به گزارش ایرنا، حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری می گوید: وقتی رییس مجلس بودم، از آقای هاشمی رفسنجانی و دولت ایشان در مجلس، چه برای لوایح و چه برای کابینه و همچنین از خود شخص آقای هاشمی هم – چون مورد حمله و هجمه بود – مفصل دفاع کردم. در مقعطی تحکیم وحدت و جریانهای مقابل، حمله به آقای هاشمی را شدید کرده بودند و نسبتهای آمریکایی و غیرآمریکایی و این حرفها را به ایشان میدادند. سالی جلوی لانه جاسوسی، بخش عظیمی از سخنرانیام در دفاع از شخص آقای هاشمی بود، گفتم: شما که می گویید ایشان آمریکایی است، این را بدانید او کسی است که در پرونده حسنعلی منصور دستگیر شد... ما جزو نوچهها و دست پروردههای او محسوب میشویم.
دلخوری از آزادیهای فائزهای
بنابراین طبیعی بود که مرا حامی مطلق ایشان بدانند و عده ای از مخالفین و جناح مخالف تبلیغ میکردند که اگر آقای ناطق بیاید وضعیت مثل سابق خواهد شد. چون با نظرات یک عده مذهبی که از آقای هاشمی دلخور بودند هم حرف داشتند، زیرا کارگزاران سازندگی را وابسته به آقای هاشمی میدیدند. همچنین کمی اباحهگری و غیره در آن موقع وجود داشت که مذهبیها اعتقاد داشتند دولت آقای هاشمی عامل عمده آن است به ویژه زمانی که فائزه هاشمی دختر ایشان به میدان آمد، زمینه برای آزادیهای این چنینی فراهم شد.
دفاع از دولت، چوب خوردن هم داشت
مساله دیگر این بود که وقتی از سیاستهای اقتصادی، دولت و شخص ایشان دفاع کردم، میگفتند: پس ناطق کار شق القمری نمیکند و تحولی در کشور ایجاد نمیشود، او هم راه هاشمی را ادامه میدهد.
طبیعتا این جریان اثر خود را روی آرا میگذاشت. در واقع یکی از عواملی که سبب شد من رای نیاورم، حمایت من از آقای هاشمی، به این بیانی که عرض کردم بود؛ حمایت از آقای هاشمی، چوب خوردن داشت.
خطبه تقلب!
یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت من در پیروزی انتخابات، موضعگیری آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری بود. به نظر من ایشان مقهور آن جوسازیهایی شد که میگفتند تقلب میشود. ایشان میخواست به عنوان رئیس قوه مجریه که وزارت کشور هم زیر نظر ایشان است ژستی بگیرد که نخیر من هستم و نمیگذارم تقلب شود.
لحن صحبت ایشان که چرا میخواهید تقلب کنید به معنی تایید آن همه جوسازیها بود. بالاخره هر کس می توانست بگوید: این که از خودشان است دارد میگوید تقلب، پس معلوم میشود تقلبی وجود دارد.
خطبه ایشان در نماز جمعه واقعا اثر بسیار سویی در جامعه گذاشت و هیچ توجیهی هم نداشت. اخیرا شنیدم یکی از اطرافیان ایشان میگفت: ما در تحلیلهایمان اشتباه کردیم، فکر میکردیم اگر آقای ناطق بیاید مستقل عمل میکند و خلاصه به آقای هاشمی توجهی نمی کند و اگر آقای خاتمی بیاید گوش شنوایی دارد و مشورت پذیر است، البته بعدا معلوم شد که اشتباه کردهایم.
کمیته جنگ روانی؟
کمیته یا ستادی به عنوان جنگ روانی علیه من به وجود آورده بودند و نمیگذاشتند مردم حتی فکر کنند این ناطق همان کسی است که مجلس را اداره میکند، چطور اینجا طالبان نیست اما اگر رئییس جمهور شود می شود طالبان؟!
ریاست من در مجلس به گونهای بود که دوست و دشمن، داخلی و خارجی به مدیریت نسبتا خوب من در مجلس اذعان داشتند. اگر روزی من نبودم و جریان مقابل [من] در مجلس میخواستند مساله مهمی را در مجلس ارائه دهند آن را به تاخیر میانداختند که من باشم یا میآمدند و درخواست میکردند که آقای ناطق شما خود در مجلس باشید. چطور ممکن است آنجا آدم بسیار خوب، مدیر و با شرح صدر باشم اما اینجا طالبان؟!
تبلیغات روانی به حدی بود که فرصت فکر کردن را از مردم گرفتند. نظر سنجی هایی هم که در روزهای آخر درباره میزان آرا و حمایت از من می شد را برایم نمیآوردند چون فکر میکردند این نتایج روی روحیه و حرف زدن من اثر میگذارد. البته این استنباط آنها بود و اگر میگفتند هم روی من اثری نداشت، چون این نظر سنجیها خیلی کارآمد نبود.
انتخاب اصلح
من در منتسب بودن به آقا( مقام معظم رهبری) معروف بودم. این مساله قابل انکار نبود. ایشان در مورد انتخابات کلی صحبت میکردند. استباط نیروهای خودی یا فقاهتی این بود که کدهایی که رهبری میدهند منطبق با فلانی است. مثلا زمانی ایشان میفرمود: سابقه انقلابی کاندیداها و تایید علما و مجتهدین را در نظر بگیرید.
این کدها به طور طبیعی به من منطبق میشد و دست کسی هم نبود. البته پیش از انتخابات نه من و نه دوستانم، هیچ گاه خدمت ایشان نرفتیم که کد یا یک علامتی به نفع خود بگیریم. ایشان میفرمود: اصلح را انتخاب کنید.
ما قبل از هر انتخاباتی در جلساتی که در جامعه روحانیت داشتیم از آقا سوال میکردیم که: امتیازاتی که یک کاندیدا باید داشته باشد چیست؟
ایشان میگفتند: اصلح.
اصلح ادبیات قرآن است: فبشر عبدالذین یتعبون ...
مقام معظم رهبری کسی نیست که به ایشان خط بدهیم. اصلا ایشان اگر احساس کنند یک جریان میخواهد چیزی را به ایشان تحمیل کند، موضع میگیرند و رد میکنند و سپس خود ایشان جداگانه، تصمیم میگیرند و مستقل عمل میکنند.
من پیروز شدم
بعد از انتخابات خدمت آیت الله جوادی در دماوند رسیدم و خواستم از ایشان تشکر کنم. گفتم جناب آقای جوادی، پیروز این انتخابات من هستم. چون این قدر از علما، صلحا، مجتهدین، اهل تهجد، متدینین و اولیای خدا من را مورد تائید قرار دادند و صالح دانستند. این خودش نعمت خیلی بزرگی است. این امضاها برای من بس است، اگر بتوانم این نعمت بزرگ را نگه دارم.
منبع: خاطرات علی اکبر ناطق نوری، جلد دوم، تدوین: مرتضیی ممیزدار، مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامی