سازمان یونسکو امسال شب یلدا را به نام کشور جمهوری اسلامی ایران ثبت کرده است. یلدا یکی از عناصر متعدد فرهنگ ایرانی است که در کنار برخی از میراثهای فرهنگی ناملموس در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شده است. به همین بهانه، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا در میزگردی، به بررسی ثبت جهانی یلدا و هویت و فرهنگ ایرانی با حضور دکتر «محمود جعفری دهقی» رئیس انجمن ایرانشناسی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی ایران و «علی عزتزاده» دبیر انجمن ایرانشناسی و دانشجوی دکترای ایرانشناسی در دانشگاه شهید بهشتی پرداخته که بخش اول آن را میخوانید.
ایرنا: ریشه یلدا در اسطورههای ایرانی به کجا برمیگردد و چه پیشینهای دارد؟
دکتر جعفری دهقی: ایران، به واسطه سنتها، جشنها و مراسمی که از دیرباز داشته، یکی از گنجینههای فرهنگی جهانی است. در سرزمین ما از گذشته مردم کشاورز و دامدار بودند. بنابراین به مناسبتهای مختلف جشنهایی را برپا میکردند که یکی از آنها، جشن تولد جهان بود. در آن زمان معتقد بودند خداوند این جهان را در یک سال و در شش مرحله آفریده است. یعنی خداوند ابتدا آسمان، بعد زمین، بعد آب و گیاه و چارپا و بعد انسان را آفریده است. در پایان هر کدام از این آفرینشها جشنی به مناسبت تولد آن پدیده برپا میشد. این مراسم دست کم از ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مرسوم بود و مناسبت تولد انسان که آخرین بود، مصادف با نوروز میشد. بنابراین نوروز تولد حیات بشر هم محسوب میشده است. جالب این است که برای این جشنها اسمی هم گذاشته میشد.
در سرزمین ما از گذشته مردم کشاورز و دامدار بودند. بنابراین به مناسبتهای مختلف جشنهایی را برپا میکردند که یکی از آنها، جشن تولد جهان بودیکی از این جشنها که مربوط به آفرینش آسمان بود، نام «مدیوزرم» یعنی «میانه بهار» استفاده کردند یا برای آفرینش آب از «مدیوشم» یا میانه تابستان استفاده میکردند. یکی از این جشنها «ایاسریم» یعنی بازگشت به خانه است. به این معنا که پاییز که میشد و کار کشاورزی به پایان میرسید، کشاورزان و دامداران باید به خانه بازمیگشتند و دوران زمستان را در محیط خانه سپری میکردند و این فرصت خیلی خوبی بود که بنشینند و مسائل و مشکلات خودشان را حل و فصل کنند و به مسایل عبادی و دیگر سنتهای خود بپردازند.
نام ماههای ایرانی در کتیبههای هخامنشی
در کتیبههای هخامنشی، نام ماههای ایرانی که ثبت شده، هر کدام دارای معنا و مفهومی خاص است. برای مثال یکی از ماهها که در کتیبه بیستون است، ماهی به نام «اَدو کنیسه» است. اَدو یعنی راه آب و کن از ریشه کندن. این نشان میدهد که این افراد در این فصل قناتها و راههای آب را لایروبی میکردند. یا برای مثال ماهی دیگر دارند به نام «سور وَهَر» که وهر به معنای بهار و صور به معنای جشن و نیرومندی است و نشان میدهد فصل بهار را که مصادف با اردیبهشت ماه بود، جشن میگرفتند. یا برای مثال ماهی به نام «گرم پَده» بود که از همین واژه گرماست و نشان میدهد فصل گرما بوده و به همین جهت نامگذاری شده است. یا برای مثال «ویَخنَه» به معنای شخم زنی زمین است. یعنی هر کدام از این ماهها و مراسم مناسبت و دلیلی داشته و مطالعه آنها نشان میدهد نیاکان ما در این زمینه گذشته و تاریخچه جالبی داشتند.
به جای «یلدا» از واژه «چله» استفاده کنیم
اسم واقعی یلدا «چله» است و من توصیه میکنم هموطنان از همین واژه استفاده کنند. زیرا یلدا واژه سریانی و یک واژه قرضی به معنای زایش است. به نظر میآید در یکی از دورانهای تاریخی که مسیحیان تحت امپراطوری روم به این سمت مهاجرت کردند، این واژه را با خود به این سمت آوردند. بنابراین اصل واژه همان چله است. از این جهت که در آغاز انقلاب زمستانی مردم به خانهها بازمیگشتند و به امور عبادی و منزل رسیدگی میکردند، حائز اهمیت است. قدمت چله بر روی برخی از آثار باستانی که نام برخی حیوانات روی برخی ماهها درج شده، دیده شده و این مراسم را به ۷ هزار سال پیش از این منتسب کردهاند. اما مسلم است که مراسم چله را دست کم از دوران هخامنشیان به عنوان یک شب خاص داریم.
در سال سه چله وجود داشت. یکی از آنها در تابستان و دو تا در زمستان بود که چله تابستان را «قربالاسد» میگفتند و در آثاری که ابوریحان بیرونی تالیف کرده، به آن اشاره شده است. از ابتدای تیر شروع و ۵ مرداد به پایان میرسید. چندان هم اهمیت نداشت، چون تابستان ۴۰ روز هم دوام نداشت. چلههای زمستانی به دو قسمت چله بزرگ و کوچک تقسیم میشد. چله بزرگ از اولین روز زمستان یعنی اول دی ماه شروع میشد و تا ۱۱ بهمن طول میکشید. چله کوچک از ۱۱ بهمن شروع میشد و در آخرین روز بهمن هم به پایان میرسید. در این زمان ایرانیان سعی میکردند محصولاتی که در بهار و تابستان و پاییز تهیه کرده بودند، ذخیره و خشک کنند و دوران زمستان را به کمک این محصولات نگهداری شده سپری کنند.
ایرنا: یعنی یک شب خاص نبود، بلکه ۴۰ روز بود؟
جعفری دهقی: بله همین طور است.
همه کشورهای ایران بزرگ فرهنگی شب چله را گرامی میدارند
ایرنا: چه کشورهایی غیر از ایران شب چله را گرامی میدارند؟
عزتزاده: همه کشورهای ایران بزرگ فرهنگی که میراثدار فرهنگ و تمدن ایرانی هستند؛ ولو اینکه همسایه دیوار به دیوار ما نباشند. تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، عراق و سوریه که بخش بسیار قابل توجهی مناطق کردنشین دارد و برای آنها این سنن و آداب ایرانی مهم است و یکی از اقوام ایرانی در نگهداری تمدن ایرانی هستند. شب چله از فرهنگ و تمدن ایرانی میآید. اما این را در نظر بگیریم که یلدا در سرزمینهایی به وجود آمد که به تمدن ایرانی پیوستند و زمانی بین النهرین جزو خاک ایران بود. بنابراین ما تمام میراثهای تمدن آنها را داریم. به همین خاطر است که از منتهی الیه غربی ایران بزرگ فرهنگی (عراق و سوریه) تا منتهی الیه شرقی ایران قدیم که افغانستان است، این مراسم نکو داشته میشود.
شب یلدا و شب چله یکی نبودند، اما با هم تلفیق شدند. از نظر تاریخ هم مقداری دقت لازم است. به هر حال زمان انقلاب زمستانی است اما تاریخی که ابوریحان بیرونی برای کانون اول میگوید، ۲۵ دسامبر است. در حالی که ۲۵ دسامبر یک روز یا دو روز ممکن است جا به جا شود. خود ما در تقویم ایران در زمان ساسانی این مشکل را داشتیم که سالهای کبیسه را دقیق اضافه نمیکردند. به همین دلیل جابهجاییهایی است. اخیرا آقای «پدرام جم» در دانشگاه مشهد کاری انجام دادند که معتقد است شب چله برگرفته از جشن آذرگان است. به تدریج این جشن آذرگان نزدیک شده به اواخر ماه آذر و با شب چله یکی شده و چله به معنای آغاز شب چله بزرگ زمستانی است.
سابقه طولانی ایرانیان در بهداشت و پزشکی
ایرنا: مراسمهای شب چله مثل حافظ خوانی از گذشته بوده یا به تدریج برای آن مناسک سازی شده است؟
جعفری دهقی: ایرانیان در امور بهداشت و پزشکی سابقه طولانی دارند. یعنی به جرات میتوان گفت که از همان دوران هخامنشی ایرانیان در مسائل پزشکی فعالیت میکردند. در متون باستانی ما متون بسیار جالبی راجع به پزشکی هست و معتقد بودند ما چند نوع پزشکی داریم. یکی گیاه پزشکی دوم کلام پزشکی (یا همان روان پزشکی) و سوم کارد پزشکی، یعنی جراحی واقعا وجود داشت. از این رو خواص گیاهان و محصولات را میدانستند، بنابراین محصولاتی که برای زمستان فراهم میکردند، هر کدام خواص ویژه خود را داشت. بنابراین با توجه به آن مزاجهای ۴ گانه که میشناختند، این مواد را تنظیم میکردند و هر کس هر مزاجی داشت، باید نوع خاصی از محصولات را استفاده میکرد و بسیار هم موفق بودند.
ما چند نوع پزشکی داشتیم: یکی گیاه پزشکی دوم کلام پزشکی و سوم کارد پزشکی، یعنی جراحی. از این رو خواص گیاهان و محصولات را میدانستند، بنابراین محصولاتی که برای زمستان فراهم میکردند، هر کدام خواص ویژه خود را داشت ما حاصل آن پزشکی پیشرفته را بعدها در دانشگاه جندی شاپور ادامه دادیم. به جرات میگویم از سراسر دنیا برای فراگرفتن پزشکی به دانشگاه جندی شاپور میآمدند. تمام این تجارب بعدها به دوران اسلامی منتقل شد. مثل جرجیس که یک خانواده پزشکی بود و تجارب خود را به دوره اسلامی هم منتقل کردند و بعضی از آنها حتی به دربار خلفای عباسی وارد شدند. میخواهم بگویم هر کدام از محصولات، محاسبه شده و به دلیل خاصی استفاده میشد؛ از انار گرفته تا سبزیجات مختلف که خشک میکردند. در مراسمی که برپا میشد، هر کس براساس اعتقادی که داشت، مراسم خاص خود را برگزار میکرد. در آن زمان هم ادیان مختلف در ایران وجود داشت و با تساهل و تسامح زندگی میکردند.
ایرنا: در سالهای اخیر ثبت آثار تاریخی و حتی برخی مراسم به عنوان آثار ناملموس گسترش یافته است؛ این کار چه فایدهای دارد؟
عزت زاده: یونسکو سازمان فرهنگی ملل متحد، زیرمجموعه سازمان ملل است و از سال ۱۹۴۵ تاسیس شده و سازمان میراث جهانی را هم در سال ۱۹۷۲ تاسیس و شروع به ثبت مصادیق میراث جهانی کرد. قاعده در ابتدا این بود که هر کشوری میتواند سه اثر را در سال ثبت کند. در ابتدا میراث ملموس یعنی آثار تاریخی و طبیعی مورد نظر بود. بعد میراث ناملموس را هم تعریف کردند که میراث غیر مادی و معنوی است. مصادیقی که ما ثبت کردیم، نشان میدهد از چه جنسی است.
اولین میراث ناملموسی که ثبت کردیم، ردیف موسیقی سنتی ایرانی بود. بعد هنرنمایشی -آیینی تعزیه، آیین پهلوانی و زورخانهای، موسیقی بخشیهای خراسان شمالی و مهارت فرشبافی فارس و کاشان بود. دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس. یکی از کارهای بسیار مثبتی که ایران انجام داد همین بود. به این دلیل که خلیج فارس را به دلیل درگیریهای سیاسی و مناقشههایی که وجود دارد، نتوانستیم ثبت کنیم. اما با این روش توانستیم نام خلیج فارس را در این پرونده، تلویحا ثبت کنیم. یا جنگلهای هیرکانی را موفق شدیم پارسال به عنوان میراث ملموس به ثبت برسانیم. همچنین نوروز را به صورت مشترک با چند کشور توانستیم ثبت کنیم.
یکی از کارهای بسیار مثبت ایران، ثبت دانش ساخت لنج و دریانوردی با لنج در خلیج فارس بود. چون خلیج فارس را به دلیل درگیریهای سیاسی و مناقشهها نتوانستیم ثبت کنیم. اما با این روش نام خلیج فارس را در این پرونده، تلویحا ثبت کردیمثبت مشترک آثار فرهنگی، اقدام سنجیدهای است
این ثبت مشترک چند مزیت دارد: از یک سو به ما این امکان را میدهد که بیش از یک اثر را در یک سال ثبت کنیم. از طرف دیگر این کشورها میراثدار تمدن ایران هستند. حتی اگر برخی موارد که به دلیل رقابت و یا دشمنی با ایران آثاری را ثبت میکنند، به خاطر کوتاهی ماست. ما نباید از این مساله ناراحت باشیم، بلکه باید به خود فشار بیاوریم و کار کنیم تا بتوانیم یک پرونده بهتر جلو ببریم و ثبت کنیم. برای مثال آیین پهلوانی و زورخانه ای را ما در سال ۲۰۱۰ ثبت کردیم. کشور جمهوری آذربایجان همین را با نام دیگر: کشتی پهلوانی ثبت کرده است. ما نتوانستیم جلوی آنها را بگیریم و نخواهیم توانست. چون آنها هم بالاخره از میراث ما برخوردارند.
آنها به نحوی برای ما تبلیغ میکنند اگر ما هوشیار باشیم و درست کاری را انجام دهیم، هر کدام از این کشورهای اقماری برای ایران بزرگ فعالیت میکنند، اما کشور مادر باید درایت داشته باشد و اگر آنها حالت انکار دارند، ما نباید داشته باشیم و باید حالت اثباتی و ایجابی داشته باشیم و کاری انجام دهیم که آنها را تکمیل کند. متاسفانه در مورد خیلی از چیزها کوتاهی کردهایم. اکنون ۶۱ پرونده در مرکز میراث جهانی داریم که سالی یکی را میتوانیم ثبت کنیم. اگر مشترک باشد، میتوانیم بسیاری از آنها را ثبت کنیم. این یک حسن است. اگر انجام ندهیم، دیگران انجام میدهند. اگر دیگران انجام دادند بالاخره یک وجه مشترک با ما دارند. اگر ثبتی انجام شده که ما سهیم بودیم و در آن دست نداشتیم، کوتاهی خود ما بوده است.
به جای رقابت با کشورهای دیگر با آنها تعامل داشته باشیم
ایرنا: نظر شما درباره ثبت جهانی مشترک آثار فرهنگی چیست؟
جعفری دهقی: من کاملا با نظر آقای عزت زاده موافق هستم. حقیقت این است که فرهنگ ما مبتنی بر تعامل است و این نه فقط مربوط به دوره اسلامی، بلکه در دوران پیش از اسلام هم بوده است. بهترین کار، همان تعامل است و ما امروز یک ایران فرهنگی داریم که تمام سرزمینهایی که نام بردند، شامل میشود. خود آنها هم به این مساله اذعان دارند. بله، از نظر قلمرو سیاسی مستقل هستند. اما آن فرهنگ ایرانی که از دیرباز رایج بود، در آنجا هم وجود داشت. بنابراین بهترین کار، همان تعامل است. برای مثال بخشی از هویت ابوریحان بیرونی، ایرانی است؛ ولی سرزمینی خارج ایران به عنوان خاستگاهش محسوب میشود و همین طور بسیاری از دانشمندان ما. بنابراین به جای رقابت و تعارض با سرزمینهای دیگر بهتر است تعامل داشته باشیم. یکی از ابزارهایی که حتی میتواند ما را به یکدیگر نزدیکتر کند همین مراسم و سنتها هستند.
.. ادامه دارد