به گزارش ایرنا، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز جمعه اعلام کرد که آمریکا در جهت کمک به ایجاد آینده صلح آمیز برای منطقه قفقاز جنوبی تعامل بسیار زیادی با ارمنستان و جمهوری آذربایجان دارد.
پرایس در این خصوص به ۲ دیدار سه جانبه میان وزیران خارجه دو کشور و آنتونی بلینکن همتای آمریکایی آنها و گفتگوهای تلفنی ادامه دار بلینکن با هر دو طرف اشاره کرده است.
به گفته این مقام آمریکایی، سه وزیر خارجه در آخرین دیدار بر سر سرعت بخشیدن به مذاکرات و سازماندهی یک دیدار دیگر در هفتههای آینده توافق کردند.
پیشینه
درحالیکه به نظر، آمریکا در جریان درگیری نظامی میان باکو و ایروان نقش میانجیگرانه محسوسی را ایفا نکرده و صرفا به موضع گیری و اظهارنظر در این موضوع اکتفا کرده بود، اکنون مشخص شده که با توجه به دل مشغولی روسیه در جنگ اوکراین و بحث ایجاد کریدور زنگزور با مداخله در مذاکرات صلح به دنبال بهره برداری از منافع ژئوپلیتیک خود در این منطقه است.
پس از استقلال دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان از اتحاد فروپاشیده جماهیر شوروی، آمریکا دو کشور را بدون دغدغه به رسمیت شناخت. از سوی دیگر جنگ اول قره باغ که پس از چندین سال با توافق آتش بس در سال ۱۹۹۴ به پایان رسید هم برای واشنگتن مساله چالش برانگیزی نبود مگر حضور این کشور در گروه مینسک که در سال ۱۹۹۲ برای حل و فصل مناقشه ایروان و باکو تشکیل شده بود.
در آن زمان به نظر می رسید آمریکا نه تنها نسبت به نقش روسیه در فضای شوروی سابق نگرانی نداشت، بلکه امیدوار بود که مسکو در اجرای سیاست آتلانتیسیسم (آتلانیک گرایی) ایالات متحده که در راستای نزدیکی روسیه به غرب بود، موفق باشد. به همین علت واشنگتن نقش حداقلی را در این مناقشه ایجاد کرد و صرفا به نقش خود در گروه مینسک راضی بود.
با وجود اینکه در سالهای ابتدایی پس از آتش بس میان دو کشور، آمریکا با داشتن گروههای لابی قدرتمند ارمنی جمهوری آذربایجان را از کمکهای مالی که به کشورهای قفقاز جنوبی (گرجستان و ارمنستان) داشت، محروم کرد اما پس از آن برای بهره برداری شرکتهای آمریکایی از منابع منطقه از جمله منابع هیدروکربنی خزر همواره طی دو دهه گذشته از برقراری آرامش حمایت کرده است.
گرچه در چند وقت اخیر موضع گیریهای مقامهای آمریکایی حاکی از تغییر احتمالی در سیاستهای واشنگتن در این منطقه است. مایکل کارپنتر نماینده آمریکا در سازمان امنیت و همکاری اروپا هفته گذشته ابراز امیدواری کرد که مرزبندیها به زودی انجام شود تا صلح و ثبات به منطقه بازگردد و "بتوانیم صفحه جدیدی را در تاریخ قفقاز جنوبی رقم بزنیم".
فیلیپ ریکر مشاور ارشد وزارت خارجه آمریکا در امور مذاکرات قفقاز که به تازگی به ارمنستان سفر کرده، معتقد است که تعهد آمریکا به حمایت از صلح ماندگار، آینده ارمنستان و کل قفقاز جنوبی را نشان میدهد. وی علاوه بر قدردانی از دیدارهای سازنده با اعضای دولت از جمله نیکول پاشینیان نخست وزیر و آرارات میرزویان وزیر خارجه ارمنستان، دیدار با نمایندگان جامعه مدنی و دیگر ذینفعان در ایروان را نیز مهم دانست.
از سوی دیگر رابرت منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا و کریس وان هولن سناتور ایالت مریلند بر اهمیت اینکه آمریکا جمهوری آذربایجان را مسئول جنایات جنگی بداند و صریحا تهاجم این کشور علیه ارمنیها را محکوم کند، تاکید کردند.
سفر نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان نیز خبر از برنامه و اهداف راهبردی واشنگتن در منطقه قفقاز جنوبی میدهد.
اهمیت موضوع
سیاست آمریکا در قبال منطقه قفقاز جنوبی از زمان امضای "قرارداد قرن" در سال ۱۹۹۴ و آغاز اکتشاف منابع نفتی و گازی خزر آغاز شد و این منطقه را به عنوان یک منطقه غنی انرژی در نظر گرفت. استخراج منابع هیدروکربن خزر بمنظور تامین منابع جایگزین برای انرژی بود تا منجر به تنوع سازی نیازهای انرژی غرب شود.
در همین راستا آمریکا از خط لوله نفتی باکو- تفلیس- جیحان حمایت کرد؛ طرحی که انگیزه سیاسی پشت آن بود چرا که اگر مسیر ترانزیت از سرزمین اصلی روسیه عبور میکرد هزینه کمتری در برداشت. واشنگتن همچنین از ساخت خط لوله گازی باکو- تفلیس- ارزروم و پروژه چندین میلیون دلاری کریدور گاز جنوبی برای تنوع سازی منابع و مسیرهای انرژی حمایت کرد.
پشتیانی واشنگتن از جایگاه فزاینده منطقه قفقاز جنوبی به عنوان یک تولید کننده انرژی، منافع تجاری شرکتهای آمریکایی برای کسب و کار در این منطقه پر از فرصت را تامین ساخت.
به غیر از ملاحظات اقتصادی، این منطقه همچنین در زمینه راهبردی نیز برای ایالات متحده جذاب است. این منطقه در تقاطع قاره آسیا و اروپا، و همچنین در نزدیکی مرزهای ایران، روسیه و ترکیه به عنوان یک عضو ناتو قرار دارد. از همین رو به مرور زمان منطقه قفقاز جنوبی توجه بیشتری را در دستور کار سیاست خارجی آمریکا به خود جلب کرد.
واشنگتن از این موقعیت راهبردی برای اقدام علیه ایران استفاده کرده است. به طور مثال در پروژههای انتقال انرژی، آمریکا مانع از عبور خط لولهها از خاک ایران شده درحالیکه در پروژههای مزبور مشارکت تهران میتوانست هزینهها را کاهش دهد.
ارزیابی
در راستای تحولات اخیر و اصرار آذربایجان بر ایجاد دالان زنگزور به منظور برقراری ارتباط بین نخجوان و سرزمین اصلی که در مسیر ترانزیت ایران به اروپا از طریق ارمنستان اخلال وارد میکند، آمریکا میتواند با افزایش نقش آفرینی هیزم به آتش این بحران بریزد.
از سوی دیگر در حالیکه روسیه متمرکز بر جنگ اوکراین است، حضور آمریکا میتواند در جهت تامین انرژی برای اروپاییها باشد؛ در برههای که مسکو صادرات انرژی خود به اروپا را در واکنش به تحریمهای غرب کاهش داده است.
همچنین با وجود اینکه یکی از دلایل جنگ اوکراین، بحث عضویت کییف در ناتو و گسترش این ائتلاف به سمت شرق بوده آمریکا پس از اینکه گرجستان را به عنوان گزینه احتمالی در ناتو (که هنوز تحقق نیافته) جلو انداخت، اکنون به نظر بحث استقرار ناتو در منطقه قفقاز جنوبی را جدی تر دنبال خواهد کرد.
در نهایت تحرکات اخیر واشنگتن میتواند در راستای ایجاد پایگاههای نظامی و اطلاعاتی در منطقه قفقاز جنوبی بمنظور اشراف بر فعالیتهای ایران و روسیه ارزیابی شود.