تهران- ایرنا- «فلاش؛ سگ شاعر» رمانی سراسر نکته‌پردازی و ریزه‌کاری است که در آن ویرجینیا وولف به وصف زندگی الیزابت برت براونینگ، شاعر می‌پردازد و بویژه وضعیت سیاسی، اجتماعی و مسائل مربوط به زنان و ... اروپا و مخصوصا انگلیس را بررسی می‌کند.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، رمان فلاش؛ سگ شاعر، بر پایه زندگی سگی از نژاد اسپانیل کاکر است، ویرجینیا وولف از این راه زندگی الیزابت برت براونینگ، شاعر مشهور انگلیسی قرن نوزدهم را روایت می‌کند. وولف در این کتاب با استفاده از مدارک و شواهد موجود درباره‌ الیزابت و همسرس که شاعر مشهوری به نام رابرت براونینگ بود، رمانی نوشته که در آن وضعیت سیاسی و اجتماعی و مسائل مربوط به زنان و ... اروپا و مخصوصا انگلیس را بررسی می‌کند.

وولف در این اثر، مستندات را با قوه خیال تلفیق کرده و از طریق واکاوی زندگی فلاش، به زندگی الیزابت برت اوضاع فرهنگی و اجتماعی عصر خود نیز پرداخته است.

بخشی از نامه ویرجینیا وولف به یکی از دوستانش درباره این رمان به این شکل باقی مانده است: خیلی خوشحالم که فلاش را دوست‌ داشتی. به نظرم این درایت بالای تو را می‌رساند، زیرا این داستان سراسر نکته‌پردازی و ریزه‌کاری بود....

آدلاین ویرجینیا وولف، زاده ۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ و درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۴۱، بانوی رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجسته‌ای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآورده است.

اگرچه برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، او تحصیلات رسمی دریافت نکرد و در منزل معلم خصوصی داشت. ویرجینیا از کتابخانه غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاه‌های ادبی خود را که متمایل به شیوه‌های بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود، در مطبوعات به چاپ می‌رساند.

از دست دادن ناگهانی مادرش در سیزده سالگی و به دنبال آن درگذشت خواهر ناتنی اش دو سال بعد منجر به اولین حمله از رشته حمله‌های عصبی ویرجینیا وولف شد. با وجود این بین سال های ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، موفق شد در دانشکده زنان کالج سلطنتی لندن درس‌هایی (گاه تا حد مدرک) در زبان یونانی، لاتین، آلمانی و تاریخ بگذراند که مقدمات آشنایی او را با بعضی از پیشگامان مدافع آموزش زنان مانند کلارا پیتر، جرج وار و لیلیان فیتفول فراهم کرد.

دومین حمله عصبی او پس از مرگ پدرش در ۱۹۰۴ بود. در این دوران برای اولین بار دست به خودکشی زد و سپس بستری شد. ویرجینیا پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگی (سال ۱۹۰۴)، بعد از آنکه توانست از زیر سلطه برادر ناتنی اش جورج داک ورت آزاد شود، استقلال تازه ای را تجربه کرد.

او در سال ۱۹۱۲ با لئونارد وولف کارمند پیشین اداره دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ برپا کردند؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (از جمله کاترین منسفیلد و تی.اس. الیوت) را منتشر کرد. ویرجینیا وولف طی جنگ های جهانی اول و دوم بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در تاریخ (۲۸ مارس ۱۹۴۱) پس از پایان آخرین رمان خود به نام بین دو پرده نمایش، خسته و رنجور از رویدادهای جنگ جهانی دوم و تحت تأثیر روحیه حساس و شکننده خود، با جیب‌های پر از سنگ به رودخانه اوز در رادمال رفت و خود را غرق کرد.

قسمتی از متن کتاب

در حقیقت نیروهای خیابان ویمپول هنوز هم حتی در این واپسین لحظات، برای دور از هم نگه‌داشتن فلاش و دوشیزه برت مبارزه می‌کردند. بعد از ظهر یکشنبه، همانطور که زن چاق درشت اندام قول داده بود، منتظر آمدن تیلر نشست. تیلر سرانجام آمد؛ ولی سگ را با خودش نیاورده بود. پیغامی به بالا فرستاد با این مضمون که دوشیزه برت همین جا الساعه شش گینی پرداخت کند و او «به شرافتش سوگند می‌خورد» که مستقیم به وایت شاپل برود و سگ را بیاورد.

دوشیزه برت نمی‌دانست قسم به شرافت از طرف تیلرِ «شیطان صفت» چه ارزشی داشت! ولی « ظاهرا چاره‌ای برایش نمانده بود»؛ زندگی فلاش در خطر بود. گینی‌ها را شمرد و آن‌ها را برای تیلر فرستاد که پایین در راهرو ایستاده بود؛ ولی از بخت بد، در آن مدت که تیلر در راهرو بین چترها، ظروف، تابلوهای حکاکی شده، فرش ضخیم و سایر اشیای قیمتی منتظر بود، آلفرد برت از راه رسید.

دیدن تیلر شیطان صفت در خانه، خشمش را بر انگیخت. براق شد. او را «کلاهبردار و دروغ‌گو و دزد» خواند. آقای تیلر هم بی‌درنگ باناسزا جوابش را داد. از همه بدتر، قسم خورد «که برای عاقبت به خیری خودش هم که شده، نگذارد دیگر سگمان را ببینیم» و به سرعت از خانه بیرون رفت. با این حساب، فردا صبح بسته آغشته به لکه‌های خون در راه بود...

رمان فلاش؛ سگ شاعر نوشته ویرجینیا وولف و ترجمه شفیقه کیوان با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۱۶۰ صفحه توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.