به گزارش ایرنا از روابط عمومی حوزه هنری، هدایتالله بهبودی نویسنده، پژوهشگر و تاریخنگار انقلاب اسلامی در نهمین کرسی از مجموعه نشستهای تخصصی با موضوع «روایتهایی از مسیر پر پیچ و خم کار فرهنگی» که به همت مدرسه ماه برگزار شد، اظهارداشت: هر فردی که در کاری موفق بوده است، الزاما همه سخنانش درست نیست. مهم این است که در جملات فکر کنیم. پذیرش کار سادهای است اما فکر کردن و پذیرفتن، فرایند مشکلی است که کمتر به آن تن میدهیم. اینکه بر اساس گفتهها، چیزهایی را بپذیرم و داوری کنیم اشتباه است و این چیزی است که در جامعه امروز ما متاسفانه مرسوم است.
وی درباره اینکه آیا آثارش تاکنون دچار سانسور شده است یا خیر؟ گفت: بله این اتفاق افتاده است، انسان از همان اول فکر میکند هر چه مینویسد بهترین است اما افراد بزرگتری کارمان را میخوانند و میبینیم این طور نیست! از وقتی به دنیای حرفهای وارد شدم، یادم نمیآید کتابی نوشته باشم و چاپ نشده باشد. سال ۱۳۶۵ وارد دانشگاه شدم، فراموش نمیکنم با شرمندگی به دانشگاه میرفتم چون فکر میکردم رفقای من در جبهه زیر خمپاره هستند اما من در دانشگاه هستم. به خاطر همین تمام تلاش خود را میکردم که در حوزه کاری خود، بهترین باشم.
بهبودی افزود: قرار بود پزشکی بخوانم؛ رخدادهای اجتماعی بسیار در تصمیمگیری و روحیات انسان تاثیر میگذارد. من به تاریخ علاقهمند نبودم، بعد از انقلاب، با دگرگون شدن اجتماع، در تحولات درونی ما هم تاثیر گذاشت. آن زمان وقتی قرار شد رشته تحصیلیام را انتخاب کنم، با تشویق یکی از دوستان به عنوان رشته سوم تاریخ را هم انتخاب کردم. البته با تحصیل در این رشته توانستم از گذشتگان خودم درسهای خوبی بگیرم و در حد توانم آن درسها را برای خوانندگان بنویسم.
این نویسنده درباره چگونگی ازدواج خود بیان کرد: ما در ایذه کار میکردیم. برای اهالی آنجا خانه میساختیم. هیچ توقعی برای گرفتن پول نداشتیم. حال و هوای آن روزها متفاوت بود. آنجا سر یکی از نمازها گفتم خدایا من زن میخواهم. به تهران که آمدیم به یکی از خویشاوندان که در حزب جمهوری کار میکرد، گفتم میخواهم ازدواج کنم. او گفت حزب دخترهای خوبی دارد و همان هم شد و ازدواج کردم. ما با سختی زندگی را شروع کردیم و این زندگی داوطلبانه بود. خانم من اتفاقا از یک خانواده برخوردار بود، پدرش در آمریکا دوره دیده بود اما همسرم این زندگی را پذیرفت.
وی افزود: ماشین عروس ما اتوبوس دو طبقه بود، این از سر سادهزیستی نبود بلکه بایدی بود! حاصل ازدواج ما دو فرزند است؛ پسرم در کودکی علاقههای عجیبی به نگارش نشان داد اما خیلی زود راه کج کرد و به جایی در دوران بلوغ رسیده بوده که فکر میکرد هر کاری پدرش میکند نباید انجام بدهد! بعد هم به سراغ طراحی رفت.
بهبودی اظهارداشت: در نوشتن خیلی منظم هستم وقتی خودم را برای نگارش امری متعهد کنم، امکان ندارد تا به پایان نرسد، کاری دیگری انجام دهم. وقتی در امر روزنامهنگاری دچار سرخوردگی شدم، در دهه ۶۰ تصمیم گرفتم درس بخوانم. بدون اینکه از سهمیه استفاده کنم در یک دانشگاه خوب قبول شدم.
«کمان» جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم
وی که مدیر مسئول نشریه «کمان» در حوزه دفاع مقدس نیز بود، بیان کرد: بزرگترین ایرادی که همکاران به من میگیرند بداخلاقی است. من مدیر نیستم و ادعای مدیریت ندارم سعی کردم با همکاران رفاقت کنم و رفیق آنان باشم علت اینکه دوست داشتم زودتر بازنشسته شوم هم این بود که فکر میکردم دیگر کارایی ندارم و با طیب خاطر از این نشریه بیرون آمدم.
این نویسنده و پژوهشگر افزود: در مجله «کمان» هم به جایی رسیدیم که دیدیم امکان تولید محتوا نداریم البته بیپولی هم بخش دوم دلیل تعطیلی آن بود. نمیشد تظاهر کنیم کار ما خوب پیش میرود. «کمان» در جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم. ما از ابتدا هم تنها بودیم. هیچ کس نیامد عصایی زیر بغل ما بدهد تا در رفتن کمک ما باشد. این تنهایی به خاطر لحن و ادبیاتی بود که ما در «کمان» به کار بردیم و این با حوادث روزگار یکی نبود. ما نمیتوانستیم مثل برخی حرف بزنیم و این باعث میشد دیگران چندان به ما روی خوش نشان ندهند.
بهبودی درباره اینکه از چه زمانی معروف شده است؟، گفت: نمیدانم اما رهبر معظم انقلاب خیلی در این موضوع نقش داشت و کارنامه فرهنگی خودم را مدیون برخی یادکردهای ایشان میدانم. ادبیات پایداری مدیون توجه رهبر انقلاب است اگر ایشان این کتابها را نمیدیدند و تقریظها را روی آنها نمینوشتند، سرنوشت این جریان فکری اینگونه نبود.
این نویسنده و تاریخنگار انقلاب اسلامی اظهارداشت: همانطور که هر انسانی اثر انگشت ویژه خود را دارد، هر کسی هم به گونهای متفاوت فکر میکند، این خیلی دیکتاتوری است که بگوییم همه باید از یک مسیر عبور کنند خود خدا برای توجه به انسانها نمیگوید از یک مسیر عبور کنید حالا برای گفتن و نوشتن از جنگ فقط یک مسیر وجود دارد؟ چرا فکر میکنند باید از یک شیوه و یک ادبیات استفاده کنیم؟ گویشها و لحنهای متعدد و متفاوتی وجود دارد.
سختی کنار زدن «قرائتهای رسمی» از روی گذشته
بهبودی بیان کرد: من به این نتیجه رسیدهام که هیچ چیزی بهتر از واقعیت نیست و هیچ چیز بهتر از حقیقت انسان را رها نمیکند. هنوز رویمان نمیشود بگوییم در ۲۹ بهمن تبریز، فقط ۱۳ شهید دادیم. خجالت میکشیم بگوییم در ۱۷ شهریور ۱۲۰ نفر شهید شدند. چون آن زمان گفتند پنج هزار نفر شهید شدند! آیا اوج انقلاب با تعداد زیادی شهید محقق شد؟ نه برعکس این معجزه با تعداد کمی رخ داد. ما حجم زیادی قرائت رسمی داریم که روی گذشته انبار شده و کنار زدن آنها سخت است اما وقتی به کوچه پس کوچههای تاریخ میرویم میبینیم حقیقت به گونه دیگر بود اما نباید از گفتن حقیقت بترسیم.
وی درباره اینکه جایی گفته بود چارهای جز اندیشیدن و آفریدن نداریم، اظهارداشت: بله این گمان من است. هر کسی به این دنیا میآید، کاری میتواند انجام بدهد که هیچ کسی نمیتواند آن را انجام دهد. هر انسانی که از بطن مادر به وجود میآید استعداد ویژهای دارد که هیچ کس ندارد. مهم این است که انسان به خود مراجعه کند و آن یک مورد را کشف کند ما خیلی کم به خودمان مراجعه میکنیم دائما چشممان به دنبال دیگران است.
خودمان را خیلی تجزیه کردهایم!
این نویسنده و پژوهشگر گفت: نگاه به دنیا خیلی اهمیت دارد. واقعیت این است که ما تنها با لحظههایی بیش سر و کار نداریم و باید به این فکر کنیم که چه کار کنیم تا به درد بخوریم. همه ما باید به اندازه توانایی خودمان بر خوبیها بیفزاییم و از بدیها دوری کنیم.
بهبودی افزود: نگاه ما نسبت به جامعه، دختران، زنان و برادران خوب نیست. ما دستور دینی داریم که وقتی به هر کسی نگاه میکنیم بدانیم او از ما بهتر است. حق نداریم بگوییم چون دیگران حجاب خوبی ندارند، ما بهتر از آنها هستیم. جهانبینی ما مشکل دارد و باید بیشتر روی خودمان کار کنیم. شناسنامه همه ما صادره از جمهوری اسلامی ایران است، همه عایله این سرزمین هستیم، خودمان را خیلی تجزیه کردیم. انجمن کنار انجمن، جشنواره کنار جشنواره، خود را کوچک کردهایم و گویی تا طرف مثل ما فکر نکند پذیرفته نیست!
وی با بیان اینکه بخش عمده نویسندگی ذاتی است و با فشار نمیشود خود را جای نویسنده جا زد، درباره اینکه بین کتابهایش کدام یک را دوست دارد، اظهارداشت: همه کتابها مثل فرزندان انسان هستند اما هر کدام که وقت بیشتری روی آن گذاشته باشید، جلوه بیشتری دارد. از این جهت «الف لام خمینی» را از جهت حساسیت و وقتی که گذاشتم بیشتر دوست دارم و کتاب «شرح اسم» هم سوانح بیشتری را از سر گذراند.
بهبودی بیان کرد: با نگاه تاریخی نمیشود به امروز نگاه کرد. میتوانیم تاثیرگذار و کشنگر باشیم اما مشخص نیست این تاثیر مثبت باشد. نمیگویم باید ساکت باشیم اما باید محتاط باشیم اگر میخواهیم قضاوت کنیم آن را به تاخیر بیندازیم و با قرائن بیشتری این کار را انجام بدهیم.