تهران- ایرنا- بر اساس تعاریف «آیت‌الله مصباح» از علم و دین، علم وظیفه شناخت پدیده‌ها و روابط میان آنها را برعهده دارد و دین، بیان نوع استفاده از علم به منظور دست‌یابی به سعادت واقعی انسان را. رسالت دین، تبیین رابطه پدیده‌ها با کمال روح انسان است و شیوه تعامل با پدیده‌های مادی و غیرمادی را ارزش‌گذاری می‌کند.

بحث از رابطه دانش بشری با دین از دغدغه‌ای مشترک و دیرینه عالمان متدین است. وجه مشترک این مباحث این است که همه می‌خواهند بدانند میان دانشی که منشأ آسمانی و الهی دارد و از راه وحی و الهام به اولیای الهی به دست بشر می‌رسد با دانش‌هایی که ریشه در فهم عادی بشر دارند، چه نسبتی وجود دارد؟

«محمدحسین احمدی» و «محمد مهرزاد» در پژوهشی با عنوان «رابطه علم و دین، بررسی دیدگاه آیت‌الله مصباح یزدی» به بررسی دیدگاه آیت‌الله مصباح در این خصوص پرداخته‌اند که خلاصه‌ای از آن در ادامه آمده است. [۱]

تعریف علم و دین از نگاه آیت‌الله مصباح

علم در لغت به معنای «دانستن، یقین کردن و دریافتن» است. در خصوص معنی اصطلاحی علم، آیت‌الله مصباح یزدی چنین می‌گوید: علم مجموعه مسائلی تشکیل شده از موضوع و محمولند که موضوعات آن‌ها زیر مجموعه یک موضوع واحدند و پاسخی برای اثبات یا نفی می‌طلبند.

نظر استاد مصباح یزدی در رابطه با معنای اصطلاحی دین چنین است: آنچه از اصطلاحات دین مهم است، دین الهی حق است، تنها یک دین حق وجود دارد که همان اسلام ناب است. هدف اصلی دین و مالک حقیقی نیاز به دین نشان دادن راه سعادت به انسان‌ها است. بخش اصلی دین همانا تعالیمی است که به نوعی با سعادت ابدی و کمال نهایی انسان گره می‌خورد و معارف بشری یا مقدمه‌ای برای رسیدن به این هدف اصلی‌اند یا به دیگر نقش‌ها و مسئولیت‌های اولیای دین مربوط می شود.

آیت‌الله مصباح: علم مجموعه مسائلی تشکیل شده از موضوع و محمولند که موضوعات آن‌ها زیر مجموعه یک موضوع واحدند و پاسخی برای اثبات یا نفی می‌طلبند

بر اساس نظر ایشان، آنچه که موجب می شود یک نظام اعتقادی ـ ارزشی ـ رفتاری را دین بنامیم، جهت‌گیری آن به سوی سعادت و کمال انسانی است. علاوه بر مولفه‌های پیش گفته، باید دو ویژگی هم داشته باشد:
۱ـ ازسوی خداوند نازل شده باشد
۲ـ تحریف نشده باشد
براین اساس می‌توان گفت که دین مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها و احکام عمل است که راه رسیدن به سعادت ابدی را به انسان نشان می‌دهند.

نسبت‌های مفهومی علم و دین از دیدگاه آیت‌الله

از نظر استاد ، رابطه مفهومی علم و دین از نوع عموم و خصوص من وجه است. اگر اصطلاحی از علم را که در محافل دانشگاهی رایج است و به شناخت پدیده‌های مادی با روش تجربی اختصاص دارد را در نظر بگیریم، در کنار موضوعات و مسائل مستقل، در بخشی دیگر هم پوشی دارند.

مسائل متافیزیکی از قلمرو علم خارج است و باورها و ارزش‌هایی که دین را تشکیل می‌دهند همگی از این سنخند. از سوی دیگر بعضی از مسائل علمی به طور مستقیم با دین ارتباط ندارند و اختصاصی علومند، مانند نظریات مربوط به جدول تناوبی عناصر و... که رابطه میان آنها عموم و خصوص من وجه خواهد بود.

دین از آن نظر که همه مسائل فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد شامل روابط انسان با خدا، روابط انسان با انسان های دیگر در تمام عرصه های اجتماعی، تربیتی، مدیریتی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و بین المللی، و روابط انسان با طبیعت و محیط زیست می شود و درباره ارزش ها و باید و نباید های مربوط به آنها حکم و داوری می کند.

به باور مصباح، ما معتقد نیستیم که همه آنچه پیامبر و ائمه معصومین بیان کرده‌اند، به ما رسیده؛ گرچه همه وحی قرآن بدون کم و کاست در اختیار ماست. آنچه که خود را به آن ملتزم می‌دانیم این است که در اسلام واقعی، درباره همه افعال اختیاری انسان و رابطه آنها با هدف نهایی خلقت، مطالبی کلی گفته شده است که با استناد به آنها می‌توان همه احکام جزئی مربوط را استخراج و استنباط کرد و هرکس به مبانی استنباط آگاه تر باشد بهتر می‌تواند استنباط کند و اعتبار بیشتری خواهد داشت؛ فرضیه ای که قائل است همه مطالب دانستنی در باره هستی، چیستی، چرایی، و ارزش های خاص و عام ممکن را می توان از کتاب و سنت استخراج کرد، امری موهوم و غیر سازگار با تعالیم اسلام است.

معنای علم دینی از نظر استاد مصباح یزدی

براساس تعاریف مصباح از علم ودین، علم وظیفه شناخت پدیده‌ها و روابط میان آنها را بر عهده دارد؛ و دین، بیان نوع استفاده از علم به منظور دست‌یابی به سعادت واقعی انسان. رسالت دین، تبیین رابطه پدیده‌ها با کمال روح انسان است ونحوه تعامل با پدیده‌های مادی و غیرمادی را ارزش‌گذاری می‌کند. بر اساس علم دینی را می‌توان علمی گونه تعریف کرد که مبانی عقیدتی و ارزشی دین را در سطوح مختلف خود مد نظر قرار می‌دهد و با آن ارزش‌ها مطابقت دارد، یا دست کم با آنها تنافی ندارد.

در مقابل می‌توان علم غیر دینی را نظریاتی دانست که بر مبانی ضد دینی (مانند ماتریالیسم، انکار مجردات و انکارروح مستقل از بدن) مبتنی هستند یا روش ها ورفتارهایی را پیشنهاد می‌کنند که با باورها یا ارزشهای دینی ناسازگار یا در تضادند. تنافی داشتن علم با باورهای دینی یعنی هستی را مساوی با ماده و زندگی انسان را محدود در این جهان دانستن.

علم وظیفه شناخت پدیده‌ها و روابط میان آنها را بر عهده دارد و دین، بیان نوع استفاده از علم به منظور دست‌یابی به سعادت واقعی انسان را

همه علوم را نمی‌توان به این معنا به دینی و غیردینی تقسیم کرد. علومی که موضوع، مسائل و اهدافشان با دین ارتباطی پیدا نمی‌کند، به دینی و غیر دینی متصف نمی‌شوند، ولی علومی که در مبانی، ارزش‌ها یا روش‌هایشان با یکی از مولفه های دینی (باورها، ارزش ها، و احکام) دارای مرز مشترک باشند، می‌توانند دینی تلقی شوند. بنابراین با توجه با هدف دین(سعادت ابدی انسان) برخی از علوم از قلمرو موضوع وهدف دین خارجند. علومی مانند ریاضیات هیچ اصطکاکی با مسائل دینی ندارند. دراین دسته از علوم سخن از دینی و غیر دینی بودن بی معناست، آنها نسبت به دین و آموزه‌های آن خنثی و بی طرفند.

لزوم و لوازم اسلامی‌سازی علوم از نظر استاد مصباح یزدی

یکی از اولین گام‌ها برای اسلامی سازی علوم، تبیین و نقد علوم رایج، تشخیص سره از ناسره در میان نظریات مطرح و اثبات نظریاتی استوار بر اساس مبانی صحیح است، برای تولید علم دینی و اثبات نظریات صحیح، به هر دو نقد روبنایی و زیر بنایی نیازمندیم.

ایشان در این راستا می‌گوید:

۱ـ نقدعلوم موجود بخشی از روند مواجهه عالمان با نگاه نقادانه به علوم و نظریات است: الف ـ نقد درونی: بررسی نقادانه نتایج تحقیقات در علوم با همان متد تجربی خودشان بر اساس اصول موضوعه آنها. ب ـ نقد مبنایی علوم در اثبات یا ابطال مسائل خود که بر اصولی مبتنی‌اند که آگاهانه یا نا آگاهانه پذیرفته شده‌اند.

۲ـ تبیین و اثبات مبانی علوم: اسلامی‌سازی علوم، نیاز به بنا کردن اصول موضوعه آنها بریک اساس استواری دارد. اصول موضوعه مشترک میان همه علوم عبارتند از: الف ـ مبانی معرفت شناختی، ب ـ مبانی هستی شناختی، ج ـ مبانی انسان شناختی و مبانی دین شناختی. این مبانی حصری نیستند.

جمع‌بندی

مصباح یزدی در بیانی منطقی و بر اساس سیرعلمی منظم، به تبیین رابطه علم و دین می‌پردازند. ایشان تعریفی منحصر و منتخبی از علم و دین ارائه می دهند ، از این منظر، معنای لغوی علم، آگاهی از واقعیت است و شامل علم حضوری و حصولی می‌شود. علم دراصطلاح هم به مجموعه مسائلی تشکیل شده از موضوع و محمولند که موضوعات آن‌ها زیر مجموعه یک موضوع واحدند و پاسخی برای اثبات یا نفی می‌طلبند.

رسالت دین، تبیین رابطه پدیده‌ها با کمال روح انسان است ونحوه تعامل با پدیده‌های مادی و غیرمادی را ارزش‌گذاری می‌کند

بر اساس این تعریف؛

۱- تک گزاره‌هایی که حاکی از واقعیات نفس االمری یا مبین روابط ارزشی باشند، علم تلقی نمی شوند.
۲- رشته‌های علمی که مشتمل بر گزاره‌های ارزشی و دستوری باشند در دایره علوم جای می‌گیرند.
۳-روش علم منحصر در تجربه حسی نخواهد بود، بلکه مجموعه شناخت‌هایی که حول یک محور باشند، مصداقی از علم به حساب می‌آیند، خواه با روش عقلی حاصل شوند یا با روش های نقلی، یا شهودی، یا تجربی.

در این دیدگاه، منظور از دین همانا دین الهی حق است. تنها یک دین حق وجود دارد که همان اسلام ناب است. هدف اصلی دین و مالک حقیقی نیاز به دین نشان دادن راه سعادت به انسان‌ها است. از نظر استاد رابطه مفهومی علم و دین از نوع عموم و خصوص من وجه است، در کنار موضوعات و مسائل مستقل، در بخشی دیگر هم‌پوشی دارند.

بر اساس تعریف آیت‌الله مصباح از علم ودین، ۱- مصداق حقیقی آن« دین» اسلام است، ۲- رسالت دین هدایت بشر برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت ابدی است. دین به عنوان نقشه راه دست یافتن به کمال نهایی و برنامه زندگی سعادت‌مندانه، اصالتاً تعهدی برای تبیین حقایق خارجی و عینی ندارد، هر چند بیان حقایقی که با سعادت انسان گره می‌خورد و راه دیگری برای درک آنها نیست جزء هدف و وظیفه دین است.

[۱] -مجله پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش، سال پنجم، شماره ۵۳ ،آبان ۱۴۰۱