به گزارش ایرنا، آمریکا با ورود به قرن بیست و یکم، آتش فتنه جنگ افروزی های جدید خود را در منطقه خاورمیانه با دست آویز قرار دادن حمله به برج های دوقلو مرکز تجارت جهانی در نیویورک در سپتامبر ۲۰۰۱میلادی آغاز کرد .
آنگاه پس از دو دهه جنگ های فرسایشی، خانهمان سوز و خونبار که هم پیمانان خود را به افغانستان و عراق و سوریه کشانده بود؛ به یکباره در ۳۰ اوت ۲۰۲۱ برابر با هشتم شهریورماه ۱۴۰۰ و بدون کسب هیچ دست آوردی و با قدرت گرفتن دوباره طالبان، از افغانستان گریخت.
اما کوتاه مدتی مشخص شد هدف از این خروج ناگهانی، شعله ور ساختن آتش جنگی دیگر، این بار در شرق اروپا و در مجاورت روسیه بوده است.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه تا پیش از وقوع این جنگ در اول فوریه ۲۰۲۲ برابر با ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۰ اعلام کرد که امریکا و متحدین آن نگرانی و خواستهای امنیتی مسکو را نادیده گرفته اند؛ خواستهای عمدهٔ مسکو نپذیرفتن اوکراین به عضویت ناتو و دور کردن تسلیحات ناتو از نزدیکی مرزهای روسیه بود.
مسکو در نهایت در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ برابر با پنجم اسفندماه ۱۴۰۰ با تحریک غرب به سرکردگی آمریکا و پس از تشدید حملات کی یف به جمهوری های خلق دونتسک و لوگانسک، عملیات نظامی خود را در اوکراین آغاز کرد.
جنگی که انگلا مرکل صدر اعظم سابق آلمان در مورخ هشتم دسامبر ۲۰۲۲ برابر با ۱۷ آذرماه ۱۴۰۱ درمصاحبه ای با نشریه آلمانی (Die Zeit) اعتراف کرد که مدت ها قبل و از سال ۲۰۱۴ -۲۰۱۵ و درجریان نشست «مینسک» و تلاش برای تقویت نظامی اوکراین، برنامه ریزی شده بود.
مرکل به این نشریه آلمانی گفته بود: توافقنامه مینسک ۲۰۱۴ تلاشی بود برای دادن زمان به اوکراین، همچنین از این زمان برای تقویت (تسلیحاتی و نظامی) کی یف استفاده شد.
اکنون پس از گذشت حدود ۱۰ ماه از این جنگ، نه تنها اتحادیه اروپا و کشورهای عضو ناتو به همراه آمریکا تلاشی برای پایان دادن به آن از مسیر دیپلماسی صورت ندادند بلکه با حمایت های نظامی از «کی یف» آتش این جنگ را همچنان شعله ور روشن نگاه داشتند.
پوتین با توجه به حمایت های نظامی غرب به سرکردگی آمریکا از کی یف، طی ماه های اخیر بطور تلویحی به غرب نسبت به استفاده از سلاح اتمی هشدار داد و رهبران غرب ازجمله جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا را به جدی انگاشتن این تهدید واداشت.
زمان مذاکرات صلح و رد آن از سوی کاخ سفید
درحالی که سیاستمداری همچون هنری کسینجر، وزیر امور خارجه آمریکا در دهه هفتاد قرن گذشته میلادی، نسبت به انجام مذاکرات صلح بین مسکو و کی یف تاکید ورزید، کاخ سفید آنرا رد کرد.
کسینجر در مقالهای در هفتهنامه انگلیسی «اسپکتیتور» با بیان اینکه زمان حل مناقشه اوکراین از طریق گفت وگو فرا رسیده است، تاکید کرد: نتیجه جنگ روسیه و اوکراین نباید تضعیف مسکو باشد.
این درحالی است جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید درمورخ ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱ برخلاف کسینجر، اعلام کرد که زمان مذاکرات صلح برای جنگ اوکراین فرا نرسیده است.
غرب و خط قرمز شبه جزیره کریمه
کاخ سفید علاوه برای رد هرگونه پایان مسالمت آمیز به مناقشه بوجود آمده در اوکراین، به نقطه حساس مسکو انگشت گذاشته و مساله بازپس گیری شبه جزیره کریمه از روسیه را نیز مطرح می کند.
تارنمای خبری آمریکایی «هیل» در گزارشی نوشت: یک مقام دولت بایدن ماه گذشته میلادی به شماری از اعضای کنگره آمریکا گفته است اوکراین اکنون از قدرت نظامی برای بازپس گیری شبه جزیره کریمه از روسیه، برخوردار است.
در همین حال جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید در ۲۵ آذرماه ۱۴۰۱ در سخنانی گفت: کی یف حق دارد در کریمه عملیات نظامی انجام دهد زیرا آمریکا آن را بخشی از خاک اوکراین می داند؛ اوکراین باید تصمیم بگیرد چگونه مناطق اشغالی شده توسط روسیه را آزاد کند.
از سویی دیگر جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا نیز در همین تاریخ اعلام کرد: واشنگتن حق اوکراین برای برنامه ریزی و اجرای عملیات نظامی در کریمه را به رسمیت می شناسد، زیرا شبه جزیره را سرزمین اوکراین می داند.
اعلان جنگ آمریکا علیه روسیه
تارنمای خبری اسپوتنیک نیز در واکنش مقامات روسیه به این مساله گزارش داد: گئورگی مرادوف (Georgiy Muradov)، نماینده دائم کریمه نزد رئیس جمهور روسیه، اظهارات طرف آمریکایی در مورد شبه جزیره کریمه را "اعلام جنگ" علیه روسیه خواند تا این کار توسط ایادی دیگر (کی یف) صورت گیرد.
اکنون تمامی این موارد و از زمان توافق مینسک در سال ۲۰۱۴ که با حضور فرانسه و آلمان، اوکراین و روسیه برگزار شد و نادیده گرفتن دغدغه های امنیتی مسکو از سوی غرب در بهمن ماه ۱۴۰۰ که منجر به اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین در پنجم اسفندماه ۱۴۰۰ گردید، جملگی دلالت بر زمینه چینی غرب به سرکردگی آمریکا برای هرچه بیشتر تحریک کردن روسیه با محاسبه راهبردی تضعیف نظامی کرملین حکایت دارد.
هرگونه اقدام تحریک آمیز نظامی توسط اوکراین با حمایت غرب در شبه جزیره کریمه که روسیه در سال ۲۰۱۴ آنرا به خاک خود الحاق کرد، عبور از خط «بشدت قرمز» کرملین خواهد بود که آنگاه بیم آن می رود تا روسیه با چنین تحریک جدی، متوسل به سلاح اتمی شود، حال مشخص نیست تا اروپای متکی به حمایت نظامی آمریکا چگونه تاب چنین اقدامی را خواهد داشت.
محاسبات کاخ سفید با راهبردی چنین جسورانه در شرق اروپا با هدف تضعیف روسیه، با توجه به نتایج سیاهی که از لشگرکشی هابه همراه متحدان خود به منطقه خاورمیانه در ابتدای قرن جدید داشت، می تواند اشتباه درآمده و قاره سبز اروپا را به قارهای خاکستری بدل سازد.