«چرا گریه نمی کنی؟» در این حیطه حرکت کرده است؛ ساخته جدید علیرضا معتمدی. این فیلم در چهارمین روز از چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد. داستان مردی به نام «علی» است که نمی تواند گریه کند و اطرافیان در تلاش هستند که کمک اش کنند.
معتمدی، در تجربه قبلی خود؛ «رضا»، نشان داد که با ایجاد فضاهای ناتورالیستی و بازی هایی که در این حجم شکل می گیرد، دست به خلق موقعیت های خالص و صمیمی بزند و جهان تازه ای براساس صداقت کودکانه به وجود آورد. اما در فیلم جدیدش، این تجربه را بسط بیشتری داده و توانسته خود را به جهان مخاطب نزدیک تر کند.
مرکزیت اصلی قصه، جدال با جهانی است که بر وفق مراد نیست. زورش بر اراده ها می چربد و قانون اش با قلب آدمها در تضاد است. به همین خاطر است که اخلاق گرایی در بسیاری مواقع با چالش های طاقت فرسا مواجه است. یا مثلا آنهایی که گیاه خوارند و در فیلم نیز به آن اشاره شده است، قوانین طبیعت را نمی تواند بپذیرند و تلاش می کنند که از آن، تمکین نکنند.
اما در نهایت، نتیجه این می شود که بپذیریم انسان جایز الخطاست. می تواند اشتباه کند. می تواند دیگران را برنجاند. می تواند آسیب بزند. می تواند شاد باشد. می تواند غمگین باشد. می تواند مهربانی کند. می تواند خشمگین شود. و می تواند بگرید. در این شرایط است که هیچ کس جز خود انسان، نمی تواند راهی به رهایی از این آشفتگی بیابد و دربرابر عظمت هراسناک هستی، قد علم کند. «علی» با تحقیر انسان، مشکل دارد. به همین خاطر، لجاجت می کند. به اطرافیان بی توجهی می کند. از آنان دور می شود. حتی از قصه ساختن و رویابافتن واهمه دارد و از آن دوری می کند. او به جهان، نگاه عریان دارد. نمی خواهد چون حقیقت را نمی بیند به ره افسانه بزند. اما در نهایت، زندگی و جهانی که در آن زندگی می کنیم، ما را به کرنش وا خواهد داشت و «تغییر» تنها راهی است که در مقابل مان خواهد گذاشت. تغییر، راه رهایی است. راه زیستن کم دردسر. جز این، مرداب شدگی به همراه می آورد و از درون به سیاهی می کشاندمان.
جدای از این ها، فیلم تازه معتمدی، به لحاظ حضور بازیگران توانمند، دست اش پر است و توانسته است فیلمی شاداب و قابل قبول را به وجود آورد. کار تدوین هم، تمیز و چابک انجام شده و فیلمبرداری درست و بی ادعا هم به این امر کمک کرده است.
«چرا گریه نمی کنی؟» حدیث نفس این روزهای سخت و عجیب است و پیشنهادی سینمایی برای یافتن یک راه. هرچند که بهترین و نخستین اش هم شاید نباشد.