به گزارش خبرنگار دفاعی ایرنا، سردار محمود چهارباغی همرزم شهید حاج قاسم سلیمانی و فرمانده توپخانه در محور مقاومت در آیین گرامیداشت سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی که در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا برگزار شد، با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب، آمریکاییها مرتبا برای نابودی انقلاب با شیوههای مختلف برنامهریزی کردهاند، گفت: مسلح کردن صدام برای حمله همهجانبه به ایران یکی از اقدامات آنها بود که منجر به وقوع جنگ تحمیلی و پیشروی ارتش بعثی صدام در خاک ایران شد به طوریکه آنها تا جسر نادری در حوالی اندیمشک پیشروی کردند.
وی افزود: با اینحال جلوی تجاوز بعثیها گرفته شد و پس از عزل بنیصدر و نقشآفرینی بسیج و اتحاد ارتش و سپاه در عملیاتها، عملیاتهای آفندی ما شروع شد که منجر به سلسله عملیاتهای پیروز فرمانده کل قوا، ثامنالائمه، طریق القدس، فتحالمبین و بیتالمقدس شد و نهایتا هشت سال دفاع مقدس با افتخار و پیروزی ملت ایران به پایان رسید.
سردار چهارباغی ادامه داد: تشکیل محور مقاومت اقدامی بود که پس از دفاع مقدس در دستورکار قرار گرفت و این هم موضوعی بود که آمریکاییها برای نابودی آن تلاش میکردند و از آنجا که عمده پشتیبانی محور مقاومت در سوریه، لبنان و فلسطین از طریق سوریه انجام میشد، تصمیم گرفتند که تمام توان خود را در سوریه بگذارند و به این ترتیب جنگ در سوریه آغاز شد.
این فرمانده محور مقاومت ادامه داد: در ابتدای جنگ در سوریه کشورهای غربی، اروپا و آمریکاییها همه میگفتند که بشار اسد باید برود، حتی در داخل کشورمان هم عدهای میگفتند دیگر کار تمام شده و باید به فکر جایگزین بشار اسد بود؛ در چنین شرایطی بود که حاج قاسم وارد سوریه شد و قطرهای از دریای بیکران رزمندگان سپاه را هم به همراه خود برد.
وی گفت: این را بارها گفتهام که تا پشت دیوارههای کاخ ریاست جمهوری سوریه هم آمده بودند، من خودم در حرم حضرت زینب بودم که دیدم با تیر کلاشنیکف به گنبد و گلدستههای حرم شلیک میکنند.
** حاج قاسم شخصا به شناسایی میرفت
سردار چهارباغی با ذکر خاطرهای از مسئولیتپذیری حاج قاسم سلیمانی، گفت: ما جنوب حلب را به هر شرایطی بود آزاد کردیم و رفتیم نبل و الزهرا، حاج قاسم خودش میرفت شناسایی، در دل دشمن شبها میرفت شناسایی. یک شب به او گفتم حاج قاسم چرا میروی شناسایی؟ اگر بگیرنت میدانی چه هزینهای روی دست نظام میگذاری؟ در همه رسانه ها می گویند حاج قاسم را اسیر کردیم. به من گفت حاج محمود تو اگر پسرت پس فردا شب بخواهد برود عملیات کند خودت نمیری شناسایی؟ گفتم چرا! گفت همه اینهایی که میخواهند بروند عملیات کنند بچهها و فرزندان من هستند، من نباید اینها را بفرستم جایی که خودم نمیدانم کجاست.
این فرمانده محور مقاومت تاکید کرد: وقتی وارد نبل و الزهرا شدیم، اولین نفراتی که وارد شدند حاج قاسم بودیم و ما، مردم نبل و الزهرا دیدند بعد از ۳.۵ سال ایرانیها آمدند و آنها را نجات دادند و شادی میکردند.
** حاج قاسم ۱۵ روز در محاصره ماند
وی با ذکر خاطره دیگری از نترس بودن شهید سلیمانی، گفت: یک روز حاج قاسم به من گفت حاج محمود خلصه آزاد شده؟ گفتم خلصه تقریبا نصف آن آزاد شده، گفت بریم آنجا! گفتم کجا برویم؟ آنجا هنوز درگیری است! گفت میترسی؟ گفتم من نمیترسم اما شما صلاح نیست به آنجا بروید. گفت من خودم میرم! تا این را گفت، گفتم من میآیم.
چهارباغی ادامه داد: رفت توی حمام و غسل شهادت کرد و بعد آمد در ماشین من نشست که داخل ماشین با چفیه داشت سرش را خشک میکرد. رفتیم خلصه، وارد خلصه شدیم که درگیری شدید آنجا بود و تیرها به ماشین ما میخورد، اما حاجی میرفت در بلندیها میایستاد تا همه ببینن که او آمده، تا او را میدیدند همه روحیه میگرفتند و دشمن هم روحیه اش تضعیف میشد.
این فرمانده محور مقاومت ادامه داد: در همین جنوب حلب ما درگیر بودیم که دشمن پشت سر ما را بست، ما محاصره کامل بودیم و حدود ۱۵ روز محاصره کامل بودیم که عین ۱۵ روز را حاج قاسم در محاصره بود و پایش را بیرون نگذاشت در حالی که میتوانست به قول امروزیها بپیچاند و برود چون شبها بالگرد میآمد و میرفت اما همه راهها بسته بود و سوخت و آذوغه و مهمات برای ما نمیآمد.
وی گفت: من نگاه میکردم افتخار داشتم این شبها را با هم بودیم، قبل از نماز صبح پا میشد نماز شب میخواند بعد نماز صبح و قرآن و بعدش جلسه میگذاشت برای هماهنگی برای شکستن محاصره و محاصره را شکست و مهمات و سوخت و آذوغه آمد و راه باز شد.