امروز که دوازدهم بهمن و آغاز دهه فجر و سالروز ورود امام خمینی (ره) به کشور است، مصادف با دهم رجب و سالروز میلاد جواد الائمه (ع) است؛ امامی که در سن کودکی به مقام امامت رسید و بسیاری از شیعیان آن زمان که چنین رویدادی را تجربه می کردند، با آزمونی بزرگ روبرو شدند و فقط برخی توانستند از این آزمون، سرافراز بیرون بیایند. امروز نیز برخی تعجب می کنند که امام محمدتقی (ع) در آن سن کوچک چگونه می توانست هدایت شیعیان را به عهده بگیرد در حالی که آن حضرت در همان سن کودکی تمام سوالات یحیی بن اکثم از معروف ترین دانشمندان را پاسخ دادند و حیرت همگان از دوست و دشمن را برانگیختند.
یکی از رفتارهای امام جواد (ع) که الگویی برای شیعیان به ویژه کارگزاران و مسئولان کشوری و لشکری است، عمل کردن به همان دستوری است که امام رضا (ع)، پدر بزرگوار آن حضرت برای جواد الائمه صادر کردند؛ زمانی که آن حضرت فقط ۶ سال داشت، علی بن موسی الرضا (ع) در نامه ای خطاب به ابوجعفر نوشتند: فرزندم! به من خبر رسیده که خدمتکاران، تو را از درِ کوچک (مخصوص) خارج می کنند. این کار آنان به دلیل بخل و تنگ نظری آنان است که از وجود تو به مردم خیری نرسد.
آنگاه امام رضا (ع) فرزندش را قسم داده و فرمود: تو را قسم می دهم به حقی که برایت دارم! سعی کن از در بزرگ (عمومی)، رفت و آمد کنی و هرگاه هم که بیرون می آیی، مقداری طلا و نقره همراه داشته باش و به هر یک از نیازمندان که از تو درخواستی داشته باشد، چیزی ببخش!
ممکن است برخی بگویند ما چگونه می توانیم اینگونه عمل کنیم، در حالی که قیمت ها به اندازه ای سر به فلک کشیده که کمتر کسی می تواند رنگ طلا و نقره را ببیند، چه رسد به بذل و بخشش آن ولی منظور امام رضا (ع) به ضرورت دست و دل باز بودن فرزندش و ضروت کمک به نیازمندان جامعه است. جا دارد در اینجا روایتی دیگر را از رسول خدا (ص) نقل کنیم که فرمود شما نمی توانید با دارایی هایتان دل های مردم را به دست آورید ولی می توانید با اخلاقتان این کار را بکنید و مردم داری یکی از مصادیق اخلاق است که در این حدیث آمده است و امام رضا (ع) نیز به فرزند خود هر دو مورد را سفارش کردند.
تاکید امام هشتم به فرزندش برای مردمداری و توجه به خواسته های آنان بیش از هر چیز قابل توجه مدیران و مسئولانی است که کمتر میان مردم ظاهر می شوند و گاهی خود را تافته جدا بافته می دانند. اگر باور ندارید، می توانید آمار بگیرید تا متوجه شوید چند درصد از مدیران دولتی با خودروی خود به اداره می آیند و یا راننده ویژه دارند. صحبت از ویژه شد به یاد نماینده ای افتادم که می خواست به هر قیمتی از خط ویژه عبور کند و با سخت گیری مامور وظیفه شناس، باعث انتشار آن فیلم چند ثانیه ای شد که مدت ها نُقل رسانه های مجازی و محافل مطبوعاتی شد. قبلا هم در یادداشتی اشاره کردیم که برخی مسئولان خود را در حد و اندازه شاه می دانند و همه چیز باید در خدمت آنان باشد نه این که آنان در خدمت مردم باشند.
امروز که سالروز ورود تاریخی امام خمینی (ره) برای پرچمداری نهضت اسلامی است، یادی می کنیم از سفارش های آن بزرگمرد برای مردمداری دولتمردان که فرمودند خاصیت یک حکومت محرومین، مستضعفین و حکومت مردمی این است که هم مجلسش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه، هم حکومت و وزرا می فهمند یعنی چه، هم رئیس جمهور و رئیس مجلساش می دانند که این محرومیت یعنی چه، برای اینکه خودشان محرومیت را لمس کرده اند و این ها می فهمند که نداری یعنی چه و محرومیت یعنی چه.
حضرت آیت الله خامنه ای نیز بارها بر مردمی بودن مسئولان سفارش کردند؛ آن هم نه به حرف و ادعا که به عمل. ایشان فرمود: مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است.
ایشان در زمینه مدیریت اقتصادی مثالی زده و افزودند: شما می روید فلان کارخانه را افتتاح می کنید، این کافی نیست. اینی که شما بروید فلان کارخانه را در فلان نقطه کشور، یک نواری را مثلاً قیچی کنید این کافی نیست... بروید با کارگر تماس بگیرید، بروید پای کوره، بروید محصول را تماشا کنید، بروید انبارها را ببینید و با کارگرها حرف بزنید، وارد کار بشوید.
شاید به یاد داشته باشید که رهبر انقلاب برای جلوگیری از هر گونه تجمل در حسینیه امام خمینی (ره) دستور دادند تا به جای فرش، تمام حسینیه را با گلیم فرش کنند و این کار رهبر انقلاب درسی برای همه مسئولان و مدیرانی بود که به دنبال رنگ و لعاب دادن و تشریفاتی کردن دفاتر خود هستند.
حال سوال این است که مسئولان مملکت چقدر با این جملات امام (ره) و رهبر انقلاب آشنایی دارند و تا چه اندازه به آن عمل کرده اند. بسیاری از مدیران و مسئولان از قشر زحمتکش و محروم جامعه بوده و به دنبال تحقق آرمان های انقلاب به ویژه در زمینه مردمداری دولتمردان بوده و هستند ولی در این میان برخی نیز به نان و نوایی رسیده و شیفته قدرت و مدیریت شده و محرومان را فراموش کردند که اگرچه تعداد این افراد زیاد نیست ولی باعث شده تا سابقه مدیران خدمتگزار و مردمدار را خراب کنند. شما هم اگر مسئولیتی هر چند کوچک و ناچیز دارید، خودتان می توانید قضاوت کنید که چه مقدار توانسته اید به این سفارش امام رضا (ع) و امام راحل عمل کنید و در کنار مردم باشید.
شاید این مطلب را که شهید مطهری در داستان راستان هم نقل کرده، شنیده باشید که شخصی فقیر و به قول معروف، کارتن خواب وارد مسجد شد و هنگامی که خواست کنار یک ثروتمند بنشیند، رسول خدا (ص) دیدند که آن ثروتمند لباس را خود جمع و جور کرد تا مبادا لباسش به لباس آن فقیر بخورد و هنگامی که پیامبر علت را جویا شدند، آن شخص به اشتباه خود اعتراف کرد. گاهی بعضی از مسئولان نیز اینگونه اند و برای این که با مردم و صاحبان اصلی انقلاب رو در رو نشوند، از درهای ویژه یعنی وی.آی.پی رفت و آمد می کنند. مثلا هنگامی که پرواز دارند، از جایگاه ویژه رفت و آمد می کنند و در هواپیما هم جایگاهی اختصاصی دارند تا ثابت کنند که تافته جدا بافته هستند. بارها خاطراتی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نقل شده که در هواپیما چگونه با مردم عادی خوش و بش می کرد و آنان را تحویل می گرفت و اگر می توانست مشکلاتشان را هم حل می کرد.
تجربه چند دهه اخیر ثابت کرده که هر رفت و آمد مردمی را هم نباید به حساب مردمداری مسئولان دانست؛ چه بسا ممکن است برای تبلیغات انتخاباتی و کسب رای بیشتر در مجلس یا شورای شهر یا حتی فلان اتحادیه و بهمان تعاونی باشد. البته مردم معمولا با توجه به زمان مردمداری مسئولان، متوجه می شوند کدام مسئول برای مردمداری به مسجد، دانشگاه، مدرسه، کارخانه، نماز جمعه و حتی مراسم ختم و یادبود آمده و چه کسی برای خدمت گزاری.
اگر شما هم مدیر یک مجموعه کوچک و خصوصی هم هستید، می توانید خود را آزمایش کنید که چقدر مردمی هستید. اگر گرفتار مانور تجمل نشده باشید و در بند زینت آرایی (دکوراسیون) محل کار یا منزلتان نباشید و در عوض به فکر وضعیت معیشتی زیردستانتان باشید و دغدغه آنان ذهن شما را مشغول می کند، بدانید که هنوز مردمی هستید.
در این میان برخی مسئولان که شیفته خدمت هم هستند، تلاش دارند تا با زیردستان و کارگزاران رفت و آمد هم داشته باشند ولی به دلیل مراجعات فراوان از کار خود پشیمان می شوند. مثلا اگر مسئولی درِ اتاق خود را برای همه باز بگذارد، گاهی کارمندان و کارگران به به قدری درخواست های ریز و درشت می دهند که مدیر مربوطه از کارهای اصلی خود بازمی ماند و برخی از همین مدیران به همین دلیل در راهروها یا حتی در نماز جماعت یا سالن غذاخوری آفتابی نمی شوند که البته این مساله نیز به نحوه مدیریت آن مسئول برمی گردد.