تهران-ایرنا- اعتراض به اقدام چین؛ انتقادی صحیح، منطقی و اعلام شده از سوی دولتمردانی است که بر سر منافع و تمامیت ارضی ایران با کسی تعارف ندارند. مغالطه در این زمینه و مواضع متناقض درباره آن اما نه نشانه نگرانی برای کشور که در مسیر کینه‌ورزی علیه دولتی است که کیمیای سعادت را در رابطه‌ای متوازن با جهان می‌داند.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، «شی‌جین پینگ»، رئیس جمهور چین، شامگاه چهارشنبه-۱۶ آذر- برای سفری دو روزه وارد عربستان شد و مورد استقبال مقامات سعودی قرار گرفت. سفری مهم برای هر دو کشور و منطقه که حاشیه‌هایش آن را برای ایران هم مهم کرد، حضور پینگ در دو نشست شورای همکاری خلیج‌فارس و سران کشورهای عربی و امضای بیانیه‌های این دو نشست که به نوعی دخالت در امور داخلی ایران و تمامیت ارضی کشور بود، واکنش‌برانگیز شد. در این بیانیه‌ها ادعاهایی درباره جزایر سه‌گانه ایران در خلیج فارس، برنامه هسته‌ای و روابط منطقه‌ای تهران مطرح شده بود.

واکنش ایران به اقدام چین

محتوای بیانیه‌های سران کشورهای عربی و شورای همکاری خلیج فارس، موضوع جدیدی برای ایران ندارد و بیشتر ادعاهایی است که پیش از این بارها تکرار و از سوی جمهوری اسلامی ایران رد شده است. آنچه بیانیه‌های جدید را واکنش‌برانگیز کرد نوع رفتار چین در قبال این بیانیه‌ها بود. برخلاف انتقادات مطرح شده درباره عدم واکنش ایران به این رفتار، «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امورخارجه در همان ساعات نخست امضای بیانیه در توئیتی نسبت به آن موضع‌گیری کرد و نوشت: «جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ در خلیج فارس، اجزای جدایی ناپذیر خاک پاک ایران است و به این مام میهن تعلق ابدی دارند. در ضرورت احترام به تمامیت ارضی ایران با هیچ طرفی تعارف نداریم».

«ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امور خارجه هم با تاکید مجدد بر مواضع اصولی کشورمان، جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را جزء لاینفک و ابدی سرزمین جمهوری اسلامی ایران دانست و گفت: جمهوری اسلامی ایران هرگونه ادعایی بر این جزایر را امری بی ثبات کننده، دخالت در امور داخلی و قلمرو سرزمینی خود دانسته و آن را به شدت محکوم می کند.

کنعانی همچنین ضمن ابراز تعجب از درج برخی مطالب در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و چین یادآور شد مذاکرات رفع تحریم های غیرقانونی، منحصر به موضوع هسته ای ایران و با طرف های شناخته شده بوده و تجربه نشان داده در همان مسیر می تواند پیش برود. مضافا آنکه جمهوری اسلامی ایران همیشه برای دستیابی به یک توافق منصفانه و پایدار در این مسیر آماده بوده و هست.

وزارت خارجه همچنین با دعوت از سفیر چین به وزارت امور خارجه و چندین بار تماس تلفنی با سفیرچین، مراتب ناخرسندی ایران از ورود بیانیه مذکور به موضوع تمامیت ارضی ابراز و تاکید شد که جزایر سه گانه ایرانی خلیج فارس جزء لاینفک تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران است که مانند هر بخش دیگر از سرزمین ایران هرگز موضوع مذاکره با هیچ کشوری نبوده و نخواهد بود.

کنعانی همچنین روز دوشنبه و در نشست خبری خود در پاسخ به پرسش‌هایی در این زمینه گفت: «ایران هرگونه اتهامات بی‌اساس مندرج در بیانیه پایانی اجلاس ۴۳ سران شورای همکاری خلیج فارس با حضور مقام چینی را محکوم می‌کند، ما درخصوص موضوعات مرتبط با برنامه هسته‌ای کشورمان مطالب مندرج در این بیانیه را مردود اعلام می‌کنیم».

«محمد جمشیدی» معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور هم در حساب توییتری خود نوشت: همکاران چینی به یاد داشته باشند که وقتی سعودی و آمریکا از گروه های تروریستی داعش و القاعده در سوریه حمایت کردند و با تجاوز نظامی وحشیانه یمن را ویران کردند، این ایران بود که با تروریست‌ها جنگید تا ثبات و امنیت در منطقه مستقر شود و تروریسم به شرق و غرب تسری نیابد».

بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مدیران دولتی و وزرا و دیگر مسئولان کشوری و لشگری و کارشناسان و تحلیلگران نسبت به این رفتار پکن در قبال ایران واکنش نشان دادند. بیشنیه این واکنش‌ها، گرچه انتقادی و البته درست بود اما میانه دعوا برخی از گروه‌ها و جریان‌های سیاسی منتقد دولت هم تلاش کردند تا «نرخ» تعیین کنند و علیه دولت تیتر و توییت زنند.

اقتضائات سیاست خارجی در نظم جدید نظام بین‌الملل

رفتار پینگ در ریاض، گرچه برای بسیاری در داخل ایران عجیب و حتی شوک‌آور بود اما اقتضائات جدید در روابط بین‌الملل، این رفتار را تا حدود زیادی قابل تحلیل می‌کند. در این اقتضائات جدید دو کشور می‌توانند همکاری‌های استراتژیک با هم داشته باشند اما این لزوما به معنای همسویی کامل در همه امور نخواهد بود. در این نظام بین‌الملل تازه که مبتنی بر افزایش حداکثری منافع ملی است؛ گلایه و عصبانیت و واکنش‌های احساس نه تنها راه به جایی نخواهد برد که سد راه ارتباط خواهد بود. برپایه همین اقتضائات است که عربستان سعودی پس از طلاق عاطفی! از ایالات متحده آمریکا، قراردادهای نجومی با رقیب واشنگتن بسته و زیرپای پینگ، فرش قرمز پهن کند.

بر اساس همین اقتضائات است که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران هم در کنار واکنش متناسب با این رفتار چین، آینده قراردادها و تبادلات تجاری و تعاملات سیاسی خود را قربانی، یک رفتار خاص در یک مقطع نکرده و به این روابط نگاه درازمدت دارد. این نظم و نظام جدید بین‌الملل، چین، منطقه و قاره آسیا را تعیین کننده‌ترین نقاط جهان در معادلات آینده نشان می‌دهد و از این روست که بسیاری از نگاه‌ها به آسیاست و رویدادهای آن.

به دلیل همین اقتضائات است که چینی‌ها پس از اقدام اخیر رئیس‌جمهور پینگ در ریاض، در تلاش برای جبران آن تصریح می‌کند که نه روابط چین-شورای همکاری خلیج فارس و نه روابط چین-ایران علیه هیچ طرف سومی نیست و چین از بهبود روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با ایران بر اساس اصل همسایگی خوب، برقراری همکاری برد-برد با ایران و پیشبرد توسعه و ثبات در خلیج فارس حمایت می‌کند.

چرا چین چنین می‌کند؟

در ارزیابی رفتار چین در قبال ایران باید متغییرهایی از واقعیات موجود را در نظر گرفت. واقعیت آن است که کرونا پکن را از برنامه‌های اقتصادی خود عقب انداخت و از همین روست که ابتدا در تقلای کنترل این ویروس و بعد در تلاش برای جذب هر «یوآنی» است که می‌تواند به اقتصادش وارد شود. موافقت نامه همکاری جامع استراتژیک با عربستان سعودی و امضای قراردادی که ارزش آن ۳۰میلیارد دلار برآورد می‌شود، در راستای همین آغوش باز پکن برای همه جهان است. واقعیت غیرقابل انکار دیگر آن است که چین به عنوان دومین مصرف‌کننده بزرگ انرژی در دنیا و سومین واردکننده نفت خام در جهان، خاورمیانه را به چشم منبع ناتمام این مواد حیاتی می‌نگرد و برای ارزان تمام شدن هر بشکه از این نفت خام، که منجر به افزایش منافع ملی‌ پکن می‌شود، خوش‌رقصی‌هایی هم در برنامه خواهد داشت.

این در حالی است که روز گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفت:چین و ایران دوستی دیرینه‌ای دارند. چین و ایران به اتفاق هم تصمیم گرفتند شراکت جامع راهبردی‌شان را تحکیم کرده و ارتقا دهند. چین آماده افزایش ارتباطات و هماهنگی‌ها با ایران برای ایجاد پیشرفت بیشتر در روابط دوجانبه است. دو طرف برنامه‌ای برای همکاری جامع چین-ایران امضا کرده‌اند که اجرای آن اوایل امسال آغاز شد. چین با ایران برای رشد خوب و پایدار همکاری‌های عمل‌گرایانه تلاش خواهد کرد.

وی همچنین اشاره به سفر معاون نخست‌وزیر چین به ایران گفت: سفر هو چون هوا، معاون نخست‌وزیر به ایران امروز آغاز می‌شود. ما بر این باوریم که این سفر نقش مثبتی در تعمیق شراکت جامع راهبردی ایران-چین خواهد داشت.

اظهارات مقامات دو کشور نشان دهنده این است که تقویت مناسبات ایران و چین به عنوان دو قدرت بزرگ در دستور کار قرار دارد و امید است سفر هیات بلندپایه چینی به تهران مهر تاییدی بر تعمیق و گسترش روابط میان دو کشور باشد به همین دلیل باید گفت که این اتفاقات پیش آمده نمی‌تواند به راحتی به اراده رهبران ایران و پکن جهت توسعه روابط سازنده لطمه وارد کند.

قیصریه را به آتش نکشید!

رفتار اخیر پکن در قبال تهران، حکم دستمالی را دارد که منتقدان دولت برایش قیصریه‌ای را به آتش می‌کشند و این درحالی است که پکن همراه روزهای سخت تهران هم بوده است. گرچه این سخن به معنای عبور از خطوط قرمز تمامیت ارضی و اصول سه‌گانه عزت و حکمت و مصلحت نیست اما میانه هیاهوی موجود نباید فراموش کرد که چین در دوره‌های اخیر مذاکرات رفع تحریم‌ها، در قطعنامه‌های اخیر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه جمهوری اسلامی، در قطعنامه ادعایی حقوق بشری کشورهای غربی، همواره موضع حمایتی از ایران داشته است. حجم تبادلات دو کشور در برنامه‌ریزی‌های انجام شده، قابلیت ارتقا به ۲۰ میلیارد دلار را هم دارد و چین شریک استراتژیک ایران در عبور از تحریم‌های نفتی و غیرنفتی بوده است. سند همکاری ۲۵ ساله با این کشور هم می‌تواند همان پیشرانی باشد که لوکوموتیو توسعه ایران را به شتاب بیشتری وادار سازد، این در حالی است که به گفته دیپلمات‌های کشورمان افزایش رقم تبادلات اقتصادی غیرنفتی دو طرف به رقم ۲۰ میلیارد دلار در سال‌جاری است که تا اخر سال به ۳۰ میلیارد دلار هم خواهد رسید.

بررسی رویدادهای یک هفته اخیر بدون در نظر گرفتن این واقعیات، تحلیل چندان درست، منصفانه و معقولی از آن‌ها را در پی نخواهد داشت. واکنش‌های احساسی به واقعیت‌های موجود در جهان همراه با کینه‌ورزی به دولتی که تنها جرمش بی‌اعتمادی به اروپا و آمریکاست، چندان راهگشای شرایط موجود نخواهد بود و منتقدان باید تکلیف این گزاره‌ها را روشن کنند که: چرا چرخش به غرب درست و اصولی اما چرخش به شرق اشتباه و ساده‌لوحی است؟ چرا اجرای قراردادی که تنها تضمین آن امضای وزیر خارجه آمریکا بوده، صحیح و در راستای منافع ملی است و امضای قراردادی راهبردی و قاعده‌مند با چین، اشتباه و وادادگی؟! چرا همراهی عربستان سعودی و انعقاد قرارداد استراتژیک با چین اقدامی آینده‌نگرانه ارزیابی می‌شود و امضای همین قرارداد از سوی ایران، مستعمره شدن! چرا با تجربه‌هایی مانند کودتای مرداد۳۲، جنگ تحمیلی، تحریم‌های کمرشکن و خروج یکجانبه از برجام، کاخ سفید همچنان لایق بخشش و مذاکره است اما امضای بیانیه‌ای در شرایط خاص از سوی چین، مستحق مجازاتی شدید! چرا اعتراض به سفارت انگلیس به دلیل آشوب‌افکنی واضح در کشور، خامی! اما فراخوان تعرض به سفارت چین اقدامی عملگرایانه و مطابق منافع ملی است! و در نهایت چرا «نگاه به شرق» از سوی دولت سیزدهم اشتباهی مهلک! اما «نگاه به غرب» از سوی دولت‌های مطبوع آنان کیمیای سعادت! تعریف می‌شود؟

تاکید دوباره بر این مهم که دولت، وزارت خارجه و مجموعه نظام جمهوری اسلامی این رفتار چین را برنتابیده و واکنش درخور و متناسب با آن خواهند داشت، ضرورتی ندارد اما برای منتقدان ضروری است تا این دست از تناقضات موجود در استدلال خود را توضیح دهند تا مشخص شود موضوع تنها احساس نگرانی برای تمامیت ارضی نیست و رقابت‌های سیاسی بسی پررنگ‌تر در هر توییت و تحلیل آن‌ها جایگاه دارد.

دولت به چه متهم است؟

تغییر اولویت‌ها در روابط بین‌الملل، گرچه موضوعی معمول در تمام کشورهاست اما از شهریور ۱۴۰۰ که آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، کار خود را در مقام رئیس جمهور آغاز کرد؛ این رویه معمول مورد هجمه منتقدانش قرار گرفت. دولت سیزدهم متهم است که چرا در روابط بین‌الملل معطل آمریکا و تروییکای اروپا ننشسته و تمام تخم‌مرغ‌های سیاست خارجی خود را در سبد هتل وین قرار نداده است؟! دولت متهم است که چرا منافع ایران را در اکو و شانگهای و بریکس جستجو کرده و چرا نگاه ویژه به ظرفیت‌های منطقه و همسایگان داشته است.

این اتهامات درحالی است که دولت به عنوان مجری اداره کننده کشور باید می‌توانست نفت خود را بفروشد و چین خریدارش بود، باید راه ارتباطی خود را از سمرقند و آستانه و دوشنبه می‌ساخت تا تحریم‌های آمریکا نتواند آن را مسدود کند، باید با بغداد و باکو و آنکارا از در مصلحت و آرامش و خویشتنداری درمی‌آمد تا رژیم صهیونیستی نتواند بیش از این همسایگان ایران را دستاویز دشمنی خود با ایران قرار دهد.

با این همه و برخلاف تمام تبلیغات منفی علیه دولت، دستگاه دیپلماسی بهتر از هر ناظر و تحلیلگر و ژورنالیست و توییتری می‌داند که در روابط بین‌الملل امروز، آنچه بیش و پیش از هرچیزی اهمیت دارد و ارجح بر تمام ترجیحات است، «منافع ملی» و اقتضائات و الزامات آن است. در راستای رعایت و حراست از همین منافع هم هست که دولت تلاش می‌کند رفتاری معقول در برخورد با رفتار چین داشته باشد. این نگاه کلان به روابط بین‌الملل از یک سو و تلاش برای بهره‌گیری از توان داخلی از سوی دیگر، استراتژی لایتغییر دولت سیزدهم است، حتی اگر منتقدانش نتوانند آن را درک کنند.