سلبریتی پدیده جامعه امروز با ارتباطات گسترده و پیچیدهای است که بر بستر شبکههای اجتماعی و رسانههای نوین شکل مییابد و بر روندها و عرصههای مختلف به نحوی بیسابقه اثرگذار است.
سلبریتی از زمین فوتبال ممکن است به مرکز توجه عمومی برسد یا تشک کشتی؛ از صحنه سینما یا صفحه تلویزیون. برخی به دلیل شخصیت هنری و فرهنگی و طیفی به خاطر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی یا بهرهمندی از ثروتی کمنظیر به وادی سلبریتیها پا گذاشتهاند. عدهای را هم رسانهها بی هیچ هنر خاصی سلبریتی کردهاند؛ چهرههایی که در یک ویژگی مشترکاند و آن مشهور بودن است.
بسیاری از تحلیلهای اجتماعی نمیتواند وضعیت را بر اساس آرایش نیروهای درون جامعه توضیح دهد. در این حالت و برای تحلیل، مدام چیزی از بیرون به صورت عاریتی به وضعیت موجود تحمیل میشود
در جریان ناآرامیهای اخیر، نقش سلبریتیها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و نقد و نظرهای متعددی درباره نحوه و پیامد ورودشان به سیر تحولات مطرح شد. تلاش برای پاسخ به پرسشها درباره جایگاه سلبریتی و شیوه مدیریت یا تعامل با آنها دفتر پژوهش ایرنا را بر آن داشت تا با استادان و کارشناسان صاحبنظر در این حوزه گفتوگو کند.
در دو بخش نخست، ابتدا در مطلبی با عنوان «پژوهشها درباره سلبریتی چه میگویند؟» به واکاوی روند آغاز پدیده سلبریتی در ایران پرداختیم و در بخش دوم نیز با گزارش «افتادن سلبریتی از چشم رسانههای سنتی»، به رویکرد رسانهها و مطبوعات نسبت به سلبریتی و سلبریتیگرایی اشاره کردیم.
در ادامه با دکتر «آرش حیدری» عضو هیات علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ گفتوگویی صورت گرفت و متن حاضر حاصل مصاحبه پژوهشگر ایرنا با «محمدرضا کلاهی» جامعهشناس و عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم است که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
سه خط تحلیلی که ممکن است ما را فریب دهد
سه گونه تحلیل انحرافی درباره سلبریتیها و نیز به صورت اعم پیرامون وقایع اخیر وجود دارد که بحثهای امروز درباره این پدیده را هم شامل میشود. گاهی در تحلیل اعتراضات و ناآرامیها همچون اعتراضات اخیر، علت صرفا در عوامل یا رسانههای خارجی و در کل مداخلات خارجی جستوجو و چنین پنداشته میشود که کل ماجرا ناشی از جوسازی و فضاسازیهایی است که رسانههای دشمن و مخالف ایجاد کردهاند. در چارچوب این نگاه تنها عوامل خارجی هستند که بر نارضایتیها دامن میزنند یا در عدهای برانگیختگیهایی ایجاد کردهاند که به کف خیابان آمده و شعار میدهند.
خط تحلیلی دیگر بر اساس پدیدههای نسلی است. روی این خط گویا اتفاقات نتیجه شکلگیری یک نسل جدید است که خوب پرورش نیافته و از نسل قبلی خود دور افتاده است. بنابراین ما دچار یک شکاف نسلی شدهایم و این نسل جدید خوب تربیت نشده یا نسل جوان خام و ناپختهای است که زود برانگیخته شده و دانش کافی ندارد.
اگر بپذیریم که عموم حق دارند وارد سیاست شوند و اظهار نظر کنند، پس سلبریتیها هم این حق را دارند که در مورد خیلی چیزها اظهار نظر و مداخله کنند
تحلیل سومی هم وجود دارد، مبنی بر اینکه مداخلات سلبریتیها تنها به دلیل کثرت هواداران آنها است. البته این تحلیلها منافی هم نیستند و معمولا هم همزمان با یکدیگر به کار میروند. یعنی گفته میشود از یک سو مداخلات رسانههای خارجی منجر به برانگیختگی جوانان میشود و از سوی دیگر سلبریتیها بر این آتش، دامن میزنند.
به نظر من، این تحلیلها یک ایراد عمده دارد و آن هم این است که نمیتواند وضعیت را بر اساس آرایش نیروهای درون جامعه توضیح دهد. یعنی زمینه اجتماعی که وقایع را رقم میزند، در این تحلیل مشاهده نمیشود. در این حالت و برای تحلیل، مدام چیزی از بیرون به صورت عاریتی به وضعیت موجود تحمیل میشود. حتی نسل و سلبریتی هم به شکلی دیده میشود که گویا چیزهایی هستند که از جای دیگری بر جامعه اثرمیگذارند.
تا کل ماجراها را در درون مناسبات اجتماعی خاص خود نتوانیم ادغام کنیم، تحلیلهای انحرافی و پرتی خواهیم داشت که به جای این که شناخت بیشتری از وضعیت بدهند، ما را از واقعیات موجود بیگانهتر میکنند. بنابراین لازم است وضعیت را از درون تحلیل کنیم.
مدیریت کردن سلبریتیها، حرفی بیمبنا است
کلاهی درباره پیامد حضور و فعالیت سلبریتیها در جامعه و نحوه اثرگذاریشان در تحولات اخیر افزود: از یک سو گفته میشود سلبریتیها وارد حوزهای میشوند که تخصصاش را ندارند و نباید وارد شوند. از طرف دیگر سو این دیدگاه مطرح میشود که عرصههایی مانند سیاست محل مداخله متخصصان نیست بلکه عرصه مداخله عموم است. سیاست یعنی جایی که سرنوشت عموم تعیین میشود.
مساله این نیست که سلبریتیها را مدیریت کنیم. مساله این است که چرا جامعه باید به شکلی تودهوار باشد که با یک اشاره مثل سیل به سمتی سرازیر شود
اگر بپذیریم که عموم حق دارند وارد سیاست شوند و اظهار نظر کنند، پس سلبریتیها هم این حق را دارند که در مورد خیلی چیزها اظهار نظر و مداخله کنند. بنابراین مدیریت سلبریتیها اساسا صحبت بیمبنایی است.
در توضیح این نکته باید گفت سلبریتیها تنها کسانی نیستند که با یک کلمه حرف میتوانند تاثیر بسیار بزرگی را در زمینههای مختلف بر جای بگذارند. بلکه مساله شکل گرفتن یک طبقه الیگارشی است که منافع و قدرت زیادی دارد. به طوری که منافع خود را از طریق مناسبات اجتماعی حفظ میکند. وقتی مساله را اینگونه ببینیم، دیگر مدیریت کردن سلبریتیها یک حرف بیمبنایی میشود.
سلبریتی در چه فضایی عرصه جولان مییابد؟
از نگاه عضو هیات علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وقتی که جامعه ضعیف باشد، هر کسی که مشهور است، مرجع میشود. مساله این است که در جامعه ضعیف و بیصدا هر کسی که مشهور است به راحتی صدایش به گوشها میرسد. منظورم از جامعه ضعیف جامعه بدون تشکل یا جامعه سازماننایافته است؛ یعنی جامعهای که نمیتواند منافع و خواستهای خود را پیگیری کند. چون مطالبات و منافع عموم سازماننیافته است. جامعه در صورتی قوی میشود که عموم مردم از هر قشر و صنف بتوانند در امور مختلف مشارکت کنند.
جامعه ضعیف را گاهی دولت میتواند بسیج کند و گاهی سلبریتیها. مساله این نیست که سلبریتیها را مدیریت کنیم. مساله این است که چرا جامعه باید به این شکل تودهوار باشد که با یک اشاره کوچک، مثل یک سیل به سمتی سرازیر شود.
جامعه ضعیف را گاهی دولت میتواند بسیج کند و گاهی سلبریتیها. این در حالی است که جامعه باید به نحوی آزاد باشد که نهادهای مدنی و سیاسی آن را سامان دهند
مدیریت سلبریتی یا سازمانیابی جامعه؟
اگر جامعه سازمانیابی شده باشد و در درون آن سازمانیابیها، علایق و منافع مختلف مدام به بحث گذاشته شود و بحثها به نتایج عملی رسیده و در آن نهادینه شود و قواعد و رویهها در چنین فرایندی از درون شکل بگیرد، چنین جامعهای که محصول مداخله و مشارکت عموم است، به راحتی نمیتواند با اشاره انگشت یک سلبریتی درگیر تحولات شود.
در تلاش برای مدیریت کردن سلبریتی، به جای اینکه چگونگی ساخته شدن جامعه به مساله تبدیل شود، کنترل سلبریتیها مساله میشود.
از سویی هم ساخته شدن جامعه باز از جنس مدیریت دولتی نیست. جامعه چیزی نیست که از بیرون بتوان آن را ساخت. جامعه باید از درون ساخته شود. یعنی خود جامعه باید در مناسبات درونیاش سازمانیابی شود. بنابراین کاری که باید کرد این است که جامعه را آزاد گذاشت. اگر جامعه آزاد باشد، نهادهای مدنی، تشکل و احزابش ساخته میشود و همه چیز سامانیابی و درست میشود.