ثریا عبداللهی مادر امیر اصلان اسدزاده یکی از اسراء در بند گروهک تروریستی منافقین بود که چهار سال در کمپ آزادی در حاشیه پادگان اشرف حضور داشت تا به حداقل خواسته خود از رهبران منافقین برسد: دیدار کوتاه با فرزندی که سال ها او را ندیده حداقل خواسته این مادر رنج کشیده بود.
عبداللهی که خود به همراه چند نفر دیگر از خانواده های اسرای در بند منافقین کمپ آزادی (محل استقرار خانواده های اسرای در بند منافقین) را تاسیس کرده پس سالیان تلاش بی وقفه هنوز به خواسته انسانی و قانونی خود نرسیده است. همین سرگذشت واقعی و مستند پیرنگ اصلی فیلمنامه لیلی عاج با نام سرهنگ ثریا را شکل داده است.
لیلی عاج هنرمند شناخته شده ای در عرصه هنرهای نمایشی است که علاقه زیادی در به تصویر کشیدن موضوعات رئال دارد. وی پیش از ساخت سرهنگ ثریا نسخه ای از ماجرای تجمع و تحصن چندین ساله خانواده های افراد دربند سازمان منافقین مقابل اردوگاه اشرف را در قالب نمایشی با عنوان با با آدم در آبان ماه سال ۱۴۰۰ در سالن چهارسوی تئاتر شهر تهران روی صحنه برده بود و این بار با محوریت یک زن و با تغییر در برخی جزییات و رویدادها البته وفاداری به ماجرای اصلی نسخه سینمایی و البته دیدنی تری از بابا آدم را با عنوان سرهنگ ثریا روانه پرده کرده است.
سرهنگ ثریا با درام خود به موضوع انسانیت و اوج و فرودهای آن اشاره دارد. موضوعی که در آن موقعیتهای اثر کارکرد اصلی را برعهده داشته و به نوعی پیکان هدایت شخصیتها برای رسیدن به هدف در نظر گرفته شده است.
روایتی نفسگیر و پر التهاب درباره ایدئولوژری از هم گسیخته سازمان مجاهدین در مقابل پدر و مادران و فرزندان و برادران و خواهرانی که به دنبال گمشدهی خود پشت دیوارهای اردوگاه اشرف رفته تا بتوانند در ازای تلاش و انتظار فرزند خود را ببینند اما نه تنها این خواسته و هدف محقق نمی شود بلکه تراژدی دیگری رقم می خورد.
هویت انسان نیز یکی دیگر از آن مولفههایی ست که در سرهنگ ثریا، تاریخ و اجتماع را به شکل موازی پیش برده و موقعیتها را با ریتم اثر که اوج و فرودی همچون جهان متن دارد همسان میسازد. البته این نگاه از سوی کارگردان، از واقعهای که حقیقت در آن ریشه دوانده در هم آمیخته و از طریق مدیوم سینما به تماشاگر عرضه شده است.
یکی از جذابیت های فیلم سرهنگ ثریا نیز البته مربوط به سوژه جذاب و ملتهب آن است. سوژه ای که بخشی از رخدادهای تاریخ معاصر گره خورده و علاوه بر اینکه برای تماشاگر آشنا به تاریخ معاصر ایران مطلوب است می تواند به دلیل واقعی بودن ماجرا به نوعی ارتباط مطلوبی با عامه مخاطبان به ویژه نسل جوان برقرار کند که این مساله را می توان جزو دستاوردهای فیلم به حساب آورد.
ساختار نیز متاثر از فیلمنامه ساختاری روایی و تا حدی مستند گونه است. طراحی صحنه مناسب در کنار موسیقی گوشنواز و فیلمبرداری قابل توجه از نکات مثبت و ارزشمند ساختار سرهنگ ثریا هستند به همه اینها اضافه کنید بازی درخشان ژاله صامتی را در نقش سرهنگ ثریا که در قامت یک لیدر، یک مادر، یک معترض به خوبی ظاهر می شود و بار دیگر قدرت بازیگری خود را به رخ می کشد.
فیلم به دلیل ساختار خطی خود و شکل روایی ماجرا موفق می شود نبض تماشاچی را به دست بگیرد و او را با خود همراه سازد که این مساله هوشمندی لیلی عاج و شناخت مناسبش از تماشاگر سینمای ایران را اثبات می کند.
در مجموع سرهنگ ثریا یکی از آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران است. سینمای ایران به تاریخ معاصر و رخدادهای آن بسیار بدهکار است و ساخت سرهنگ ثریا و موفقیت احتمالی اش در گیشه می تواند ضمن هموار ساختن مسیر توجه فیلمسازان و فیلمنامه نویسان به رخدادهای پرفراز و نشیب و تاریخ معاصر، بخشی از بدهی سینما به تاریخمان را نیز تسویه کند. /