تهران- ایرنا- رسانه‌ها و مطبوعات اغلب رویکردی انتقادی و آسیب‌شناسانه به سلبریتی و سلبریتی‌گرایی دارند و بیشتر به پیامدهای منفی این پدیده پرداخته‌اند حال آنکه طیف گسترده‌ای از رسانه‌ها از تقابل مستقیم و مصداقی با آنان پرهیز می‌کنند.

سلبریتی‌ها بازیگران فعال عرصه ناآرامی‌های چند هفته اخیر بوده‌اند که برخی تا پای احضار قضایی و عبور از خط قرمزهای فرهنگی و سیاسی و نیز تحریک معترضان پیش رفته‌ و وضعیتی را پدید آورده‌اند که به دید چالش نگریسته می‌شود.

از نگاه کارشناسان، سلبریتی به کسی گفته می‌شود که در رشته یا فعالیت خود برتر بوده، داخل نظام رسانه‌ای شکل و رشد یافته‌ و در فضای عمومی جامعه یعنی نزد مردم «شناخته شده» و «محبوب» باشد. بر مبنای این محبوبیت و مشهوریت، سلبریتی‌ها مورد توجه جامعه هستند و گفتار و کردار آن‌ها در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی بر افکار عمومی و فضای جامعه تاثیر می‌گذارد.

در همین ارتباط و پیشتر در «پژوهش‌ها درباره سلبریتی چه می‌گویند؟» یافته‌های مقاله‌های علمی-پژوهشی واکاوی شده و گزارش پیشِ رو نگاه رسانه‌ها در این زمینه را بررسی کرده است.

مناقشه‌ای کشدار بر سر سلبریتی

در تازه‌ترین مناقشه مطبوعاتی در مورد سلبریتی‌ها روزنامه «جوان» نوزدهم آذرماه نوشت: اولین محارب اغتشاشات سه‌ماه گذشته اعدام شد. دلیل سروصدای هشتگ‌نویسان و برخی سلبریتی‌های وطن‌فروش بعد از اعدام محسن شکاری هم مشخص است؛ آن‌ها بیش از هر زمان دیگری اجرای قانون و احترام به مطالبه عمومی از سوی قوه قضائیه را بیخ گوش خودشان احساس می‌کنند. همه آن‌هایی که برای شکاری استوری گذاشتند و هشتگ پراکنی کردند از تناقضاتی هم رنج می‌برند؛ عمری «نه به اعدام» و «نفی خشونت» را ترند می‌کردند، حالا برای خونخواهی شکاریِ محارب، به انتقام و اعدام تهدید می‌کنند!

طیفی از رسانه‌ها می‌گویند سلبریتی‌ها در همین نظام و بستر رشد یافته و بالنده شده‌اند و وامدار نظام‌اند حال آن‌که به دلیل همسویی با آشوب‌سازان خطایی نابخشودنی مرتکب شده‌ و بعضا پیاده‌نظام دشمن‌اند

این روزنامه، فوتبالیست‌ها را هم بی‌نصیب نگذاشت و یک روز بعد در یادداشتی آورد: سلبریتی‌های ورزشی به‌خصوص جماعت فوتبالی این روزها عجیب حس مردمداری به خود گرفته‌اند. یک فریبکاری محض، آن هم بعد از دریافت پاداش‌های آنچنانی و حواله واردات خودرو از جیب همین مردمی که دم از آن‌ها می‌زنند. جالب اینکه تا وقتی پای پاداش در میان بود، چیزی نمی‌گفتند، اما حالا که جیبشان پر شده لگداندازی را شروع کرده‌اند.

«محمد مهاجری» در روزنامه «شرق» چنین پاسخ داد: با ناسزا و بدوبیراه گفتن به سلبریتی‌ها دنبال چه منفعتی هستیم؟ اینکه از صبح تا شب بوق دست بگیریم که سلبریتی‌ها بی‌سوادند، هنجارشکن‌اند، مفت‌خورند، نمک‌نشناس‌اند، خودپسند و خودپرست‌اند، چه سودی می‌بریم؟ چنان می‌گوییم آنها بی‌سوادند که انگار خودمان حکیم کامل و عقل کل هستیم! وانگهی مگر از سلبریتی‌ها چه توقعی داشته‌ایم؟ قرار بوده آنها امام جماعت باشند؟ مصلح اجتماعی و ناصح مردم باشند؟ نجات‌بخش مردم باشند؟ حلال مشکلات و مرهم زخم‌های جامعه باشند؟ اگر چنین توقعاتی داشته‌ایم، خودمان را سر کار گذاشته بودیم.

محورهایی که رسانه‌های داخلی درباره سلبریتی دنبال کردند

افزون بر این مناقشه‌های مقطعی، رسانه‌های داخلی در یکی دو ماه گذشته از رویکردهای متفاوتی به مساله سلبریتی‌ها و نسبت آنها با جامعه پرداخته‌اند. گزارش حاضر رویکرد مختلف رسانه‌ها و محورهای برجسته مورد توجه آن‌ها در مورد این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.

برخی رسانه‌ها، با اشاره به اینکه سلبریتی‌ها در همین نظام و بستر رشد یافته و بالنده شده‌اند، آنها را وامدار نظام دانسته و همراهی آنها با معترضان را به مثابه خیانت به نظام معرفی کرده‌اند. برخی دیگر، با زیر سوال بردن میزان آگاهی و سواد سلبریتی‌ها، آنها را فاقد صلاحیت برای ابراز نظر در مورد مسائل اجتماعی خوانده و خواستار همراهی آنها با نظام ارزشی حاکم شده‌اند.

برخی رسانه‌ها از نگاه موشکافانه‌تر، دلایل ترویج پدیده سلبریتی را در سیاست‌های تاثیرگذار بر نیروهای اجتماعی جست‌وجو کرده و حذف تدریجی مرجعیت میانی در جامعه را دلیلی بر رشد نقش اجتماعی سلبریتی‌ها دانسته‌اند.

گروهی به پیامدهای نقش‌آفرینی سلبریتی‌ها در فضای اجتماعی و رسانه‌ای کشور پرداخته و بعضی دیگر پرطنین‌تر کردن محکومیت سلبریتی‌های ناهمسو با ارزش‌های کشور را مطالبه کرده‌اند.

در ادامه به بررسی مهمترین محورهای برجسته در رسانه‌ها در خصوص این موضوع می‌پردازیم.

جنس و کارکرد سلبریتی در کشور ما را با زادگاهش یعنی جوامع غربی متفاوت است. بر همین مبنا استدلال می‌شود پدیده سلبریتی عملا در ساختار کلی فرهنگی جامعه جایگاه مشخصی ندارد و فقط در تبلیغات، فروش آثار هنری، زینت‌المجلس میتینگ‌های انتخاباتی و ... کارایی داشته است

انتقاد از هم‌نوایی چهره‌ها با معترضان

بسیاری رسانه‌هایِ اغلب اصولگرا رفتار و گفتار سلبریتی‌ها در مورد رخدادهای اخیر را به شدت مورد حمله قرار داده‌اند. رسانه‌های اصلاح‌طلب بیشتر در این مورد سکوت کرده و تنها به بازتاب اخبار مرتبط با کنشگری سلبریتی‌ها و واکنش دستگاه قضایی پرداخته‌اند.

«مشرق نیوز» در میانه آذرماه در گزارشی سلبریتی‌ها را «بازنده» رویدادهای اخیر دانست و با این نهیب که «چرا از کف میدان روایت نکردید؟» آنها را به «سنگ تمام گذاشتن در عمیق‌تر کردن گسل‌های اجتماعی» متهم کرد.

این رسانه نوشت: وقتی اعتراض‌ها شکل اغتشاش به خود گرفت و لیدرهای آموزش دیده برای خراب‌کاری به میدان آمدند تعداد قابل توجهی از این سلبریتی‌ها دست از دمیدن در این آتش برنداشتند. اما کدام یک از آنها با حضور در صحنه و صحبت با مردم و جوان‌ها آب سردی بر تب تند این جوانان ریختند تا صف معترض و اغتشاش‌گر از هم جدا شود؟

مشرق از سلبریتی‌ها به دلیل «عدم ایستادگی در برابر موج رسانه‌ای مخالف» هم انتقاد کرد و آورد: وقتی موج عظیم رسانه‌ای، آشکارا تمامیت ارضی کشور را نشانه گرفت، سلبریتی‌ها به جای آنکه از ظرفیت اجتماعی‌شان استفاده کنند و در برابر این سیل ویرانگر بایستند، شروع کردند به همراهی با این موج عظیم رسانه‌ای.

برخی روزنامه‌ها حتی با نام بردن از برخی چهره‌های معروف، به شدت به آنها انتقاد کردند. روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «رسوایی سلبریتی‌ها در حد ملی!» به برخی چهره‌ها که در جریان ناآرامی‌های اخیر موضع‌گیری کرده بودند تاخت و نوشت: هر آشوب در زمان خود این پیامد را هم دارد که مثل هم‌زدن آش، برخی نخودها را رومی‌آورد و معلوم می‌کند که داستان، نه مردم هستند، و نه آزادی.

روزنامه «کیهان» نیز در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌ها و نقش نامتعارفشان در اغتشاشات» نوشت: سلبریتی‌ها نفوذ و معروفیت و ثروتی که به دست آورده‌اند را از طریق همین نظام و ملت انقلابی و مسلمان کسب کرده‌اند اما حالا برخی به این معروفیت و مشهوریت و ثروت غره شده و خیالات خامی به سرشان می‌زند.

این روزنامه افزود: مرگ امثال مهسا امینی و حتی کل جوانان و نوجوانان کشور و نابودی آینده آنها فرقی برای علی کریمی و مهران مدیری و سایر سلبریتی‌ها ندارد آنهایی که مال و ثروت خود را برداشته و ماه‌ها قبل از این برنامه‌ریزی برای این اغتشاشات در خاک بیگانه و دشمن خلیج‌فارس جا خوش کرده‌اند.

روزنامه «همشهری» هم تلاش کرد با تقسیم‌بندی سلبریتی‌ها به چهار دسته وفاداران به انقلاب، ساکتین، منتقدان و آشوبگران، صف خودی‌ها را از غیرخودی‌ها جدا کند و به دسته آخر بتازد.

در هفته‌های گذشته تقسیم‌بندی‌های گوناگونی درباره سلبریتی‌ها صورت گرفته از جمله وفاداران به انقلاب، ساکتین، منتقدان و آشوبگرانروزنامه «جوان» اول آذرماه سلبریتی‌ها را «نمک‌نشناس» خطاب کرده و نوشت: این جماعت نمک‌نشناس همواره به جای همراهی و هم‌صدایی با مردم و نظام در محکوم کردن اقدامات دشمنان ایران اغلب آب به آسیاب دشمن ریخته‌اند.

این روزنامه حتی در گزارشی در روزهای پایانی آبان‌ماه به نقل از یک کارشناس فضای مجازی، سلبریتی‌ها و بلاگرها را «پیاده‌ نظام کامل دشمن» خواند و آورد: پیش‌بینی می‌شد از سلبریتی‌ها و بلاگرها که در فضای مجازی زیست می‌کنند، علاوه بر حوزه‌های سبک زندگی، فرهنگی و هویتی به عنوان پیاده نظام و سرباز دشمن استفاده شود و هشدارهایی داده شده بود. در این جنگ ترکیبی اخیر هم سلبریتی‌ها و بلاگرها به عنوان پیاده نظام کامل دولت و لشکر دشمن در مقابل کشور ما تلاش کردند تا کشور را به سمت براندازی ببرند. این سلبریتی‌ها دلسوز هویت، کشور، وطن و سرزمین مادری‌شان نیستند و حاضرند برای پول به هر جنایتی دست بزنند.

ترویج گزاره سلبریتی «سطحی»، «بی‌سواد» و «غیرقابل‌اعتماد»

بسیاری از رسانه‌ها با اشاره به اینکه سلبریتی‌ها در حوزه مسائل اجتماعی تخصص و مطالعاتی ندارند، صلاحیت آنها را برای اظهار نظر در مورد مسائل اجتماعی مورد تردید قرار داده‌اند.

روزنامه «جوان» هفتم آبان نوشت: سلبریتی‌ها بدون هیچ‌گونه شایستگی دیگری و صرفا به اتکای شهرتی که به دست آورده‌اند، دارای تریبون‌های پر مخاطب شده‌اند که می‌تواند افکار مخاطبان خود را به زیان منافع ملی تحت تأثیر قرار دهد. این عده از سواد سیاسی و رسانه‌ای نازلی برخوردارند. جماعت سلبریتی نشان داده است که نه لیاقت نگاه مردم را دارد و نه صلاحیت کنشگری اجتماعی را داراست.

سلبریتی‌ها به دلایل مختلف رشد کرده‌اند از جمله حذف مرجعیت‌های میانی در جامعه که همزمان با تضعیف قشر متوسط جامعه به‌عنوان قشر فرهنگی و آگاه رخ داده استاین روزنامه همچنین در گزارشی با عنوان «سطحی مثل سلبریتی» که البته یک ماه پیش از رخدادهای شهریور منتشر شد، نوشت: به‌نظر می‌رسد این رفتار منفعت‌طلبانه متناقض و نازل سلبریتی‌ها بیش از آنکه عمدی باشد، ناشی از کم‌عمقی و سطحی بودن آن‌هاست. انتظار ما و جامعه از این سلبریتی‌ها باید به اندازه دانش و مطالعه آنان باشد.

بی‌اعتمادی مردم به سلبریتی‌ها هم از دیگر محورهای برجسته رسانه‌ها به شمار می‌آید. روزنامه «آفتاب یزد» در هفتم مهرماه در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌هایی که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند» آورد: عده‌ای که دستمزدشان را تمام و کمال دریافت کردند یا حتی بارها اذعان کرده‌اند که اساساً تلویزیون نمی‌بینند، باز هم شروع به اعتراض و هشتگ‌گذاری کرده و ادای حمایت از مردم را درآوردند. این جماعت آنقدر به فراخور زمان چهره‌های سینمایی و تلویزیونی تغییر چهره داده‌اند که هیچ کس باورشان نمی‌کند.
 

بلاتکلیفی هویتی و کارکردی

رسانه‌های کشور جنس و کارکرد سلبریتی در کشور ما را با آنچه در زادگاه این پدیده، یعنی غرب وجود دارد متفاوت ارزیابی کرده‌اند. از نگاه این رسانه‌ها، سلبریتی‌های ایرانی در ساختار کلی فرهنگی جامعه جایگاهی ندارند.

روزنامه «جوان» در یکی از گزارش‌‍‌های خود به مقایسه پدیده سلبریتی در جامعه غربی و ایران پرداخت و با اشاره به اینکه سلبریتی در غرب جزئی از جریان قدرت و ثروت است و در چارچوب کلی کنترل ابرسرمایه‌داران بر جامعه معنا می‌یابند، نوشت: در جامعه ما، اما عملاً سلبریتی‌ها روند متفاوتی دارند و عملاً در ساختار کلی فرهنگی جامعه جایگاه مشخصی ندارند، گاه ابزار افزایش فروش کالاهای هنری هستند و گاه در خدمت تبلیغات عموم کالاها و خدمات قرار می‌گیرند. با شیطنت برخی جریانات گاه در خدمت احزاب سیاسی درمی‌آیند و به زینت‌المجالس میتینگ‌های انتخاباتی تبدیل می‌شوند.

انتقاد از سلبریتی‌ها تنها به رسانه‌های اصولگرا با توصیفاتی مانند «بی‌سواد» و «سطحی» محدود نیست بلکه برخی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشته‌اند این جماعت به فراخور نقش‌های متعددی که در فیلم‌ها بازی کرده‌اند غیرقابل اعتمادند

روزنامه «جام جم» هم در آبان ۱۴۰۱ نوشت: سلبریتی‌ها امروز به واسطه بی‌توجهی به نقش آنها از سوی ساختارهای رسمی و نیز حضور گسترده مخاطبان منفعل که هر خبری را به راحتی می‌پذیرند و از آن تاثیر می‌گیرند به یک ابزار تبلیغاتی در همه عرصه‌ها تبدیل شده‌اند؛ هم در بزنگاه‌های سیاسی مثل انتخابات و هم در معاملات و فرآیندهای اقتصادی مثل تبلیغ برج‌های دبی و هم در حوادث اجتماعی مثل ماجرای واکسن کرونا و... ردپای آنها دیده می‌شود. گاهی پند می‌دهند و گاهی گریه و زجه می‌زنند و در دامن دشمن می‌افتند و در قبال اشتباهات شان پاسخگو نیستند.

چرا سلبریتی‌ها درباره همه‌چیز اظهارنظر می‌کنند؟

برخی رسانه‌ها به واکاوی انگیزه سلبریتی‌ها برای اظهارنظر در مورد مسائل اجتماعی پرداخته‌اند.

«مشرق نیوز» با تاکید بر این نکته که «اظهارنظر سلبریتی‌ها در موضوعات مختلف در همه دنیا از لحاظ علمی چندان ارزشی ندارد» آورد: میل به دیده شدن در برخی افراد، بیشتر از دیگران است. سلبریتی ها عمدتا از این دسته هستند. به یک معنا تبرج لازمه دیده شدن است و البته این تبرج هزینه زندگی را بالا می برد برای همین است که پول و امکانات برای آنها بیش از دیگران اهمیت دارد. همچنین توقع از سلبریتی ها برای اظهار نظر دقیق در همه تخصص‌ها انتظار بی‌جایی است که به آنها تحمیل می شود.

در ادامه آمده است: از طرفی با ایجاد مارپیچ سکوت توسط پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام آنها را کانالیزه می‌کند و از طرفی با جوایز، امتیازات و فرش قرمزها و یا با هجمه‌های گسترده توسط عوامل سایبری خود و استفاده از تهدید و ارعاب و تمسخر آنها را مطابق میلش مدیریت می‌کند. چون قضاوت دیگران برایشان مهم است برخی زودتر با کارگردان‌های صحنه همراه می شوند و برخی هم که مقاومت می کنند با سیل تهمت و فحاشی مواجه می شوند تا مجبور شوند مطابق میل طراحان و بازیگردانان در همه حوزه‌ها به نفع آنها اظهار نظر کنند.

تارنمای «انصاف نیوز» هم دوم آذر در گزارشی با عنوان «هرکسی را بهر کاری ساختند» علت سیاست‌ورزی فوتبالیست‌ها و هنرپیشه‌ها را در میل به تداوم شهرت‌خواهی آنان تفسیر کرد و آورد: چه بسا ورزشکاران، هنرپیشه‌ها، کارگردانان سینما و حتی سیاستمداران که خود را درگیر حاشیه می‌کردند و می‌کنند تا مگر دوباره به متن بازگردند. وقتی نمی‌توانیم به سادگی با این جبر طبیعت کنار بیاییم باید به مطالعه و تفکر متوسل شویم که بهترین تسلی بخش ما در روزگار عسرت و ناکامی‌اند و اگر اهل این دو کار نیستیم با مشاوره خود را درمان کنیم و تا آن زمان از اخذ و اجرای تصمیم‌های بزرگ خودداری کنیم.

روزنامه «جام جم» در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌های سخیف، بدون روتوش» از اظهارنظر یا کنشگری سلبریتی در حیطه‌ای غیر از حیطه تخصصی خودش با عنوان پدیده سلبریتیسم نام برد و نوشت: برخی سلبریتی‌ها هم فراموش کرده‌اند که به واسطه حمایت‌های ساختارهای رسمی، چنین جایگاهی را به دست آورده اند و مسئولیت اجتماعی آنها حکم می کند که به دور از سیاست زدگی و انحراف، گام بردارند. بخشی از انگیزه های این انحراف را باید از سر ترس دیده نشدن و بخش دیگر را در فرصت طلبی برای به دست آوردن ثروت جست وجو کرد، چون آنها از هیچ نظر، سنخیتی با طرفداران و مخاطبان شان ندارند.

از دید طیفی از رسانه‌ها، دولت‌های قبل از سکوت رسانه‌های آگاه خوشنود بودند، کار را به فوتبالیست‌ها، هنرمندان و افرادی سپردند که دغدغه آنها قشر ضعیف جامعه نبود و تفکر زندگی لاکچری آن‌ها نمی‌توانست بار رسانه‌ای یا قشر میانجی‌گر جامعه را بردوش بکشد

حذف میانجی‌ها؛ زمینه‌ساز نقش گرفتن سلبریتی‌ها

معدودی از روزنامه‌ها از نگاه مساله‌شناسانه دلایل برجسته شدن پدیده سلبریتی در جامعه ایران در سال‌های اخیر حلاجی کرده‌اند.

روزنامه «آرمان امروز» در نیمه مهرماه در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌ها با زندگی لاکچری، صدای مردم نیستند» حذف قشر متوسط جامعه را دلیلی برای پررنگ شدن نقش سلبریتی‌ها دانست و آورد: در جریان تحولات اخیر، بیشتر به آثار مخرب حذف قشر متوسط جامعه به‌عنوان قشر فرهنگی و آگاهی بخش پی خواهیم برد. با افزایش و تشدید اختلاف طبقاتی از اواخر دولت نهم و سیاست‌های محمود احمدی نژاد و دولت دهم، عده‌ای طی این سال‌ها مفتخر به حذف این گروه به‌ طور مستقیم و غیرمستقیم بودند، در حالی‌که به باور کارشناسان تحول فکری و اجتماعی که منجر به تحول اقتصادی و سیاسی می‌شود در گرو بودن طبقه متوسط است و با حذف آن، زمینه سازی اعتراضات طبقه پایین جامعه فراهم خواهد شد.

در ادامه آمده است: در این میان رسانه‌ها به‌عنوان مخاطبان اصلی قشر آگاه و فرهنگی متوسط، با حفظ این گروه، بیشتر رنگ باختند و بخشی از بار آگاهی بخشی به سلبریتی‌ها با شبکه‌های اجتماعی میلیونی‌شان سپرده شد. دولت‌های قبل نیز که از سکوت رسانه‌های آگاه که با حذف قشر متوسط رقم خورد، خوشنود بودند، کار را به فوتبالیست‌ها، هنرمندان و افرادی سپردند که دغدغه آنها قشر ضعیف جامعه نبود و تفکر زندگی لاکچری آنها، نمی‌توانست بار رسانه‌ای یا قشر میانجی‌گر جامعه را بردوش بکشد.

این روزنامه از ناتوانی سلبریتی‌ها برای ایفای نقش میانجی اجتماعی گفت و آورد: برکسی پوشیده نیست نقش میانجی‌گری سلبریتی‌ها یا نماینده قشر آگاهی بخش و فرهنگی جامعه هیچگاه محقق نخواهد شد، چون آنها برآمده از یک تفکر زندگی لاکچری و طبقه بالای جامعه هستند. به همین دلیل خیلی زود آسیب‌پذیری آنها از سوی قشر مخالف نمایان شد و سبک زندگی آنها و داریی‌هایشان به پاشنه آشیل این سلبریتی‌ها تبدیل گشت.

پیامدهای ظهور فرهنگ سلبریتی‌گرایی

پیامدهای ظهور و تقویت پدیده سلبریتیسم از دیگر محورهای مورد بررسی در رسانه‌هاست.

تغییر شکل ذائقه‌ها و سلایق افراد، تاثیرگذاری بر علایق سیاسی شهروندان، تشدید بی‌اعتمادی اجتماعی، بروز نافرمانی‌های مدنی و انزوای شخصیت‌های حامل اندیشه از پیامدهای ظهور فرهنگ سلبریتی‌گرایی عنوان شده است

روزنامه «جام جم» در میانه آذر در گزارشی با عنوان «سلبریتی‌های آسیب‌زا» یادآور شد: از جمله پیامدهای هواداری کاربران از سلبریتی‌ها می توان به تاثیرگذاری و تغییر شکل ذائقه‌ها و سلایق افراد، تاثیرگذاری بر علایق سیاسی افراد، تشدید بی اعتمادی اجتماعی، بروز نافرمانی‌های مدنی و انزوای شخصیت‌های حامل اندیشه اشاره کرد. همچنین بسیاری از سلبریتی‌ها در انتخاب‌ها و ترجیحات طرفداران خود و در نهایت در انتخاب سبک زندگی و تغییر سلایق و علایق آنها نقش زیادی دارند. یکی دیگر از پیامدهایی که رواج پدیده سلبریتی می‌تواند برای جامعه ایجاد کند، تضعیف کارکرد نهادهای رسمی، دولتی و بروز نافرمانی‌های اجتماعی و مدنی است. روند بی‌اعتمادی به نهادهای خدمت‌رسان که نتیجه هجمه رسانه‌ای شدید علیه عملکرد آنها از سوی شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه اجتماعی مجازی و در مواقعی هم عملکرد ضعیف این نهادها است، یکی از بدترین اتفاقاتی است که در جامعه رخ می دهد.

مطالبه برخورد قضایی برای مقابله با سلبریتیسم

مطالبه برخورد قضایی و محاکمه سلبریتی‌هایی که با معترضان همراهی کردند هم از محورهای برجسته در رسانه‌های داخلی به ویژه اصولگرایان بود.

روزنامه «کیهان» سلبریتی ها را «حمایت‌کننده آشوب» خواند و پیشنهاد داد آن‌ها به اتهام «مشارکت در قتل شهروندان» محاکمه شوند. این روزنامه نوشت: دشمن از سلبریتی‌ها و برخی از رسانه‌های داخلی به‌عنوان وسیله‌ای برای سنجش میزان حساسیت نظام در مقابل آشوبگران استفاده می‌کند؛ به بیان دیگر، آنها تابلوهای حساسیت‌سنج هستند و هنگامی که با آنها به‌عنوان وطن‌فروش و عوامل سرسپرده و مزدور دشمن برخورد نمی‌شود، آشوبگران از این انفعال پیام امنیت می‌گیرند.

«نسیم آنلاین» هم سلبریتی ها را کسانی دانست که «با دامن‌زدن‌های عمدی، راه ورود تروریست‌ها به شهرها را هموار کردند.»

«مشرق نیوز» برای توجیه مطالبه محاکمه به آنچه تجربه کشورهای غربی خواند استناد کرد و نوشت: کجا و در کدام کشور دیدید که سلبریتی‌هایش این چنین محابا بر علیه نظام حاکم شایعه پراکنی کرده و مردم را دعوت به خشونت و جنجال خیابانی کنند؟ در بسیاری از کشورهای غربی، در ازای هر خطای سلبریتی‌ها چندین برابر از آن‌ها جریمه دریافت می‌کنند تا در آینده شاهد این خطاها نباشند و یا آن را به حداقل برساند.

به نوشته این تارنما، «آرنولد آگوست» کارشناس و تحلیلگر آمریکایی در مورد نوع مواجهه کشورهای غربی با سلبریتی‌ها و چهرهای شاخص کشورشان می‌گوید: دولت‌های غربی هیچ وقت سرمایه‌های اجتماعی و بودجه‌های فرهنگی خودشان را برای اشتباهات و خطاهای سلبریتی‌ها هزینه نمی‌کنند. تقریباً در تمام کشورهای اروپایی، سلبریتی‌ها باید با نظام ارزشی آن کشورها هماهنگ باشند و کوچک‌ترین رفتاری که ضد ارزش و یا ضد فرهنگ آن جامعه تلقی شود با برخورد قانون رو به رو خواهد شد. حالا این وضعیت را با کشور خودمان و سلبریتی هایش مقایسه کنید.

رویکرد کنونی رسانه‌های سنتی در برابر سلبریتی‌ها را می‌توان خیزشی علیه محصولات خود دانست که دیگر نیاز و پایبندی چندانی به مولدهای سنتی‌ نشان نمی‌دهند و بر ظرفیت شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید تکیه می‌کنندروزنامه «جوان» هم آورد: از نظر قانون هیچ تفاوتی میان یک جوان اغتشاشگر ناآگاه و یک سلبریتی بی‌سواد و پرمدعا که دیگران را به اغتشاش دعوت می‌کند وجود ندارد، حتی آن سلبریتی به واسطه شهرت و تأثیرگذاری اجتماعی در این وقایع سهم بیشتری از دیگران دارد. سلبریتی‌ها باید بدانند که قانون‌شکنی و یاغی‌گری برای آن‌ها هزینه خواهد داشت و قانون مانع هرج و مرج و عربده‌کشی مجازی آن‌ها می‌شود. مردم منتظر اقدام صریح و قاطع قوه قضائیه هستند.

این روزنامه اول آذرماه هم «اِعمال بدون تنازل و تبعیض مُرّ قانون در مورد اغتشاشگران و آتش‌بیاران معرکه التهابات اخیر» را آغاز یک راه برای «مقابله با سلبریتیسیم» باشد.

جمع‌بندی

واکاوی مطالب رسانه‌ها و مطبوعات که از مدت‌ها پیش از گسترش رسانه‌های اجتماعی و شبکه‌های مجازی، محمل رشد و بروز سلبریتی‌ها بوده‌اند می‌گوید رسانه‌ها اغلب رویکردی انتقادی و آسیب‌شناسانه به سلبریتی و سلبریتی‌گرایی دارند و در سال‌های اخیر بیشتر به پیامدهای منفی این پدیده پرداخته‌اند حال آن که طیف گسترده‌ای از تقابل مستقیم و مصداقی با سلبریتی‌ها پرهیز می‌کنند.

به این ترتیب، رویکرد کنونی رسانه‌های سنتی در برابر سلبریتی‌ها را می‌توان خیزشی علیه محصولات خود دانست که دیگر نیاز و پایبندی چندانی به مولدهای سنتی‌ نشان نمی‌دهند و بر ظرفیت شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید تکیه می‌کنند.