حسین دوماری و پدرام پورامیری، یکی از معدود همکاران سینمایی هستند که مفهوم گروه و کار گروهی را با موفقیت، گره زده اند. این دو، هر چه نوشته اند و هر چه ساخته اند، قابل اعتنا بوده است. کار قبلی این دو در مقام کارگردان، فیلم نخست شان؛ «جاندار» بود که می شود جزو یکی از بهترین های ده سال اخیر سینمای ایران، دانست شان.
«یادگار جنوب»، درباره رابطه دو دوست قدیمی است که به سیاق بسیاری از رفاقت های طولانی، به عاشق شدن یکی از آنها و به میان آمدن خواهر دیگری انجامیده است. «وحید ابراهیمی» (وحید رهبانی) بازیگر نقش اصلی است و صاحب یک نمایشگاه اتومبیل. به واسطه این عشق به خواهر نزدیک ترین دوست اش «صالح» (پژمان جمشیدی) وارد دردسرهای بسیاری می شود.
طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی گریم و فیلمبرداری فیلم، با وسواس و دقت بسیار بالا انجام شده است. بازی ها، غلوشده در حس انجام شده است که فضا را از وضعیت واقعی به درآورده و به یک اکسپرسیون سفیدی که نماینده ای از نور و خورشید است، نزدیک کرده.
دغدغه فیلم، حول محور جستن و باختن می گردد. عشق در این میان، قوه محرکه جستن است و خاطره عشق نیز، دلیل نپذیرفتن باخت.
بازی سحر دولتشاهی در نقشی متفاوت (حرا) نیز یکی دیگر از نقاط قوت فیلم بود. البته از آن متفاوت تر و جذاب و ستودنی تر، بازی صابر ابر در نقش مرد دلال بود که با گریم خوب و البته حس بازی استادانه اش، کاراکتری به یادماندنی را در این سال ها، به جا گذاشت.
گر چه با نام فیلم؛ «یادگار جنوب» هنوز نتوانسته ام ارتباط برقرار کنم اما آنچه که در این فیلم نمایان شده، تصویرهایی جذاب از زیبایی های عشق با بهره مندی از نور و بخشی از زیبایی های ایران است که در جزیره قشم وجود دارد.