تاریخی و افسانهای مانند اسکندرنامه مهارت داشتند و سوم مذهبیخوانانی که داستانهای دینی مذهبی مانند حمزهنامه و حیدرنامه میخواندند.
ثبت جهانی قالیشویان مشهد اردهال در سال ۱۳۹۱
آئین قالیشویان مشهد اردهال کاشان به عنوان دهمین اثر میراث ناملموس ایران در سال۱۳۹۱ (۲۰۱۲) در پاریس به فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو اضافه شد؛ قالیشویان، آئینی سنتی مذهبی به واقعه شهادت علیبنمحمدباقر(ع) در سال ۱۱۳ هجرت در مشهد اردهال و نحوه به خاکسپاری این امامزاده جلیلالقدر توسط اهالی فین کاشان اشاره دارد و دارای قدمتی چند صد ساله است.
آئین قالیشویان هر سال در دومین جمعه مهرماه هر سال (معمولاً در یکی از روزهای میان نهم تا پانزدهم مهرماه) در بقعه سلطان علی (ع) مشهد اردهال با تعصب و غرور خاصی برگزار میشود و بازدیدکنندگان و زیارت کنندگان فراوانی به این منطقه سفر می کنند تا در این آیین شرکت کنند.
بر اساس داستانهای قدیمی، پس از شهادت پیکر سلطان علی در حالی که در یک قالی پیچیده شده بود، برای غسل دادن به رودخانه برده شد؛ در تمام این سالها در این آئین هزاران نفر از چوب به دستان فین کاشان قالی مقدس را به عنوان نمادی از پیکر مثله شده فرزند امام پنجم (ع) از خادمین امامزاده سلطان علیبن محمدباقر (ع) تحویل گرفته و بر دوش خود حسین حسین گویان به طرف چشمه آبی میبرند.
مردم کاشان برای پاشیدن گلاب روی این فرش شستهشده جمع میشوند و پس از آن، فرش به مردم شهر فین تحویل داده میشود و آنها فرش را دوباره در رودخانه جاری میشویند و آن را گلابافشانی میکنند. عزاداران (چوب به دستان فینی) با پاشیدن آب و شستن قالی به صورت نمادین آن را در پناه چوبها روی دست گرفته و با ندای یاحسین به سمت مرقد باز میگردانند و قالی مقدس را دوباره تحویل آستان مقدس میدهند.
ثبت جهانی پخت نان لواش در سال ۱۳۹۵
فرهنگ پخت نان لواش به عنوان دومین پرونده چندملیتی ایران و مشترک با ارمنستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه و یازدهمین پرونده ایران در یونسکو ثبت جهان شد؛ ارمنستان در سال۱۳۹۵ (٢٠١٤) نقش فرهنگی نان لواش را تدوین و به یونسکو ارائه کرد، پس از آن با مسئولیت و هدایت ایران، این پرونده با پنج کشور دیگر به عنوان پروندهای مشترک و چندملیتی ثبت شد.
نان به عنوان یکی از سادهترین غذاهای انسان از دوران کهن و به عنوان یک عنصر و مولفه فرهنگی در جوامع محسوب و همواره نمادی از برکت و روزی و رونق بوده است؛ همه اقشار مردم از طبقات بالا تا ردههای پایین اجتماعی و اقتصادی همواره نان را بر سفره و میز غذای خود مورد احترام قرار داده و جزو اصلی غذای خود در وعدههای مختلف در نظر میگرفتند و البته همچنان هم از این جایگاهی خاص و ارزشمند در فرهنگ خوراک و غذای مردم برخوردار است.
نان سنگک، بربری، تافتون و شیرمال را میتوان از نانهای معروف و رایج در سراسر ایران دانست و از نانهای محلی که با ترکیبی از آرد غلات، برخی سبزیجات و گیاهان و مغزهای خشکبار و تخممرغ پخته میشود میتوان به نان محلی فطیر اراک، کماج همدان، بیشمهبیشمه و بوروک ترکمن صحرا، لاکو در گیلان، کوکه یا چورک در آذربایجان، قاق در قزوین، کانلی گلستان، تاپتاپو و یوخه اصفهان(سیمرم) و نان عباسعلی کاشان اشاره کرد.
ثبت جهانی ساخت و نوازدندگی کمانچه در سال ۱۳۹۶
هنر ساخت و نوازندگی با کمانچه، در پروندهای مشترک با جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۵) به عنوان دوازدهمین اثر ناملموس ایران در فهرست جهانی ثبت شد؛ کمانچه از جمله سازهای زهی-آرشهای است و جنس قسمتهای مختلف آن چوپ، پوست، استخوان و فلز است.
کمانچه را در حالت نشسته مینوازند، به طوری که نوازنده، ساز را به طور عمودی در دست چپ میگیرد و انگشتهای همین دستش در طول دسته حرکت میکنند و آرشه (کمانه) را با دست راست به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت، بر سیمها میکشد.
کمانچه، پایهای به شکل میلهای فلزی نیز دارد که زائده پهن انتهای آن روی پا یا زمین قرار میگیرد. این ساز را معمولا از چوب کهنه و عمل آمده درختان توت و افرا میسازند. طول کمانچه از پایه فلزی تا صراحی(قسمت بالای سر پنچه) حدود ۷۵ سانتیمتر است.
شادروان روحالله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب مینامد و بیان میکند «ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا درمیآمده و همان است که ما امروز کمانچه میگوییم که از دوره صفویه به بعد [کمانچه] یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.»
ثبت جهانی چوگان در سال ۱۳۹۶
چوگان؛ بازی سوار بر اسب همراه با موسیقی و روایتگری، سیزدهمین اثری بود که در فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشری یونسکو در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۵) ثبت شد. آغاز و سرمنشاء پیدایش این ورزش به عهد باستان تعلق دارد. طبق اسناد تاریخی، قدمت این ورزش به حدود ۶۰۰سال پیش از میلاد مسیح میرسد و خاستگاه و مهد این ورزش، ایران باستان است.
زمینه پیشرفت و ترقی این ورزش از زمان حکومت هخامنشیان در ایران شروع شده است؛ این بازی در ابتدا عنوانی نظامی و جنگی داشت و سوارکاران ایرانی در آن استعداد اسبهای جنگی خود را به نمایش میگذاشتند. در زمان ساسانیان نیز همانند هخامنشیان ورزش با گوی و چوگان به منظور کسب آمادگی نظامی و سرگرمی معمول و متداول بوده است، حتی در آن زمان میدانهایی هم برای تماشا و برگزاری مسابقات چوگان ایجاد کرده بودند و خسرو پرویز برای تماشای مسابقات به میدان میرفت.
بر اساس برخی متون چوگان با حمله مغولها به ایران توسط آنان فراگرفته شد و گسترش یافت؛ با گذشت زمان این ورزش توسط مغولها به شبه قاره هند و از آن جا به کره و ژاپن هم رفت. چوگان به احتمال قریب به یقین، از ایران و از طریق راه ترکستان و تبت در سالهای میان ۶۶۰ و ۷۰۰ به چین راه یافته است. چوگان در ایران باستان، بازی شاهان و بزرگان بوده و در زمان هخامنشیان بازی میشده است. چوگان به هنگام کشورگشایی داریوش اول در هند، به این شبه قاره رفت و در آنجا رواج زیادی پیدا کرد.
در نوشته های ایرانی از کارنامه اردشیر بابکان گرفته تا ترانههای مردمی و اشعار شعرای بزرگ نام چوگان دیده میشود؛ چوگان از نام چوبی که در آن استفاده می شود، گرفته شده است، این ورزش در ایران پس از صفویان کمکم رو به فراموشی رفت. دوره صفویه مهمترین دوره و اوج چوگان در ایران پس از اسلام است. این بازی در این دوره در قزوین آغاز شد و سپس به اصفهان رفت.
این طور به نظر میرسد که شاهعباس صفوی هر زمان که از جنگ و لشکرکشی و سفر فارغ میشد یا میخواست میهمانان بیگانه خود را سرگرم کند، چوگان بازی میکرده و به دستور او، میدان نقشجهان اصفهان (میدان امام خمینی) به منظور برگزاری بازی چوگان احداث شد.
امروزه بیش از ۷۷ کشور مسابقات و برنامههای ویژه چوگان به عنوان بازی پولو (POLO) برگزار میکنند و از سوی کمیته بینالمللی المپیک به عنوان یکی از ورزشهای جهانی شناخته شده است. در این ورزش سوارکار همراه با اسب خود باید بوسیله چوبی که در دست دارد، گوی یا همان توپ مخصوص بازی را وارد دروازه حریف کند. یک بازی چوگان به ۶ دوره زمانی (چوکه) که هر کدام هفت دقیقه است، تقسیم میشود. البته این استاندارد مربوط به کشور انگلستان است، ولی در آرژانتین و آمریکا این مدت زمانی به هشت قسمت تقسیم شده و بین هر چوکه استراحتی معادل سه دقیقه و بین دو نیمه پنج دقیقه در نظر گرفته میشود.
چوگان تنها یک بازی نیست، بلکه عین زندگی است چون هم بزم است و هم جنگ هم غریو است و هم نهیب، هم دوستی پرور است و هم دلاورآفرین؛ چوگان بازی مشترک اسب و انسان است که هماهنگی بی نظیر دو موجود زنده را برجسته میکند و نماد معرفت، مردانگی و هنر خلاق انسانی است.
ثبت جهانی ساختن و نواختن دوتار خراسانی در سال ۱۳۹۸
مهارتهای سنتی ساختن و نواختن دوتار خراسان چهاردهمین میراث ناملموس ایران است که در سال ۱۳۹۸ (۲۰۱۹) در اجلاس کمیته جهانی در بوگوتا پایتخت کلمبیا، ثبت جهانی شد. دوتار خراسان یکی از مهمترین و کهنترین ابزارهای موسیقی ایران است که طی قرنها در گستره پهناوری از ایران نواخته میشده و هم اکنون نیز از جمله سازهای موسیقایی معاصر ایران است.
مهارتهای سنتی ساختن و نواختن دوتار در زمره قدیمیترین، رایجترین و محبوبترین موسیقیهای کشور است که بهشکل گسترده رواج دارد و یکی از مهمترین سازهای زهی-زخمهای فولکلوریک جوامع محلی روستایی و شهری ایران است و بهشکل یک کاسه از جنس چوب توت و دستهای بلند از جنس چوب زردآلو یا گردو ساخته میشود.
دوتار پیشینهای چندهزار ساله دارد و حوزههای نواختن این ساز، مناطقی از شمال خراسان در شهرهای قوچان، بجنورد، شیروان، اسفراین و درگز و آشخانه و جنوب و شرق خراسان در شهرهای تربت جام، تایباد، نیشابور، فردوس، بیرجند، بجستان، بردسکن، قائنات، کاشمر، باخرز، خواف و سرخس وگناباد و سبزوار و نواحی ترکمننشین شمال شرق از جمله استان گلستان و بخش علیآباد کتول همچنین برخی مناطق استان مازندران را در بر میگیرد.
ثبت جهانی هنر نگارگری (مینیاتور) ایران در سال ۱۳۹۹
هنر نگارگری (مینیاتور) در پروندهای مشترک میان ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان، ۲۶ آذر ۱۳۹۹ (۲۰۲۰) در پانزدهمین کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در یونسکو ثبت شد.
نگارگری ایرانی به عنوان هنری برگرفته از مفاهیمی چون تعالی روح و رسیدن به عالم معنا و جاودانگی با نگرش حقیقتگرا و هنر قدسی در سراسر دنیا شناخته شده است. اوج شکوفایی این هنر با ظهور چهرههایی چون کمالالدین بهزاد و رضا عباسی در عهد صفویه شکل گرفت که بیانگر دوران طلایی آن و مایه مباهات هر ایرانی است. نگارگری مفهوم عام دارد و روش ها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی را شامل می شود، چه آنها که در کتاب و نسخههای خطی صورت گرفته شامل تذهیب، تشعیر، حاشیهسازی، جدولکشی، گلومرغ و چه آنها که بر دیوار بناها و بومهای دیگر خلق شده است.
نگار در ادبیات عرفانی ما ذات باریتعالی است و در ادبیات عاشقانه نیز به معشوق میگویند و در هنر نگارگری، خداوند، نگار حقیقی است و همه نگاهها به اوست و او نیز در صورتهای مختلف به جلوهگری می پردازد. نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی میرسد که از حق چهره میکند و آن را چهرهگشایی می نامند.
اگر چه هنر نقاشی در آثار تصویری کهن ایران به زمان مانی و حتی گذشتگان او بر میگردد، اما بعد از ورود اسلام به ایران و جلوهگر شدن مبانی فکری و اعتقادی جدید در زندگی انسانها، رویکرد تازهای پیدا میکند و از حدود قرن سوم هجری به بعد شاهد بوجود آمدن نگاه جدیدی در هنر نقاشی ایران هستیم. این تفکر جدید زیر بنای خلق آثار ارزنده نگارگران ایرانی از گذشته دور تا امروز است و اکنون نام و آثار مرحوم حسین بهزاد( شاعر رنگها) و استاد محمود فرشچیان (گنجینه زنده بشری) از هنرمندان نقاش و نگارگر ایرانی در جهان شناخته شده است.
ثبت جهانی آیین زیارت تادئوس مقدس در سال ۱۳۹۹
مراسم و آیین زیارت تادئوس مقدس (قره کلیسا) به صورت مشترک با کشور ارمنستان ۲۷ آذر ۱۳۹۹(۲۰۲۰) در پانزدهمین اجلاس کمیته جهانی میراث ناملموس یونسکو مطرح شد و داوران کمیته به اتفاق آرا با ثبت این آیین به عنوان میراث جهانی ناملموس بشری موافقت کردند و به عنوان شانزدهمین میراث ناملموس ایران ثبت جهانی شد.
زیارت تادئوس مقدس آیینی مذهبی در قره کلیسا در آذربایجان غربی در ایران است، که ارامنه هر ساله از نقاط مختلف جهان به این مکان تاریخی (قره کلیسا- کلیسای تادئوس) - که جزو میراث جهانی ثبت شده است- میآیند، و این آیین را برگزار میکنند. قرهکلیسا در آذربایجان غربی سالانه میعادگاه حدود پنج هزار ارامنه ایران و جهان می شود و در هفته اول مرداد ماه ارمنی ها از شهرهای مختلف به قره کلیسا می آیند. افزون بر ارامنه، خانواده هایی از آشوریان و به ندرت خانواده های مسیحیان کاتولیک هم در این جشن شرکت می کنند.
تادئوس یا طاطائوس (طاطاوس) یکی از حواریون مسیح است که در سال چهل میلادی به ارمنستان آمد و به تبلیغ مسیحیت پرداخت که در پی تبلیغ وی گروه زیادی به آیین مسیح روی آوردند که از آن جمله ساناتروک پادشاه ارمنستان و دخترش ساندخت بود ولی سلطان کمی بعد پشیمان شد و به مخالفت با آیین جدید پرداخت و دستور داد تا تادئوس، ساندخت(دخترش) و گروهی دیگر که به مسیحیت گرویده بودند (حدود ۳۵۰۰ نفر) را به قتل برسانند.
در سال ۳۰۲ میلادی زمان پادشاهی تیرداد از پادشاهان ارمنستان، مسیحیت در این کشور دین رسمی و همگانی شد. مسیحیان ارمنی که خاطره شهادت تادئوس و ساندخت را نسل به نسل حفظ کرده بودند، در محل فرار آنها کلیساهایی بنا کردند که قره کلیسا یکی از آنهاست.
بنا بر عقیده ارامنه، کلیسای تادئوس (طاطائوس) اولین کلیسایی است که به دستور مبشرین و حواریون مسیح در دنیا ساخته شده است و چون از نظر مذهبی شهادت را بزرگترین سعادت برای بشر میدانند، هر سال در روزهای آخر تیرماه و هفته اول مرداد ماه که مصادف با کشته شدن تادئوس مقدس و پیروان مسیحی او است، در قره کلیسا جمع شده و مراسمی را که به آیین زیارت تادئوس معروف است، بر پا میکنند.
ثبت جهانی برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران در سال ۱۴۰۰
برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران، ۲۵ آذر ۱۴۰۰ (۲۰۲۱)در شانزدهمین نشست کمیته جهانی حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس که در مقر یونسکو در پاریس برگزار شد، به عنوان هفدهمین عنصر فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی کمیته حفاظت از میراث ناملموس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
پرونده برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی ایران به مجموعه اقداماتی اشاره دارد که طی چند دهه گذشته برای پاسداری از این هنر ایرانی اسلامی ایران جریان داشته و تداوم دارد. ثبت این پرونده ملی ضمن تایید دستاوردهای فرهنگی نهادهای متولی خوشنویسی ایران اعم از نهادهای دولتی و به ویژه مردم نهاد؛ خوشنویسی ایران را به ثبت در فهرست میراث جهانی ناملموس رسانده است.
ثبت خوشنویسی ایران در برنامههای خوب پاسداری یونسکو به این معناست که هم میراث ناملموس موردنظر به جهانیان معرفی خواهد شد و هم پاسداری خوبی از آن صورت خواهد گرفت. این اولین بار بود که ایران در فهرست برنامههای خوب پاسداری یونسکو برای محافظت از میراث ناملموس، پروندهای پرونده مستقل و ملی را به ثبت کرد.
ثبت جهانی هنر ساختن و نواختن عود در سال ۱۴۰۱
«هنر ساختن و نواختن عود» به صورت پرونده مشترک با کشور سوریه، ۹ آذرماه ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در هفدهمین نشست کمیته بینالدول پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر رباط در مراکش برگزار شد، به عنوان هجدهمین عنصر فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی کمیته حفاظت از میراث ناملموس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
عود ساز زهی زخمهای است و مانند بسیاری دیگر از سازهای زخمهای روی پای نوازنده قرار میگیرد و نوازنده با یک دست انگشتگذاری روی وترها و با دست دیگر به نواختن مضراب میپردازد. کاسه طنینی این ساز گلابیشکل و نسبتاً بزرگ و دسته آن معمولاً کوتاه و فاقد دستانبندی است. بیشتر انواع این ساز ۱۰ سیمه است که به صورت جفت بسته میشوند. صدای این ساز در محدوده صوتی بم و باریتون است و امکان تولید اسواد ملودیک و هارمونیک در آن فراهم است و در تک نوازی و گروه نوازی به کار میرود.
ساز عود از روزگاران باستان، یادآور وفاق میان اقوامی است که بیش از ۲ هزار سال در کنار یکدیگر میزیستند، گستره جغرافیایی این ساز در ایران به خوزستان، بوشهر، هرمزگان، تهران، کردستان و برخی شهرهای بزرگ، مانند شیراز اصفهان، تبریز و مشهد میرسد.
خوارزمی در مفاتیح العلوم نام این ساز را بربط آورده و گفته که در اصل برِبت است، به معنی سینه بت (مرغابی)؛ چرا که ظاهر آن شبیه به سینه و گردن مرغابی است.
ثبت جهانی شب یلدا/چله در سال در سال ۱۴۰۱
شب یلدا/چله، به صورت پرونده مشترک با کشور افغانستان، ۹ آذرماه ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در هفدهمین نشست کمیته بینالدول پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر رباط در مراکش برگزار شد، به عنوان نوزدهمین عنصر فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی کمیته حفاظت از میراث ناملموس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
یلدا، سالجشن کهنی است که در آن فزونی روشنایی خورشید، نور و حرارت زندگی مورد توجه برگزارکنندگانش قرار میگیرد. انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی برابر با یکم دیماه در تقویم ایرای است و این تاریخ مصادف با آغاز روند بلندتر شدن روزها در این منطقه است.
در آخرین شب پاییز خانوادهها در منزل بزرگتر فامیل دورهم بر سر سفره شب یلدا جمع میشوند و یلدا را جشن میگیرند. در برگزاری یلدا، کودکان به عنوان مجریان آینده و زنان محور زندگی و خانواده و بسترساز، گردهم آمدن اقوام و دوستان مطرح هستند. بزرگترهای فامیل به عنوان حاملان فعلی و ناقلان این جشن آیینی شناخته میشوند.
در جریان برگزاری بخش های مختلف یلدا، ارزشهایی چون هویت فرهنگی، توجه به طبیعت و گاهشماری سنتی، ارج نهادن به جایگاه مهم زنان و کودکان در خانواده، آشتی، دوستی، مهماننوازی و آشنایی با محترم شمردن بیانهای گوناگون فرهنگی مورد توجه قرار میگیرند و به نسل آینده منتقل میشوند.
یلدا به سبب شاخصههای اقلیم زیستی مردمان این سرزمین و ارتباط آن با طبیعت و کیهان، از روزگار کهن تا به امروز استمرار داشته است و متناسب با گذر زمان تغییراتی ظاهری در نحوه برگزاری آن دیده میشود اما ساختار و ماهیت آن تغییری نکرده است و همچنان اقوام گوناگون این سرزمینها «یلدا» را برگزار میکنند.
ثبت جهانی هنر سوزندوزی ترکمن/ترکمن دوزی در سال ۱۴۰۱
هنر سوزندوزی ترکمن/ترکمن دوزی، به صورت پرونده مشترک با کشور ترکمنستان، ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در هفدهمین نشست کمیته بینالدول پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر رباط در مراکش برگزار شد، به عنوان بیستمین عنصر فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی کمیته حفاظت از میراث ناملموس یونسکو ثبت شد.
سوزندوزی به سبک ترکمنی یک هنر کاربردی، تزئینی و ذهنی است که توسط هنرمندان بر روی پارچههای ابریشم یا پشم با نخهای طبیعی ابریشم، پنبه یا نخ مصنوعی مانند اکریلیک نقش میبندد. هنرمند، طرح و نقش را در ذهن خود از شکل حیوانات، عناصر موجود در طبیعت اطراف خود، ادوات و ابزار جنگی و باورهای مردمانش الهام گرفته و سپس طرحهای زیبا و در عین حال ساده آنها را بر روی پارچه پیاده میکند که هر یک از این نقشها علاوه بر نماد و نشانهای جداگانه، جنبه تزئینی نیز دارد. هر یک از طایفههای مختلف ترکمن معمولاً از روش خاص خود در رودوزیها استفاده میکنند.
هنر ترکمندوزی در تزئین لباسهای زنان و مردان و کودکان، رودوزی بقچه و بند آن برای جهیزیه دختر یا پسر، قابها، آیینه، شانه، لباس عروسی برای عروس و داماد، هدبند، مچبند، گردنبند، کیف لوازم آرایشی، رومیزی، ملحفههای کوسن/بالش، روتختی، آویزهای دیواری، کیف پول/کیف/کوله پشتی زنانه تجلی مییابد. امروزه، این هنر برای دکوراسیون خانههای معاصر نیز استفاده میشود.
ترکمندوزی بیشتر در استانهای خراسان شمالی و گلستان به ویژه در گنبدکاووس، بندرترکمان، آق قلا، کلاله، گمیشان، مراوه تپه و روستاهای اطراف آن رواج داشته و در عین حال هنری شناخته شده در سطح کشور است، تقریباً اکثر سوزن دوزان، زن هستند، اما در مشاغل مرتبط مانند ساخت ابزار سوزندوزی، مردان نیز درگیر هستند. به طور سنتی، دختران جوان این هنر را در کودکی به عنوان یک مهارت ضروری زندگی از مادر و مادربزرگ خود یاد میگیرند.
ثبت جهانی پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی در سال ۱۴۰۱
پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی به صورت پرونده مشترک با ۶ کشور افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، ۱۰ آذرماه ۱۴۰۱ (۲۰۲۲) در هفدهمین نشست کمیته بینالدول پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر رباط در مراکش برگزار شد، به عنوان بیستویکمین عنصر فرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی کمیته حفاظت از میراث ناملموس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد.
پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی شامل مجموعهای از شیوههای دانش سنتی، مهارتها و صنایعدستی مربوط به کاشت و پرورش درختان توت، پرورش کرم ابریشم، تولید نخهای ابریشم برای بافندگی و اهداف دیگر است.
داشت یا نگهداری درختان توت در وضعیت مطلوب (تأمین نور کافی، عناصر غذایی خاک، تهویه، رطوبت) بر حسب شرایط اقلیمی، پایه و اساس تولید کمی و کیفی برگ و به تبع آن تولید پیله مرغوب است. کرمها از برگهای درختان توت تغذیه میکنند، سپس تخم کرم ابریشم تولید شده و در مرحله بعد کرمهای ابریشم نیاز به مراقبت دارند تا اتمام پیله (تبدیل کرم های ابریشم بالغ به پیله) انجام میشود. در مرحله بعد، مجریان از ریسیدن رشتههای پیله ابریشم، ابریشم تولید میکنند، پارچه های ابریشمی می بافند و از پارچه ها در صنایع دستی استفاده می کنند. صنعتگران بیشتر روستایی بوده و از نخهای ابریشم برای تولید انواع محصولات صنایع دستی مانند پارچه و فرش استفاده میکنند.
آنچه اهمیت این عنصر را مضاعف میکند آن است که اکثر نوغانداران و تولیدکنندگان نخ ابریشم، این حرفه را به صورت خانوادگی و گروهی همراه با مراسم ویژه ای انجام میدهند و علاوه بر این، همکاری بین خانوادهها، همسایگان و همکاران نقش اجتماعی آنها را به خصوص در تداوم همیاری محلی تقویت میکند.
ناکامی مهرگان و رباب در یونسکو در اجلاس هفدهم
اگر چه در اجلاس هفدهم چهار پرونده مشارکتی ایران ثبت جهانی شد، اما دو میراث فرهنگی ناملموس جشن مهرگان (پرونده مشترک ایران و تاجیکستان) و مهارت ساختن و نواختن رُباب (پرونده مشترک ایران، تاجیکستان و ازبکستان) از ورود به فهرست جهانی یونسکو ناکام ماندند؛
آیینهای جشن مهرگان شامل جشنهایی در ایران و تاجیکستان از ۲ اکتبر تا ۲ نوامبر (۱۰ مهر تا ۱۱ آبان) به صورت سالانه برگزار میشود، اما این جشنها که مطابق با تقویم محصولات کشاورزی هر دو کشور است، بیشتر در تاجیکستان گرامی داشته میشود تا ایران؛ به همین دلیل پیش از این، کارشناسان آن را به نام ایران ثبت نکرده بودند و اعلام میکردند «گستردگی مهرگان در تاجیکستان بیشتر از ایران است به همین دلیل ارائه دهنده پرونده باید تاجیکستان باشد نه ایران و ایران میتواند در این جشن ها مشارکت داشته باشد»
جشن مهرگان در ایران با آنکه جز در معدود جوامع زرتشتیان، در نقاط دیگر کشور برگزار نمیشود و تقریبا آئینی رو به فراموشی است، اما در پرونده آن آمده که میزان تداوم این عنصر ناملموس در ایران «خوب» است و به اقدامات پاسدارانه فوری نیاز «ندارد»
ایران در پرونده جشن مهرگان که در وبسایت یونسکو به اشتراک گذاشته شده، اشاره کرده است که گستره جغرافیایی این عنصر در مناطق روستایی شمال ایران، بهویژه در استانهای گیلان، مازندران و گلستان و اجتماعات متعلق به زرتشتیان در استانهای تهران، یزد، فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، البرز و خوزستان است.
هنر ساختن و نواختن رُباب حدود چهار سال پیش در فهرست میراث ملی ایران ثبت شده است و در اجلاس هفدهم مورد تایید کارشناسان یونسکو قرار نگرفت و به دور بعدی اجلاس موکول شد. این پرونده ابتدا مشترک با افغانستان و پاکستان برای ثبت در فهرست جهانی میراث ناملموس به یونسکو پیشنهاد شده است، اما بعد آن را مشترک با ازبکستان و تاجیکستان به یونسکو فرستادند. این پرونده سال ۱۳۹۹ به یونسکو فرستاده شد که البته در فهرست رزرو برای این دوره قرار گرفت، اما موفق نشد رأی مثبت یونسکو را دریافت کند و از ورود به فهرست جهانی میراث ناملموس باز ماند.
رُباب یک ساز زهی زخمهای دسته کوتاه با قدمت بیش از هزار سال است که در طول تاریخ در اندازه و شکلهای مختلفی ساخته و نواخته شده است و امروزه به صورت افقی و با مضراب نواخته میشود. رباب یکی از سازهای باستانی ایران است که خاستگاه آن خراسان بزرگ بوده و امروزه در سراسر ایران و قسمتهایی از کشورهای آسیای مرکزی غربی و جنوبی ساخته و نواخته میشود.
بدنه رباب از چوب درخت توت یا گردو ساخته میشود و شامل دو کاسه متصل و یک تکه توخالی و دارای سرپنجه منقاری است. دسته آن معمولاً با تزیینی از صدف و استخوان شتر ساخته میشود. روی کاسه وسطی صفحه چوبی و روی کاسه انتهایی پوست آهو یا بز یا بره کشیده میشود و روی پوست، خرک نگهدارنده سیمها قرار دارند. معمولاً پنج یا شش سیم اصلی و از ۸ تا ۱۵ سیم واخوان قابل کوک تشکیل شده است.