تهران- ایرنا- دومین ساخته حسین ریگی فیلمساز بلوچ سینمای ایران باز هم به سراغ یک فیلم بومی در زادگاه خود رفته است و اشراف او به سیستان و بلوچستان سبب شده تا شاهد تصاویر بکر و بدیعی از جاذبه‌های محیطی این استان باشیم.

شیرهان نوجوانی بلوچ است که آرزو دارد روزی قهرمان ملی بوکس شود. در این راه برادرش میرهان که یکی از بوکسورهای سرشناس استان است تلاش دارد مسیر را برایش هموار سازد اما وقوع حادثه ای سبب میشود تا شکل زندگی شیرهان دگرگون شود.

دومین ساخته حسین ریگی فیلمساز بلوچ سینمای ایران باز هم به سراغ یک فیلم بومی در زادگاه خود رفته است و اشراف او به سیستان و بلوچستان سبب شده تا شاهد تصاویر بکر و بدیعی از جاذبه های محیطی این استان باشیم، ریگی مبنای فیلم خود را ورزش بوکس حرفه ای قرار داده که شاید اصلی ترین عامل محرکه او برای این فیلم و این موضوع کسب نخستین مدال تاریخ بوکس ایران در مسابقات قهرمانی جهان توسط دانیال شه بخش ورزشکار ایرانی الاصل بلوچستانی در سال ۱۴۰۰ باشد.

ریگی همچون فیلم قبلی اش فیلمی را با موضوع نوجوانان و جوانان ساخته و به نظر می رسد دغدغه دوم این فیلمساز پس از پرداختن به مسائل زادگاه خود توجه به حوزه جوانان و نوجوانان است.

فیلم در بخش ساختاری خود دو ویژگی خوب و قابل تامل دارد، اولی استفاده از لوکیشن های بسیار زیبا و چشم نواز و حتی تعجب آور تا جایی که اگر به اقلیم سیستان و بلوچستان اشاره نشود وجود چنین جاذبه های زیبایی تا حد زیادی برای بیننده ای که سیستان و بلوچستان را از روی تصاویر و فیلم های خبری دیده غیر قابل باور است و در این حوزه فیلمبرداری شهرام نجاریان در به تصویر کشیدن این جذابیت ها که عمدتا با نماهای لانگ شات و یا نماهای هوایی همراه است این حیرت و زیبایی را توامان تقویت می کند.

ویژگی دوم استفاده قوی و پر رنگ از موسیقی بلوچی است که توسط فردین خلعتبری ساخته شده و به طرز حیرت آوری زیباست و نقش تاثیر گذاری در کلیت ساختار «هوک» دارد. بجز این دو عامل شاید کمتر بتوان به عامل اثر گذار دیگری در «هوک» اشاره کرد، فیلمنامه ای که توان همراه ساختن مخاطب با خود را ندارد.

ریتم قصه در روایت کند است و قصه جلو نمی رود و آنقدر حواشی مختلف در قالب داستانک های ریز و درشت بر داستان و هسته اصلی درام چیره شده که در نهایت نیز نمی توان سیر تحول شخصیتی شیرهان در انتهای فیلم را به راحتی باور کرد و مورد پذیرش قرار داد.

بازی های ضعیف و تصنعی بازیگران حرفه ای مثل امیر جعفری و علی اوسیوند و رویا تیموریان که تلاش کرده اند تا با نزدیک شدن به لهجه بلوچی کاراکترهای خود را برای تماشاگر باور پذیر سازند و در این بخش هیچگونه موفقیتی کسب نکرده اند و در این حوزه بازی های ضعیفی را شاهد هستیم که البته در این بین انصافا نباید از بازی چشمگیر بازیگر نوجوان نقش نوجوانی شیرهان و نقش آفرینی متفاوت امیر مهدی ژوله در نقش کهور (دلال مبارزات زیرزمینی بوکس) به سادگی عبور کرد.

ریگی در «هوک» تلاش کرده تا در بخش فیلمنامه و ساختار به جذابیت های گیشه ای اثرش نیز نیم نگاهی داشته باشد و اگرچه نسبت به لیپار این نگاه قویتر و پخته تر شده اما همچنان نقص هایی در اثر وجود دارد. نقص هایی که توانست با بازنویسی فیلمنامه و توجه ویژه به برخی نقاط عطف و در ساختار نیز با بهره گیری از یک مشاور کار بلد و حرفه ای تا حدود زیادی برطرف شود تا تماشاچی با داستان و اثر باور پذیرتر و پذیرفتنی تری مواجه شود که در هر صورت این نقایص همچنان باقی است و بعید به نظر میرسد این اثر در زمان اکران عمومی بتواند نظر مساعد و مثبت تماشاچیان سینمای ایران را به سادگی به سوی خود جلب کند.