به گزارش ایرنا، مردم گرگان همیشه مترصد فرصت بودند تا بتوانند انتقام خون های بناحق ریخته شده فرزندانشان را از دژخیمان رژیم پهلوی بگیرند چرا که شهربانی این شهر در مقایسه با سایر شهرهای کشور در اعمال روشهای ظالمانه و برخورد با نهضت اسلامی پیشگام بود.
به همین سبب مردم انقلابی گرگان هنوز خاطره تلخ کشتار پنجم آذر، خشونت های محرم، ضرب و شتم های بی مورد، تخریب مغازهها و ماشین های مردم، رعب و وحشت های بی حد و حصر، شکنجه ها و بازداشت های فراوان، اهانت های ماموران بوسیله بلندگو، حمله به مساجد و روحانیت و دانشگاه ها و دانشجویان، سرکوب تظاهرات روزهای هفتم و هشتم بهمن و بخصوص به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۹ بهمن و آتش زدن دهها مغازه را در اذهان خود بخاطر داشتند و نمی توانستند جنایات شهربانی را به سادگی نادیده بگیرند.
خبر شهادت مظلومانه مردم گرگان و گنبد حتی به اطلاع حضرت امام نیز رسیده و موجب اعتراض ایشان شده بود، چنان که روز ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷ حضرت امام طی پیامی کتبی فرمودند: « ملت شجاع ایران...به طوری که می دانید، این جانب بنا دارم که مسائل ایران به طور مسالمت آمیز حل شود، لکن دستگاه ظلم و ستم چون خود را حسب قانون محکوم می بیند، دست به جنایت زده و در شهرهای گرگان و گنبدکاووس به مردم شجاع مسلمان حمله کرده و کشتار نموده است».
ماموران رژیم حتی تا آخرین ساعات مانده به پیروزی، دست از شرارت برنداشته و به خانه های مردم بی دفاع هجوم می بردند و تیراندازی می کردند و حتی به زنان و کودکانی که نقشی در تظاهرات نداشتند هم حمله می نمودند و تا آخرین ساعات عمر خود به مردمآزاری مشغول بودند.
روز ۲۱ بهمن مردم گرگان با شنیدن اخبار حمله مردم تهران به کلانتریها و مراکز حساس رژیم و نیز اطلاع از پیوستن پرسنل انقلابی نیروی هوایی به نهضت امام از یک طرف، و شنیدن فرمان امام مبنی برآمدن به خیابانها برای خنثی کردن برنامه حکومت نظامی رژیم عصر آن روز به تدریج به خیابان آمدند و به سوی شهربانی این شهر واقع در خیابان فلسطین فعلی به راه افتادند و در آنجا تجمع کزدند.
اندک اندک جمعیت رسیدند و موجی از انسان های داغدار و متنفر از حکومت پهلوی به راه افتاد. در این میان مردم که با وجود شور و شعف جانانه، دل هایشان از جنایات ماموران شهربانی گرگان پر از کینه و نفرت بود، فرصت را مغتنم شمرده و پس از آنکه بر شهربانی شدند، به ماموران آنجا حمله کردند و یکی یکی آنها را دستگیر کردند.
در این میان عده ای از ماموران فرار کردند و عده ای هم با تلاش روحانیت انقلابی دستگیر شدند و نجات یافتند و روانه بازداشتگاه شدند.
پیروزی ۲۲ بهمن ۵۷ و نقش کمیته ها
روز ۲۲ بهمن که فرا رسید. مردم منطقه گرگان ضمن استمرار مبارزات خود، پیگیر اخبار اقدامات مردم تهران نیز بودند و حتی برخی از گلستانی هایی که در آن ایام در تهران حضور داشتند، همراه آنان برای نابودی آخرین بقایای سلسله پهلوی مبارزه می کردند چنان که در این میان یکی از گلستانی ها- از مبارزان علی آباد کتول-به نام محمد مهدوی در هنگام تسخیر رادیو و تلویزیون مرکز تهران با گلوله های ماموران شاه به شهادت رسید.
در این اثنا بود که روز ۲۲ بهمن خبر ترس و بی طرفی ارتش اعلام شد و به دنبال آن مردم این منطقه به خیابان ها ریختند و به جشن و شادمانی پرداختند. آن روز هر کس به طریقی می خواست خود را در این جشن ملی سهیم کند.
جلوی پادگان لشکر ۳۰ پیاده گرگان هم غوغایی برپا بود، عده ای از مردم به آن سو رفتند و در مقابل درب پادگان تجمع کردند و به شور و شعار و شادی پرداختند.
محمد علی ایزانلو یکی از فرهنگیان مبارز گنبدکاووس گفت: « آن روز ما رفتیم و در جلوی شهربانی گنبدکاووس گنبد کاووس تجمع کردیم. رئیس شهربانی نیز مقاومت نکرد و کار خوبی که انجام شد این بود که اسلحه ها به غارت نرفت و شهربانی را به ما تحویل دادند اما بدون اسلحه و مهمات. سپس ما رفتیم در محل ژاندارمری گنبد مستقر شدیم و بعد توسط یکی از برادران انقلابی- که دبیر دبیرستان های گنبد و دانشسرای مقدماتی دختران-بود، به نام آقای محمد صفایی، ایشان یک ماشین ژیان اسقاطی داشت که با هم رفتیم و پادگان نوده خاندوز را نیز تحویل گرفتیم...ما آمدیم و طبقه دوم مسجد قائمیه گنبد را به مرکزی جهت کمک رسانی به محرومان و از طرفی برای سازمان دهی نظم شهر و همچنین جمع آوری سلاح های سربازان فراری ( که به فرمان حضرت امام از پایگاه های رژیم گریخته بودند) تبدیل کردیم. سربازان فراری که با خود اسلحه می آوردند می آمدند و تحویل ما می دادند که آدرس پادگان و محل خدمت آنها نیز یادداشت و لیست برداری می شد. بعد از پیروزی انقلاب نیز مدتی این محل جهت اداره امور و سازماندهی و دستگیری افراد مشکوک و ساواکی و طرفداران شاه مورد استفاده قرار می گرفت».
در این میان که همه چیز به هم ریخته بود و نظام اجتماعی خاصی وجود نداشت، در هر محلی تعداد جوان علاقمند گردهم می آمدند و کمیته ای تشکیل می دادند که از جمله شهر « گمیش تپه» بود. در قسمتی از اولین صورت جلسه تاسیس این کمیته چنین آمده است:
« در روز دوشنبه ۲۳/۱۱/۱۳۵۷ جلسه ای با حضور روحانیون و طبقات مختلف شهر گمش تپه در سالن شهرداری تشکیل گردید و پس از سخنرانی نمایندگان حضار در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری مجاهد اعظم آیت الله العظمی امام خمینی و ضمن تبریکات صمیمانه به پیشگاه رهبر انقلاب و خلق قهرمان ایران کمیته ای به نام کمیته موقت انقلاب اسلامی گمش تپه به منظور پاسداری از انقلاب تشکیل شد و اعضای اصلی...معرفی گردید.»
در آن ایام انقلابیون هر شهر و محله و روستایی به اجتهاد و نظر خود عمل می نمودند که گاهی مشکلاتی نیزبروز می کرد، البته کمیته های انقلاب از حدود ۲ ماه قبل یعنی پس از محرم و بروز کمبود شدید نفت و بالا گرفتن سرما در برخی از شهرهای استان گلستان، تحت عنوان کمیته های سوخت و بعد هم کمیته های جنگل و یا کمیته های پاسداری تشکیل شدند و در آن شرایط که هنوز رژیم حاکم بود نقش خوب و موثری ایفا نمودند.
برخی از کمیته های انقلاب در استان گلستان از حدود دو ماه قبل از پیروزی تشکیل شد، اما از روز ۲۲ و ۲۳ بهمن به بعد سازماندهی آنها کامل تر و شکل رسمی تر و فراگیرتری به خود گرفتند.