اشتغال نقش بسیار مهمی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد، زیرا علاوه بر تأمین نیازهای زندگی، باعث احساس امنیت و هویت مثبت افراد میشود. عوامل گوناگون درونی و بیرونی ممکن است محیط کار را نامطلوب و طاقت فرسا کند که همین امر فرسودگی شغلی را به همراه دارد.
جان راسکین «فیلسوف و هنرمند انگلیسی» میگوید: برای آن که مردمان در کار خویش خرم و خندان باشند سه شرط لازم است:
1- باید آن کار مناسب و در خور توان و استعدادشان باشد.
2- در آن کار افراط نکنند و بیش از حد به آن نپردازند.
3- باید نوعی احساس موفقیت در دل آنها نسبت به کار احساس شود.
رضایت شغلی چیست؟
سیده «سحر موسوی اصل» «کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی» و یوسفعلی عطاری «کارشناس گروه مشاوره خانواده دانشگاه آزاد اسلامی اهواز» در مقالهای با عنوان «تاثیر آموزش راهبردهای مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش رضایت شغلی در معلمان زن» که سال ۱۳۹۶ در ششمین کنگره انجمن روان شناسی ایران منتشر شد، نوشتهاند: شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ارتقای بهداشت روانی افراد و افزایش سطح آموزش ارائه شده و عملکرد شغلی، نقش به سزایی خواهد داشت. بنابراین افرادی که در محیط کاری حس فرسودگی شغلی دارند، به مراتب عملکرد منفی در محیط کار خواهند داشت.
نتایج یک تحقیق: افرادی که در محیط کاری حس فرسودگی شغلی دارند، به مراتب عملکرد منفی در محیط کار خواهند داشتاین محققان در مقاله خود در تعریف رضایت شغلی ادامه میدهند: رضایت شغلی به احساسات مطلوب کارکنان در مورد هر کاری که انجام میدهند، اشاره دارد. رضایت شغلی احساس نسبی خشنودی است و از اندیشههای عینی و نیتهای رفتاری جداست. رضایت شغلی به مجموعه تمایلات و احساسات مثبتی که افراد به شغل خود دارند، اطلاق میشود. زمانی که میگوییم فرد رضایت شغلی بالایی دارد منظور این است که به میزان زیادی شغل خود را دوست دارد و از طریق آن، نیازهایش را ارضا میکند و در نتیجه، رضایت شغلی احساس مثبتی است. بسیاری عقیده دارند که نارضایتی شغلی در اثر عدم سازگاری با محیط به وجود میآید.
بی انگیزه و بی انرژی، حاصل فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی یکی از اجتناب ناپذیرترین پیامدهای اضطراب شغلی است و حتی بسیاری آن را با استرس شغلی یکی میدانند. در واقع اصطلاح فرسودگی واژهای رایج است که برای توصیف نوعی ناراحتی در مشاغلی که کارکنان آن تماس گستردهای با ارباب رجوع، مشتریان و بیماران دارند به کار میرود.
«نازنین آهنگری» دکترای روانشناسی بالینی درباره فرسودگی شغلی به پژوهشگر ایرنا میگوید: این اصطلاح با عناوینی دیگری مانند واماندگی عاطفی و جسمانی ناشی از شرایط کار نیز نامیده میشود و اولین بار در سال ۱۹۷۴ توسط هربرت فرویدنبرگر مطرح شد. در تعریف وی فرسودگی شغلی به عنوان پدیدهای عمومی و فراگیر تعریف شده که از کنش متقابل شخصیت فرد با محیط کار ناشی میشود و نتیجه آن از دست رفتن انگیزه، انرژی و کاهش عملکرد در زندگی است.
این روان شناس بالینی ادامه میدهد: فرسودگی شغلی یا Job Burnout به خستگی مفرط عاطفی به دنبال سالها درگیری و تعهد نسبت به کار و مردم گفته می شود. به عبارت دیگر فرسودگی شغلی خستگی فیزیکی، هیجانی و روانی به دنبال قرار گرفتن طولانی مدت در موقعیت کار سخت است. این نشانگان حالتی است که در آن قدرت و توانایی افراد کم و رغبت و تمایل آنها برای انجام کار و فعالیت کاهش پیدا میکند. در واقع فرسودگی شغلی پاسخی تأخیری به عوامل استرسزای مزمن هیجانی و بین فردی در حیطه مشاغل است. بر اساس نظر «مازلاک» فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود میآید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی، از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت، فقدان موفقیت فردی یا پیشرفت شخص است. با علائمی نظیر بی رمقی، دل زدگی از کار، خستگی مفرط، احساس ناتوانی در انجام کار همراه است.
فرسودگی شغلی سندرمی است که در پاسخ به فشار روانی مزمن به وجود میآید و شامل سه جزء خستگی یا تحلیل عاطفی، از خود بیگانگی یا مسخ شخصیت، فقدان موفقیت فردی یا پیشرفت شخص است. با علائمی نظیر بی رمقی، دل زدگی از کار، خستگی مفرط، احساس ناتوانی در انجام کار همراه استکارشناسان فرسودگی شغلی را چطور تعریف میکنند؟
از نظر کارشناسان، فرسودگی شغلی تعاریف متعددی دارد. برخی میگویند که فرسودگی شغلی، نوعی خستگی همراه با احساس ناکامی است که بر اثر تلاش بیش از حد در انجام وظایف شغلی به وقوع میپیوندد.
برخی دیگر اعتقاد دارند که فرسودگی شغلی، آسیب جدی شغلی بر اثر احساس فشار مستمر از اشتغال به وجود میآید و مانع از احساس رضایت شغلی میشود. همچنین برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که جذاب نبودن شغل، تعریف فرسودگی شغلی است که دل سردی در انجام وظیفه و درگیری با ارباب رجوع از نشانههای آن محسوب میشوند.
بر اساس تعریفها، فرسودگی شغلی سه مولفه اصلی دارد:
خستگی: از دست رفتن انرژی و خستگی آور بودن کارکه در این مرحله فرد احساس بی کفایتی میکند.
مسخ شخصیت: بی تفاوتی و نادیده گرفتن ارباب رجوع که در این مرحله فرد نسبت به انجام وظایف شغلی خود بی تفاوت میشود.
کاهش کارآمدی و احساس عدم موفقیت که در این مرحله فرد در کارش ناموفق شده و شکست میخورد.
عدهای دیگر از کارشناسان میگویند که فرسودگی شغلی عبارتند از: کاهش نیروی مقابله با محیط، احساس خستگی و نارضایتی، احساس بدبینی به دیگران، بروز خشم و افسردگی.
آهنگری «دکترای روان شناسی بالینی» میگوید: فرسودگی شغلی به سه نوع حاد، مزمن و خاص تقسیم میشود. فرسودگی شغلی حاد نتیجه یک ضربه روانی ناشی از شرایط محیط کار و یا خارج آن است. فرسودگی مزمن یک واکنش طولانی مدت و مستمر مرتبط با استرسهای کاری است و بسیاری قائلند که فرسودگی شغلی نتیجه نهایی فشارهای شغلی مزمن و طولانی است. در نتیجه این موضوع بیشتر بین افرادی باید اتفاق بیفتد که مدت بیشتری در یک شغل اشتغال داشتهاند تا افرادی که به تازگی شغلی را انتخاب کردهاند. فرسودگی خاص مخصوص شخصیت آسیبپذیر است، یعنی این نوع افراد در شرایط فشارزا که قرار میگیرند، قادر به حل مسئله نیستند.
علائم و نشانههای فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی میتواند علائم و نشانههای گستردهای داشته باشد. علائم عاطفی و روانی، علائم انگیزشی و بی اعتمادی، علائم رفتاری و اجتماعی، علائم جسمانی و روانی از جمله نشانههای فرسودگی شغلی محسوب میشوند.
علائم عاطفی و روانی: به طور کلی فرسودگی شغلی با فشارهای روانی رابطه دارد. فشارهای روان وقتی رخ میدهد که بین خواستههای محیطی با تواناییهای فرد ناهمخوان باشد و تداوم این وضعیت به فرسودگی شغلی منجر میشود. به طور کلی میتوان گفت فرسودگی شغلی نتیجه فشار مداوم روانی است که پیامدش افت کیفیت خدماتی است که توسط فرد ایجاد میشود. از جمله این علائم عبارتند از: اضطراب، خشم، تحریک پذیری، بیحوصلگی، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی، ناامیدی، احساس ناتوانی، بیزاری و بی انگیزگی.
علائم انگیزشی مانند بدبینی به اطرافیان و کاهش احساس همدلی، احساس بیگانگی نسبت به دیگران، بی اعتمادی به مدیر، احساس عدم کنترل برای اجرای تعهدات و شکایت از سازمان.
علائم رفتاری و اجتماعی مانند پرخاشگری، کم حرفی، گوشه گیری، عدم انعطاف پذیری، کاهش فعالیت تفریحی، افزایش مشکل با همکاران و اعضای خانواده و گرایش به مواد مخدر.
علائم جسمانی یا روان تنی مانند انواع ضعف، سردرد، بیماری قلبی و عروقی، فشار خون بالا، تغییر عادات خواب، ابتلا به اختلالات گوارشی، اختلالات خوردن، سرماخوردگی مکرر، حساسیت، بیماریهای پوستی، مشکلات تنفسی، دردهای عضلانی به ویژه در گردن و کمر.
علائم سازمانی: به طور کلی فرسودگی شغلی با فشار، گمگشتگی نقش و ضعف عملکرد شغلی همراه است و علت آن در دو جنبه فردی و سازمانی مطرح میشود. اغلب مطالعات طولی که اخیراً درباره فرسودگی شغلی انجام شدهاند از تحلیلهای بسیار پیچیدهای برای تشخیص اینکه چگونه تغییرات عوامل فشارزای محیط کار میتوانند تغییرات در فرسودگی شغلی را پیشبینی کنند، استفاده کردهاند.
یک نظر عمومی این است که بهترین و آرمانگراترین افراد دچار فرسودگی شغلی میشوند، یعنی افراد دچار فرسودگی شغلی، افرادی هستند که برای رسیدن به آرمانها و معیارهای کاری خود، بیش از حد تلاش میکنند، اما وقتی میبینند فداکاریها و تلاشهایشان برای رسیدن به اهدافشان کافی نبوده است یا به اندازه کافی مورد قدرشناسی قرار نگرفته اند، دچار فرسودگی و حتی دچار بدبینی میشوند.
برخی محققان در پی یافتن رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با نشانگان فرسودگی شغلی بودهاند. مطالعات این گروه نشان داده افرادی که از لحاظ عاطفی دچار فرسودگی شغلی میشوند اغلب کمالگرا و به طور افراطی درگیر کار و شغلشان هستند و از طرفی، اهداف غیر واقعبینانه برای خود ترسیم میکنند. از جمله علائم سازمانی می توان به کاهش رسیدگی به خواستههای ارباب رجوع، افزایش غیبت از محل کار، افزایش میزان آسیب دیدگی و سوانح ضمن کار اشاره کرد.
نقش حمایتهای اجتماعی بر مشاغلی که فرسودگی شغلی بیشتری دارند
یکی از بحثهای ارزشمند و مهم در این راستا این است که نقش حمایتهای اجتماعی را روی مشاغلی که فرسودگی شغلی بیشتری دارند بررسی کنیم و حمایتهایی را که کمک میکند این فرسودگی کمتر شود، انجام دهیم. علائم فرسودگی شغلی بیشتر میان انواع مشاغل مددرسان و یاری دهنده نظیر مشاوران، معلمان، مددکاران اجتماعی، پزشکان، پلیس، پرستاران و نگهبانی مشاهده میشود.
آهنگری «دکترای روان شناسی بالینی» در این زمینه بیان میکند: متغیرهایی مانند جنس، سن، تاهل، درآمد، سابقه کار، بخش محل کار، ساعات نوبت کاری و میزان تاب آوری از جمله عواملی هستند که فرسودگی شغلی را تحت تأثیر قرار میدهد. مشاورانی که این سندروم را تجربه میکنند برخی از رفتارهایشان عبارتند از: کم توجهی به مراجعان، برخورد سرد و بی تفاوت، سرزنش مراجعان، خوشحالی از لغو جلسه مشاوره، پایان دهی زودهنگام جلسه، به تعویق انداختن نوشتن خلاصه جلسه، بی ارزش شمردن شغل مشاوره، شک در توانمندی خود، کاهش فعالیتهای مشاورهای و در نهایت رهاسازی آن.
وی ادامه میدهد: یکی از مواردی که روی فرسودگی شغلی مستقیم اثر دارد، وجود استرس شغلی و احساس خستگی عاطفی است. فرسودگی شغلی توسط استرس ایجاد میشود و این استرس هم ناشی از عوامل متعددی است.
از جمله عوامل به وجود آورنده فرسودگی شغلی عبارتند از: آشنایی نداشتن با اهداف سازمان محل کار، سختی و غیر قابل انعطاف بودن قوانین محل کار، ارتباط از بالا به پایین سخت در سازمانهای کاری، توجه نکردن مدیران به کارگران و افراد رده پایین، ابهام در نقش فرد در سازمان و کارهایی که باید انجام بدهد، نارضایتی فرد از شغل و محل کار خودش، کمبود شرایط و فرصت برای رشد فرد در زمینه کاری، تحمیل کارهای زیاد به فرد که توانایی انجام آنها را ندارد، قبول نقشهای متعدد و متعارض در سازمان، فقدان نظام ارزیابی عملکرد شغلی مناسب، ترجیح رابطه به ضابطه برای ارتقای شغلی، عدم آموزش موثر و مناسب برای کارکنان، عدم همخوانی بین حقوق و کاری که فرد انجام میدهد، محیط شغلی دلگیر و غیرمفرح، شرایط سخت و طاقت فرسای کاری، ناکامی ها و فشارهای عصبی فراوان، فشار مداوم برای سعی و تلاش بیشتر، صرف وقت و انرژی زیاد و نا ملموس و بی ثمر، تعارض مستمر بین فعالیتهایی که زمان و تلاش میطلبند، فقدان بازخورد مثبت و پاداش دهنده، بیتوجهی و روشن نبودن انتظارات و توقعات کاری، محیط شغلی غم افزا (مثل کار کردن در بهشت زهرا)، روابط ضعیف انسانی، کار زیاد و بدون تفریح، اهمیت و ضرورت مطالعه فرسودگی شغلی.
با فرسودگی شغلی چه کنیم؟
اگر علتهای بروز سندروم فرسودگی شغلی در مشاغل مختلف شناسایی شود، میتوان راهکارهایی برای رفع یا کاهش آن ارائه داد. به گواه کارشناسان، مداخلات مقابله با فرسودگی شغلی در محیط کار در سه سطح مختلف ارائه میشود:
مداخلات سطح اول: با هدف شناسایی و کاهش یا حذف علل اصلی استرس محیط کار ارائه میشوند، اما چون گاهی نمیتوان جنبههای استرس زای محیط کار را به حداقل رساند، لازم است از مداخلات سطح دوم کمک بگیریم.
راهکار این است که به منظور توانمندسازی مشاغلی که در برابر استرسها هستند و فرسودگی شغلی بالایی دارند تاب آوری، مدیتیشن و ورزش در برنامه آموزشی آنها مدنظر قرار گیرد مداخلات سطح دوم: بیشتر به مهارتهای مقابلهای به کارکنان متمرکز هستند. به مدیران و افراد شاغل آموزش داده میشود تا با علائم مربوطه آشنا باشند و به محض بروز برای پیشگیری از مشاور شغلی کمک بگیرند.
مداخلات سطح سوم: مداخلات روان شناختی نامیده میشود. با استفاده از پرسشنامههای مناسب مانند ام بی تی آی، الگوی آسیب پذیری شناختی بک، تست طرحواره درمانی علائم فرسودگی شغلی را در بین کارکنان بررسی میکنند و در صورت نیاز به موقع کارکنان نزد مشاور شغلی ارجاع داده میشوند تا گام مؤثری برای رفع این مسئله برداشته شود.
دیگر راهکار این است که به منظور توانمندسازی مشاغلی که در برابر استرسها هستند و فرسودگی شغلی بالایی دارند تاب آوری، مدیتیشن و یوگا در برنامه آموزشی آنها مدنظر قرار گیرد.
فرسودگی شغلی در کارکنان بهداشت و درمان
یکی از موارد خطرناک فرسودگی شغلی، بروز آن در کارکنان بهداشت و درمان است. موضوعی که به خصوص پس از همه گیری بیماری کووید ۱۹ بیشتر از همیشه مطرح شد، اما از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مورد توجه قرار نگرفت.
این در حالی است که کارکنان بهداشت و درمان در این دوران بیشتر از همیشه تحت فشارهای روانی قرار گرفته و حتی با ناملایماتی از طرف تولیت سلامت و مسئولان نیز مواجه شدند، در حالیکه جامعه بیشتر از همیشه به آنها توجه داشت. به کارگیری موقت پرستاران به صورت ۸۹ روزه، عدم پرداخت به موقع کارانهها و دستمزدها، شیفتهای کاری بیش از حد به واسطه کمبود نیروی انسانی، فقط بخشی از مواردی است که میتواند منجر به فرسودگی شغلی در کارکنان بهداشت و درمان شده باشد.
«کوروش سلیمانی» ونداد شریفی و «مهدی تهرانی دوست» «همگی از گروه روان پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران» در مقالهای با عنوان «فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی روان پزشکی بیمارستان روزبه» در سال ۱۳۸۴ در شماره چهارم مجله «تازههای علوم شناختی» در این زمینه نوشتند: کارکنان درمانی از جمله افرادی هستند که در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با سایر مردم قرار دارند و دارای مسئولیت خطیری در قبال سلامت و حیات انسانها هستند. مواجهه با افراد رنجور، بیماریهای لاعلاج و مرگ، این شغل را در رده مشاغل پر استرس قرار میدهد.
فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی از دو جنبه اهمیت دارد: اولا فرسودگی، سلامت روانی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و باعث علائم جسمی و روانی، غیبت از شغل و تعویض شغل میشود. ثانیا کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران را کاهش میدهد، نارضایتی از خدمات پزشکی را به ارمغان میآورد، سلسله کارهای تشخیصی و درمانی بیماران را دچار رکود و تاخیر میکند و از همه مهمتر، ممکن است باعث شود بیمار رنجوری با نیازهای روانی و جسمانی، پریشان و نا امید شود. بنابراین شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی میتواند در بالا بردن بهداشت روانی افراد و ارتقای سطح کیفیت و رضایت از ارائه خدمات تشخیصی و درمانی موثر باشد.
جمعبندی
شناسایی و واکنش مناسب به فرسودگی شغلی در مشاغل مختلف و به خصوص در شغلهای مرتبط با سلامت اهمیت ویژهای دارد. در مورد فرسودگی شغلی کارکنان بهداشت و درمان، مطالعات مختلفی در ایران و جهان انجام شده است. مطالعات نشان داده که فرسودگی شغلی ارتباط منفی با رضایت شغلی و حمایت شغلی و ارتباط مثبت با تعارض در نقش شغلی دارد.
بر اساس مطالعات مختلف، فرسودگی شغلی عواقب و هزینههای بسیاری بر سازمانها و وزارتخانهها اعمال میکند و در نتیجه حاکمیت در بخشهای مختلف باید به این فکر کند که چطور میتواند فرسودگی شغلی را کاهش دهدبررسی ارتباط میزان فرسودگی شغلی با متغیرهای جمعیت شناختی و شغلی نشان میدهد که مسخ شخصیت در مردان و افرادی که ساعتهای کاری بیشتری دارند و بیرون از بیمارستان نیز کار میکنند، بیشتر و خستگی هیجانی در تحصیلات بالاتر کمتر است. همچنین سلامت عمومی ضعیفتر با فرسودگی شغلی بیشتر ارتباط دارد.
بر اساس شواهد در مطالعات مختلف، فرسودگی شغلی عواقب و هزینههای بسیاری بر سازمانها و وزارتخانهها اعمال میکند و در نتیجه حاکمیت در بخشهای مختلف باید به این فکر کند که چطور میتواند، فرسودگی شغلی را کاهش دهد. به خصوص در نظام سلامت که وظیفه تامین نیروی انسانی بر عهده تولیت سلامت است، باید به موضوع کمبودهای نیروی انسانی که رابطه مستقیم با کیفیت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مردم دارد، توجه ویژه شود.