تهران- ایرنا- تیم ملی فوتبال کره‌شمالی در جام جهانی ۱۹۶۶ توانست با صعود به مرحله یک چهارم نهایی شگفتی‌ساز شود اما باخت مقابل پرتغال، بازیکنان این تیمِ تکرارنشدنی را راهی اردوگاه‌های کار اجباری شبه جزیره کرد.

جام‌جهانی فوتبال که دهه‌هاست همچون رقابت‌های المپیک هر چهار سال یک بار نگاه میلیون‌ها نفر را به خود خیره می‌کند، هر چند رخدادی ورزشی است اما از تحولات زمانه خود برکنار نبوده و نیست. برگزاری بیست‌ودومین دوره جام جهانی بهانه‌ای است برای اینکه این رویداد را از زاویه‌ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به مهم‌ترین وقایع سیاسی، اجتماعی و تاریخی مرتبط با آن روایت کنیم.

در «جام جهانی ۱۹۳۸؛ در منگنه نازیسم، به کام فاشیسم» گفتیم چگونه نخستین ادوار جام جهانی زیر سایه جنگ‌طلبی رهبران اروپا قرار گرفت اما سقوط آنان سبب نشد بلافاصله شرایط به زمان پیش از جولان هیتلر، موسولینی و ژنرال فرانکو برگردد.
فوتبال و جام جهانی همچنان تحت شعاع آثار جنگ و کشمکش‌های سیاسی قرار گرفت و آنچنان که در «جام جهانی ۱۹۵۰؛ فرودستان هندی و رویای بربادرفته» و «جام جهانی ۱۹۵۴؛ ظهور و سقوط قدرت‌ها» روایت شد، با مباحث مربوط به «شمال _ جنوب» در معادلات روابط بین‌الملل و تقابل اغنیا و فقرا گره خورد. در ادامه، «ژوست فونتین» فرانسوی با ۱۳ گل در «جام جهانی۱۹۵۸؛ آقای گل پَرپَر شده» لقب گرفت و در «جام جهانی ۱۹۶۲؛ بی‌رحمانه‌ترین بازی فوتبال» در سانتیاگو پایتخت شیلی به نمایش گذاشته شد.

هشتمین دوره از جام جهانی و قهر آفریقایی‌ها

هشتمین دوره از جام جهانی در حالی برگزار می‌شد که تیم‌های آفریقایی، به قانون جدید فیفا مبنی بر اینکه برنده دیدارهای مقدماتی قاره آفریقا در صورت برتری مقابل نماینده آسیا یا اقیانوسیه به جام جهانی راه می‌یابد، اعتراض داشتند و به همین دلیل هم در این جام حاضر نشدند.
به این ترتیب تیم‌هایی از اروپا به همراه یک تیم از آسیا و یک تیم از آمریکای شمالی و مرکزی از ۱۱ تا ۳۰ جولای ۱۹۶۶ به میزبانی انگلیس در هشت ورزشگاه «ومبلی» و «وایت سیتی» لندن، «ویلا پارک» بیرمنگام، «گودیسون پارک» لیورپول، «اولدترافورد» منچستر، «هیلزبورو» شفیلد، «راکر پارک» ساندرلند و «آیرسام پارک» میدلزبورو به مصاف هم رفتند. این دوره از جام جهانی، غم‌ها و شادی‌ها، داستان‌ها و اتفاقات عجیبی داشت که صعود کره شمالی به مرحله یک چهارم نهایی و حذف آن‌ها از جام و حضور در اردوگاه‌های کار اجباری از جمله آنهاست.

تحقق رویای کیم ایل سونگ

کره‌شمالی به عنوان تنها تیم از قاره آسیا توانسته بود به هشتمین دوره از جام جهانی فوتبال راه یابد؛ تیمی که استرالیا را با نتیجه ۶-۱ و ۳-۱ در دور رفت و برگشت شکست داده و پس از صعود، با تحریم انگلستان به عنوان میزبان، مواجه شده بود. انگلستان که با کره در جنگ بود اعلام کرد به بازیکنان کره‌شمالی ویزا نمی‌دهد اما فیفا مداخله کرد و با تهدید به اینکه میزبانی را از انگلیسی‌ها می‌گیرد، برای بازیکنان کره ویزا صادر شد.


انگلستان راضی به حضور تیم ملی فوتبال کره‌شمالی در خاکش شد اما یک شرط برای کره‌ای‌ها تعیین کرد و آن اینکه سرود ملی کره نباید در ورزشگاه پخش شود. هر چه که بود کره‌ای‌ها آماده سفر به انگلستان شدند اما پیش از آن قرار بر این بود که با رهبرشان دیدار کنند؛ دیداری که در آن «کیم ایل سونگ» رهبر وقت پیونگ‌یانگ بازیکنان را موظف کرد قدرت کمونیسم را به کشورهای غربی نشان دهند. کره برای محقق ساختن رویای کیم ایل سونگ بازیکنانش را تحت تمرین‌های سخت بدنی قرار داده بود. برای مثال «لی چانگ میونگ» دروازه‌بان ۱۷۰ سانتیمتری ماه‌ها به سمت تیر افقی دروازه پرید تا قدش به آن برسد.

در جام جهانی هشتم، تیمی جهان‌سومی با میانگین قدی ۱۶۵ سانتیمتری باید با شوروی نایب قهرمان اروپا، شیلی سوم جهان در دور قبلی و ایتالیا که از بازیکنان بزرگی همچون «آلبرتوسی»، «سالوادوره»، «فاکتی»، «ماتزولا»، «ریورا» و ... بهره می‌برد و به عنوان یکی از بخت‌های قهرمانی مطرح بود، بازی کند.

شگفتی‌سازانِ آسیایی مستطیل سبز

کره آمده بود تا در مستطیل سبز شگفتی ایجاد کند، این تیم در دیدار نخست مقابل شوروی که «لئو یاشین» افسانه‌ای را در اختیار داشت حرفی برای گفتن نداشت و با نتیجه ۳ بر صفر از این ابرقدرت شکست خورد و در بازی دوم به مصاف شیلی رفت. تیم کوتاه قد کره از ته دل فوتبال بازی می‌کرد و بازی آن‌ها بیشتر شبیه به جنگ تن به تن سربازان در جبهه‌های جنگ جهانی دوم بود.

حتی بعضی از بازیکنان کره‌شمالی از فرصت استفاده کرده ‌و پیراهن‌ها و دستمال‌هایی با طرح پرچم کره‌شمالی را به مردم مشتاقی که برای تماشای بازی و تمرین آن‌ها آمده بودند، می‌فروختند. «سئونگ ژین» بازیکن کره موفق شد در برابر تیم قدرتمند شیلی گل مساوی یعنی نخستین گل جام جهانی کره‌شمالی را به ثمر رسانده و بازی را به تساوی بکشاند.


سومین بازی کره شمالی در مقابل تیم قدرتمند ایتالیا در ورزشگاه آیرسام میدلزبورو بود. در این دیدار تیم عجیب و غریب کره‌شمالی، آنقدر مورد توجه تماشاگران انگلیسی قرار گرفته بود که در بازی مقابل ایتالیا، تشویق تیم ایتالیا در میان تشویق کره، گُم بود. آنها توانستند در عین ناباوری با تک گل «پارک دوایک» ایتالیای مدعی را شکست دهند. همه فریاد می‌زدند، از گزارشگر انگلیسی گرفته تا تماشاگران، بازیکنان و احتمالاً خود رهبر کره هم فریاد می‌زد. «مازولا» بازیکن معروف تیم ایتالیا در آن دوران، بعدها گفته بود: «همگی ما در رختکن گریه می‌کردیم». غرور تیم ایتالیایِ قهرمانِ دو دوره جام جهانی در مقابل جهان شکسته شد.

اردوگاه کار اجباری پایان کار فوتبالیست‌های تاریخ‌ساز

‌بعد از این پیروزی معجزه‌وار، بازیکنان کره‌شمالی دسته‌جمعی به یک مِی‌کده در لندن رفتند و تا صبح به شادی و میگساری مشغول شدند. ظاهرا آن‌ها به قدری افراط کرده بودند که تا دو روز بعد هم حالشان جا نیامده بود. هرچه که بود کره‌شمالی به عنوان تیم دوم به همراه شوروی صدرنشین به دور بعد صعود کرد تا در مرحله یک چهارم نهایی در مقابل «اوزه بیو» و یارانش قرار بگیرد.

این تیم آسیایی که حالا به تیم محبوب شهروندان میدلزبورو تبدیل شده بود در ورزشگاه «گودیسون پارک» لیورپول به مصاف پرتغال قدرتمند بازی رفت. در این بازی سه هزار نفر از شهروندان میدلزبورو برای تشویق کره‌شمالی راهی لیورپول شده بودند.

شهروندان میدلزبورو و دیگر طرفداران کره معتقد بودند تیمشان توانایی غلبه بر پرتغال را دارد. ابتدای بازی طوفان زرد شروع شد و در دقیقه ۲۴، کره با سه گل پیشتاز بود. برای کره همه چیز تمام شده بود اما به جای دفاع کردن همچنان می‌خواست پا پس نکشد. با این حال، اوزه بیو ستاره بلامنازع آن سال‌های فوتبال پرتغال و جهان هرگز نیامده بود که بازنده باشد. او که ملقب به پلنگ سیاه شده بود توانست ۴ گل به ثمر برساند و گل پنجم هم «خوسه آگوستو» وارد دروازه تیم ملی کره‌شمالی کرد تا بازیکنان کره در مقابل مقام‌های این کشور محکوم شوند. رهبر پیونگ یانگ معتقد بود بازیکنان کره‌شمالی رفتارهای بورژوازی، ارتجاعی، امپریالیستی و آمریکایی‌پسندِ انجام داده‌اند و کمونیسم در مقابل جهانیان سرافکنده شده است.


اینها اتهام‌هایی نبود که در کره شمالی بتوان به راحتی از آن عبور کرد و قابل بخشش باشد و همین هم باعث شد به محض بازگشت ‌اعضای تیم به «پیونگ یانگ»، به اردوگاه‌های کار اجباری تبعید شوند. فقط پارک دوایک که به دلیل دل درد در هتل مانده بود و آن شب به مِی‌کده نرفته بود، از تبعید جان سالم به درد برد اما بقیه سرنوشتی غم‌انگیز پیدا کردند و حتی بسیاری از آن‌ها در این اردوگاه‌ها جان خود را از دست دادند.