زمان شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) همچون مزار ایشان به صورت دقیق مشخص نیست و همین مساله باعث شده شیعیان و دوستداران اهل بیت (ع) سالروز شهادت آن حضرت را بر اساس روایتهای ۷۵ روز و ۹۵ روز بعد از وفات رسول خدا (ص) اقامه عزا کنند. فردا هفدهم آذر برابر است با ۱۳ جمادی الاول و سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) به روایت ۷۵ روز است و روایت دوم که در تقویم رسمی تعطیل اعلام شده همان روایت ۹۵ روز است که مصادف با ششم دی برابر با سوم جمادی الثانی است. چه روایت اول و چه روایت دوم، فرصتی برای تعظیم شعائر فاطمی و عزاداری برای دختر رسول خدا (ص) است. برخی از این ایام به عنوان دهه فاطمیه (س) یاد می کنند و برخی نیز چند روز قبل از شهادت حضرت زهرا (س) و چند روز بعد از آن را به عزاداری و ذکر مصیبت های آن بانو در مساجد و حسینیه ها می پردازند.
شیعیان در برخی کشورها از جمله ایران، عراق و پاکستان و به اقامه عزا در ایام فاطمیه (س) می پردازند و بعضی مراجع تقلید همچون آیت الله حسین وحید خراسانی و لطف الله صافی گلپایگانی در این ایام در دسته های عزاداری شرکت کرده و به سمت حرم حضرت معصومه (س) پیاده روی می کنند. تعطیلی روایت دوم یعنی سوم جمادی الثانی از سال ۱۳۷۹ به پیشنهاد آیتالله وحید خراسانی صورت گرفت و با تصویب دولت در تقویم رسمی به عنوان سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) تعطیل اعلام شد.
اگر نگاهی به زمان برگزاری هیات های عزاداری در این روزها بیاندازیم، متوجه می شویم روزهای برگزاری مراسم از سه روز تا حداکثر یک هفته است و کمتر هیاتی ۱۰ روز برای هر روایت اقامه عزا می کند. البته دو قول مشهور برای شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در تاریخ نقل شده که ترجیح با روایت دوم یعنی روایتی است که شهادت آن حضرت را ۹۵ روز پس از وفات رسول خدا (ص) است. در کشور ما نیز این روز برای شهادت آن حضرت تعطیل رسمی اعلام شده است. البته عزاداری در ایام فاطمیه (س) اول از دیرباز مرسوم بوده است.
چرا زمان ولادت و شهادت ائمه در تاریخ ثبت شده ولی برای زمان شهادت حضرت زهرا (س) دو روایت نقل شده و چرا فاصله این دو تاریخ ۲۰ روز است؟ برخی معتقدند مهمترین دلیل این اختلاف، روش نگارش و رسم الخط عربی در آن زمان بوده است. در نوشتههای عربی قدیم از نقطه و علامت استفاده نمیشد و هیچ حرفی نقطه نداشت و اعداد سبعون به معنی ۷۰ و تسعون یعنی ۹۰ مانند هم نوشته میشد و این مساله برای تاریخ نویسان دورههای بعد باعث اشتباه شد و نمی توانستند تفاوت این دو عدد را از هم تشخیص دهند و از طرف دیگر با توجه به این که ماههای قبلی ۲۹ یا سی روزه باشد، تعیین دقیق روز شهادت با تردید همراه است و به همین دلیل معمولا سه روز را برای عزاداری هر روایت ملاک قرار میدهند.
مداحان و ذاکران اهل بیت که از روزهای قبل به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) با حضور در مساجد و حسینیه ها به مرثیه سرایی و روضه خوانی پرداخته اند، در ایام فاطمیه نیز اشعار و سروده هایی را در رثای بانوی دو عالم خوانده اند که در اینجا با بارگذاری بعضی از این مداحی ها، حال و روزمان را فاطمی می کنیم.
سلام من به مدینه
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش؛ به مسجد نبوی، به لاله های بقیعش
سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش؛ سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش
نشسته باز دلم پشت درب بسته آنجا؛ گرفته باز دلم بهر قبر مخفی زهرا
تو ای مسافر شهر مدینه در دل شب ها؛ نبود هرچه که گشتم نشان ز مرقد زهرا
سلام من به تو ای بانویی که مرد نبردی؛ ز غیر هرچه که دیدی به یار شکوه نکردی
سلام من به بازو ، کبودی رویت؛ به سرخ فامی اشک تو و سپیدی مویت
مدینه منزل قرآن، مدینه محفل قرآن؛ درون دل خبر داری، تو از درد دل قرآن
مدینه شهر پیغمبر مدینه شهر پیغمبر؛ خدا بر تو نظر دارد که هستی شهر پیغمبر
مدینه شهر گل هایی چه گل هایی همه پر پر؛ مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر
بود کعبه گرفتارت که هستی تربت زهرا؛ چرا با ما نمی گویی حدیث غربت زهرا
مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر؛ چرا خاموش و دلگیری مدینه شور و شینت کو
امام مجتبایت کو، حسینت کو حسینت کو؟ مدینه شهر پیغمبر، مدینه شهر پیغمبر
دیر رسیدم من
به سمت زهرا از حجره دویدم من؛ او جلوتر بود دیر رسیدم من
فاطمه افتادو ناله کشیدم من؛ لگد به پهلوش خورد دیر رسیدم من
صدایی از بین شعله شنیدم من؛ سینۀ زهرا سوخت دیر رسیدم من
دود فراگیر بود خوب ندیدم من؛ محسن من سقط شد دیر رسیدم من
رو بدن زهرا عبا کشیدم من؛ فاطمه از حال رفت دیر رسیدم من
صدای سیلی از کوچه شنیدم من؛ چشم پر از خون شد دیر رسیدم من
خیلی خجالت از حسن کشیدم من؛ عصای مادر بود دیر رسیدم من
صورت زهرا سوخت آه کشیدم من؛ شکست گوشواره دیر رسیدم من
پنهان کردی چرا، زخم دیرینه را، از من آخر
پنهان کردی چرا، زخم دیرینه را، ازمن آخر؛ یار مظلومه ام، یاس پرپر
وقتی که می شکفت، غنچهی زخم تو، بین دستم؛ آب غسل تو شد، اشک حیدر
لرزه افتاده بر شانه ی من؛ گشته بیت الحزن خانه من
پر کشیدی از کنارم، ای بهارم، ای قرارم
دور از چشم همه، می برم تا بقیع، پیکرت را؛ بنگر حیرانی، دخترت را
لرزه افتاده بر، دست خیبرگشا، از غم تو؛ بنگر تنهایی، حیدرت را
بعد از تو فاطمه بی پناهم؛ دیگر در این نبرد بی سپاهم
پر کشیدی از کنارم، ای بهارم، ای قرارم
نه سالی می شود، دل به لبخند تو، کرده عادت؛ اینک من ماندم و بار حسرت
پیش چشم من است، لحظه لحظه هنوز، خاطراتت؛ اینک دل مانده و داغ غربت
روز بی فاطمه باورم نیست؛ همراه و همدم و یاورم نیست
پر کشیدی از کنارم، ای بهارم، ای قرارم
بی تو من ماندم و خانه ای سوت و کور، همزبانم؛ شهری نامهربان، مهربانم!
بیتابی حسن، گریه های حسین، آه زینب؛ بی مادر مانده اند، کودکانم
دور از چشم همه گریه کردم؛ فاطمه فاطمه گریه کردم
پر کشیدی از کنارم؛ ای بهارم، ای قرارم
بوی زهرا گرفت، ساحل علقمه، ای برادر؛ آمده فاطمه، ای برادر
اخا ادرک اخا، بی قرارم بیا، جان مادر؛ تا که بینم تو را، بار دیگر
تنها مانده حسین بی علمدار؛ سرداری مانده و چشم خونبار
الوداع ای تکیه گاهم، ای قرارم، ای سپاهم
عهدی چون فاطمه، بسته اند عاشقان با ولایت؛ با مولا ماندهاند تا شهادت
قبر بی نامشان، قطعه ای بی نشان، از مدینه است؛ داغ دیرینشان، زخم سینه است
با ذکر یا علی جان سپردند؛ با فرمان ولی جان سپردند
راه ما تا ابد راه پیر خمین، با فرمان ولی با ذکر یاحسین
بی تو چه کند مولا
بی تو چه کند مولا؟ یا فاطمه الزهرا! افتاده علی از پا، یا فاطمه الزهرا!
وقت ست که از رحمت، دستی ز علی گیری؛ افتاده ز پا مولا، یا فاطمه الزهرا!
بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد؛ با خانه نشینیها، یا فاطمه الزهرا!
رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد؛ پر ناله و پر غوغا، یا فاطمه الزهرا!
چو محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید؛ تنهاست علی تنها یا فاطمه الزهرا!
شب ها به مزار تو، میگرید و می سوزد؛ چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمه الزهرا!
بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک؛ از دیدهی خون پالا، یا فاطمه الزهرا!
بر خرمن جان او، چون شعله شرر می زد؛ میریخت چو آب اَسما، یا فاطمه الزهرا!
دامان علی از اشک پر کوکب و اختر شد؛ در آن شب محنتزا، یا فاطمه الزهرا!
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم؛ هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمه الزهرا!
عطر ریحانه و نیایش تو
عطر ریحانه و نیایش تو؛ شب و تصویر تازهای از زن
از تو و آه تو که سرشار است؛ شب چگونه است؟ چشم ما روشن!
بس که محبوبههای این عالم؛ به تو ای عطر ناب منسوباند
نزد پیغمبر از جهان ما؛ زن و عطر و نماز محبوباند
آه اما تو در جهان ما؛ به نمازی نشسته دل بستی
و برای تو مثل دستاست؛ سادهتر چرخ میخورد هستی
سادهتر از تو اشکهایت بود؛ -هرچه زخمت عمیق و کاری شد-
قطره قطره به خاک افتاد و آسمان روی خاک جاری شد...
شب میان فرشتگان بودی؛ بال در بال روشن آنها
روز اما کسی نمیفهمید؛ راز تنهایی شگفتت را
از سپید و سیاه؛ از دنیا؛ جامه سادگیست تنپوشت
چشمه آفتاب مقصد تو؛ تسمه مشک تشنه بر دوشت
(و پدر رفت و جای خالی او؛ چشمهای تو انتخاب شدند
از جوار تو نور نوشیدند؛ پسرانت که آفتاب شدند)
زخمهایت نهان نمیمانند؛ دم به دم تازه میشوند آنها
من و گریه مترجم زخمیم؛ به زبانهای زندۀ دنیا
ای که دنیا به تو نمیآید؛ مرگ از جان تو چه میخواهد
تا ابد هم که مرگ جان بکند؛ چیزی از بودنت نمیکاهد
بیتو شاید تمام پنجرهها؛ رو به دیوار و سنگ باز شوند
خانههایش گماند یا گورند؛ کوچههایی که بینماز شوند
ما که در خیل دوستدارانت؛ در صف آخرین ایشانیم
«هرچه گفتیم جز حکایت دوست؛ در همه عمر از آن پشیمانیم»
برای غم تو میمیرم مادر
برای غم تو میمیرم مادر؛ پرِ چادرتو میگیرم مادر
هرچی میخوام و از تو میخوام؛ حاجت میگیرم با این اشکام
إنسیةُالحَورایی، صدیقۀ کبرایی؛ یا نورُ یا فوقَالنّور، فاطمةُالزّهرایی
فاطمةُالزّهرایی؛ مادر خوب مایی
جلوه کَرَمه محرابِ دستات، مدیونه همهی دنیا به دستات
مردم خوابند و تو بیداری، محوِ "الجارُ ثُمَّ الدار"ی
میباره آیه آیه، از قنوتِ دستای، تو و مولا همواره، رحمت واسه همسایه
فاطمةُالزّهرایی، مادر خوب مایی
وقتی لطف تو رو ما باور داریم؛ شفاعتنامهای تُو محشر داریم
عشاقِ زهرا رو میبخشن؛ دونهدونه ما رو میبخشن
دنیا گریونه اما، شیعه تو خندونه، وقتی تُو محشر بانگِ، اینَالفاطمیونه
فاطمةُالزّهرایی؛ مادر خوب مایی
باز اومد فاطمیه
باز اومد فاطمیه؛ بارون غمِ تو ، توو چِشم ترمه
آشوبه تو دل من؛ که چرا مادرم بی صحن و حرمه
خیلی حیفه مدینه؛ خالی از سینه زنه
شبهای فاطمیه؛ این نوحه ی حسنه
وای مادر وای مادرم
نامردی پشت دره؛ داره هی با لگد، بر این در می زنه
آروم آروم می سوزه؛ یه کبوتری که ، داره پر می زنه
خیلی سخته که یه مرد؛ پیش چشمای ترش
می بینه همسرشو؛ می سوزه با پسرش
وای مادر وای مادرم
پیچیده تو کوچه ها؛ بوی چادر سوخته ی مادرمون
پرپر شد روی زمین؛ گل یاس علی جلو چشم ترمون
رو خاک افتاد مادرم؛ اصلا رحمی ندارن
دیدم با خنده همه؛ پا روی در میذارن
وای مادر وای مادرم
الگوی بانوان شهیده ست فاطمه (س)؛ میراث خانواده زهرا شهادت است؛ یازهرا یازهرا
استادگی، آزادگی؛ رمز قیام فاطمه است؛ تا پای جان پای علی؛ ماندن مرام فاطمه است
ای همنفس شیر خدا، یافاطمةَالزهرا؛ امُّ النُجبإِ النُقباء، یافاطمةَالزهرا؛ ای الگوی دختران ما، یافاطمةالزهرا