هر رویداد ادبی نیاز به شناخت نقاط قوت و ضعف خود دارد. جشنواره بینالمللی شعر فجر هم از این امر مستثنی نیست و باید مورد آسیبشناسی قرار گیرد. مولفههای الزامی (بایدها) و مولفههای پرهیزی (نباید)های آن تعریف شود تا به داوری منصفانهای برسیم.
آنچه هفدهمین جشنواره شعر فجر را نسبت به دورههای پیش از خود شاخص میکند، این سه گانه است:
بایدِ نخست
اهمیت دادن به داوری آثار در شهرستانها، سپس استانها. گام بعدی راهیابی برگزیدههای استانی به جشنواره کشوری است.
داوری منصفانه از ارکان اصلی رشد شعر است و تحقق این اصلِ خطیر، توجه داوران به اثر است نه صاحب اثر و مشهور بودن یا پیشکسوت بودنش.
از دیگر برکات بررسی کارشناسانه و بدور از مرزبندیهای جناحی و سیاسی، رویش خیره کننده جوانههای شعر و ادب در باغستان ادبیات فجر انقلاب اسلامی است.
بایدِ دوم
توجه بیشتر به صداهای متفاوت در زمینه شعر فجر. و چه فرصت نابی برای شنیدن صداهایی که هیچ گاه شنیده نشدهاند یا کمتر شنیده شدهاند و این یعنی جشنواره چند صدایی.
از سال ۹۲ به بعد در جریان برگزاری هشتمین جشنواره شعر فجر، صداهایی با هارمونی متفاوتی شنیده شد. اما این هارمونی آنقدر وسیع نبود که ریتم یک جریان را به خود بگیرد.
از این رو کلیت این جریان زلال و برکت خیز ادبی، با توجه به نوع سیاست گذاری آن، حول محور دفاع از آرمانها، باورها و صیانت از هویت تاریخ انقلاب اسلامی میگردد. سالهای پس از آن تا به اکنون شاهد حضور شاعرانی هستیم که به عنوان سرایندگان دفاع مقدس و شعر فجر شناخته شدهاند؛ ولی سرودههایی با سوژههای اجتماعی ارائه دادهاند.
اختصاص دادن بخش ویژه جشنواره شعر به جنبشهای اعتراضی در ساختار عدالت خواهانه گفتمان انقلاب اسلامی (نقد درون گفتمانی) میتواند به بالندگی، زایندگی و استمرار حیات طیبه شعر فجر کمک شایان بکند.
بایدِ سوم
با حضور پررنگ فضای مجازی و اصحاب رسانه این جشن ادبی را باید به متن مردم تزریق کرد. چرا که مردمی بودن و مردم گرایی از وجوه دیگر ادبیات فجر انقلاب است.
غفلت ورزیدن از این واقعیت راه گشا، باعث ابتر ماندن همه تلاشها و عدم تحقق آرزوهای روشن دغدغهمندان عرصه فرهنگ و ادب خواهد شد.
لازم میآید برای گره گشایی از این راز به آخرین فرازهای وصیت نامه جاودان یاد دکتر شریعتی مراجعه کرد:
«نخستین رسالت ما، کشف بزرگترین مجهول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن «متن مردم» است و پیش از آن که به هر مکتبی برویم باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون گنگیم. ما از آغاز پیدایشمان زبان آنها را از یاد بردهایم و این بیگانگی قبرستان همه آرزوهای ما و عبث کننده همه تلاشهای ماست.»
اما سخن پایانی
اینک جشنواره شعر فجر در هفدهمین دوره خود به ایستگاه «شیراز» - پایتخت شعر و ادب ایران زمین- رسیده و قبای دبیری جشنواره به قامت شاعری دوخته شده است که از شاعران ترازمند و فرازمند عصر انقلاب اسلامی به حساب میآید. دبیر هفدهمین جشنواره شعر فجر را باید شاعری دغدغهمند در ستیز با تحریفات و باژگونهگیهای عاشورایی در سه دهه اخیر دانست.
به گواهی رباعیات روشنگرانه عاشوراییاش، هیچ گاه از پیش حادثه پای پس نکشیده است. چرا که درک حماسه بزرگ عاشورا و الگوسازی از آن را در گرو رعایت آداب روایتگری خورشید عاشورا میداند.
صد البته که این مهم تنها از جانی پاک و شورانگیز و قلمی مطهر بر میآید.
اکنون این شاعر عاشق برای گشودن چتر جشنواره بر سر همه جریانها و نحلههای ادبی معاصر، ماموریتی بس بزرگ و سترگ بر دوش دارد.
خداوند سلامتش ارزانی دارد تا نفسهای او مثل گل بشکفند و پروانههای نیک بختی و نیکنامی گرد شمع وجودش طواف کنند.