به گزارش خبرنگار ایرنا، لبنان در ۴ سال گذشته، دوران سخت و بی سابقه ای را پشت سر گذاشته که دلایل مختلف داخلی و خارجی زیادی برای آن وجود دارد، اما می توان دلیل اصلی آن را، فشار حداکثری آمریکا بر اقتصاد و مردم این کشور به دلیل تن ندادن به سیاست های جنگ طلبانه و تنش زای آمریکا دانست.
هر چند سیاست آمریکا در قبال لبنان همواره در راستای دخالت در امور داخلی این کشور از طریق حمایت از برخی گروهها و جریان های داخلی و ایجاد شکاف و چند دستگی در درون جامعه لبنان برای اهداف و منافع خود بوده است، اما پس از تعیین شیا در ۱۴ فوریه ۲۰۲۰ و تنها چند ماه پس از شروع حوادث خیابانی موسوم به ۱۷ اکتبر، آمریکا وارد فاز جدیدی شده و سیاست زمین سوخته در قبال لبنان اتخاذ کرد؛ سیاستی که هدف آن زمین زدن کل لبنان - بدون استثناء- در اولویت آن قرار داشت.
شیا پس از حضور در لبنان بیش از آنکه در عرصه دیپلماتیک فعال باشد، موضوع جنگ روانی و رسانه ای را در دستور کار خود قرار داد و تقریبا هفته ای نبود که دخالت های وی در امور داخلی لبنان و جانبداری از یک گروه علیه گروه دیگر باعث جنجال در محافل سیاسی و رسانه ای لبنان نشده باشد.
علیرغم تلاش های شیا برای بزرگنمایی فعالیت های خود در سطح دیپلماتیک، وی در عرصه عمل کمترین تاثیر را صحنه دیپلماتیک داشت، به عنوان مثال، در مسئله تعیین مرزهای دریایی بین لبنان و رژیم صهیونیستی که با وساطت آمریکا صورت گرفت، سفیر آمریکا کمترین و بی اهمیت ترین نقش را ایفا کرد و در واقع، وی مسئول تشریفات این قرارداد به حساب می آمد و عملا تنها وظیفه محول شده به وی را می توان، باقی نگه داشتن محاصره اقتصادی و ممانعت از رسیدن کمک های اقتصادی و همچنین حمایت تمام قد از برخی سیاستمداران فاسد در راستای عمیق تر کردن فساد و مشکلات اقتصادی بر شمرد.
بر اساس اطلاعات موجود، قرار است «لیزا جانسون» به زودی به عنوان سفیر جدید آمریکا در لبنان معرفی شود، هر چند سیاست های کلی آمریکا در خصوص برخی کشورها همواره ثابت بوده اما با نگاهی کوتاه به سوابق جانسون می توان دریافت که رفتار آمریکا از نظر تاکتیک در لبنان دستخوش تغییراتی خواهد شد.
لیزا جانسون ۵۶ ساله بر خلاف برخی سفرای سابق آمریکا در لبنان، از سابقه قابل توجهی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا در مناصب حساس برخوردار است و در مقاطعی، نقش های حساسی را ایفا کرده که مهم ترین آنها می توان به نمایندگی آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) و فعالیت دیپلماتیک در لبنان، پاکستان، لوآندا، آنگولا، پروتوریا و آفریقای جنوبی اشاره کرد.
وی همچنین در سالهای اخیر سفیر آمریکا در کشورهای نامیبیا و باهاماس بوده است.
جانسون همچنین مدیر شورای امنیت ملی در امور خاورمیانه و مسئول میز نظامی – سیاسی رژیم صهیونیستی در دفتر امور خاور نزدیک وزارت خارجه آمریکا و مسئول میز آفریقا و خاورمیانه در دفتر مبارزه با مواد مخدر و معاون ریاست دانشگاه جنگ ارتش آمریکا را در پرونده خود دارد.
سوابق فوق الذکر نشان می دهد که جانسون در دوران مسئولیت های خود با مسائل مختلف نظامی و امنیتی سر و کار داشته و همچنین روابط گرمی با مسئولان رژیم صهیونیستی دارد که با توجه به همه این مسائل، به نظر می رسد وی برای پیشبرد سیاست های دولت مطبوع خود راه حل امنیتی – نظامی را در اولویت کاری خود قرار دهد که با توجه به شرایط امنیتی شکننده لبنان، حضور جانسون در سفارت آمریکا را باید در راستای تمایل سران واشنگتن به سوی تنش در لبنان تفسیر کرد.
در خصوص تمایل آمریکا به تنش در لبنان، ذکر این نکته ضروری است که سیاست فشار حداکثری که در چند سال اخیر علیه اقتصاد لبنان اعمال شد، هر چند به ایجاد بحرانی بی سابقه و افزایش فقر و بیکاری و سقوط آزاد پول ملی این کشور منجر شد اما نتوانست اهداف مورد نظر آمریکا و شرکای منطقه ای اش را محقق سازد؛ اهدافی که نابودی پایگاه اجتماعی مقاومت اسلامی در راس آن قرار داشت؛ مقاومتی که بیش از ۴۰ سال است که در عرصه نظامی و امنیتی شکست های سنگینی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد.
نکته دیگر اینکه در سالهای اخیر و با افزایش فشارهای خارجی؛ سفارتخانه های آمریکا و عربستان با اعمال فشار بر سیاستمداران متمایل به خود خواستار برخورد مسلحانه و علنی با مقاومت در کف خیابان های بیروت به شیوه جنگ داخلی ۱۵ ساله این کشور شدند که به دلیل ترس سیاستمداران لبنانی از عواقب خطرناک درگیری مسلحانه و همچنین وجود تجربه تلخ آنها در حوادث موسوم به ۷ می ۲۰۰۸، سیاستمداران لبنانی را از هرگونه درگیری مسلحانه بر حذر می داشت، هر چند حزب «نیروهای لبنانی» به ریاست «سمیر جعجع» با حمایت مستقیم عربستان سال گذشته با تیراندازی به سوی جمعی از فعالان طرفدار مقاومت در منطقه الطیونه و شهادت دست کم ۷ تن برای ایجاد درگیری مسلحانه تلاش کرد اما با عدم همراهی سایر احزاب و سیاستمداران لبنانی و حکمت و صبر جریان مقاومت، جنگ داخلی مورد نظر آمریکا و عربستان در لبنان محقق نشد.
با شکست تلاش های محور غربی – عربی در شکستن پایگاه اجتماعی مقاومت و شکست طرح جنگ داخلی جدید در لبنان ظاهرا سیاست جدید آمریکا در سرزمین مقاومت قرار است به صورت علنی تر وارد مرحله نظامی و امنیتی شود، جزئیات این سیاست های جدید هر چه باشد می توان از همین الان شکست آن را پیش بینی کرد، چرا که مقاومت اسلامی از نظر نظامی و امنیتی در بالاترین سطح قرار دارد و از پایگاه مردمی برخودار است که زیر فشارهای شدید اقتصادی دست از حمایت همه جانبه خود از مقاومت نکشید و آمریکا هم آن ابر قدرت یکه تاز که مدعی آن است، نیست و اگر سیاستمداران واشنگتن قصد دارند اوضاع را به ۴۰ سال پیش بازگردانند، بهتر است مجددا به ضربه های دردناکی که بر پیکره آمریکا در منطقه وارد شد، نگاهی انداخته و درس عبرتی دوباره بگیرند.