فیلم سینمایی استاد، مورد تعرض قرار گرفتن گلنوش هدیه حسینینژاد توسط استادش حسن معجونی و وارد شدن نامزد گلنوش سجاد بابایی به ماجرا را روایت میکند. فیلمنامه استاد مبتنی بر ترکیب نامتقارنی از نمایشنامه اولئانا، دیوید ممت و جنبش میتو (Me Too)و اتفاقات واقعی بین یک استاد نقاشی و شاگردانش نوشته شده است. فیلم به جز در ثانیههای اول و آخرش که در ماشین هست در یک لوکیشن (یک ساختمان قاجاری بازسازی شده) فیلمبرداری شده است.
فیلم استاد ضعفهای زیادی در ساختار و محتوا دارد. بازی بازیگران به جز حسن معجونی که بازیاش معمولی و قابل قبول هست باورپذیر و چشمگیر نیست. فیلمنامه و روند فیلم دارای ضعفهای بسیار جدی هست به طوریکه بعد از بیست دقیقه اغازین و معرفی شخصیتها فیلم کسل کننده میشود و بیش از نیمی از فیلم صرف دعوای کلامی و فیزیکی استاد و نامزد گلنوش میشود در حالی که داستان پیش نمیرود و این روند دعوا باز دوباره طی میشود. پایانبندی فیلم بسیار بد هست به طوری که فیلم رها شده و از پایان فیلم تعجب میکنید. فیلمبرداری روی دست و لرزان فیلم اصلا قابل قبول نیست و افکتهای صدای هواپیما نه تنها در خدمت داستان نیست بلکه باعث اذیت شدن تماشاگران و نفهمیدن دیالوگ بازیگران میشود.
از مهمترین ضعفهای فیلم ضعف محتوایی ان هست به طوری که استاد را بر علیه خودش قرار میدهد. طبق گفته سازندگان استاد فیلم تاثیرپذیرفته از جنبش میتو (Me Too) هست و خواسته بر علیه کسانی که از موقعیت خود سواستفاده میکنند قرار بگیرد در حالی که دقیقا بر خلاف آن عمل میکند.
فیلم استاد با روندی که در داستان پیش میبرد برخلاف هدف اولیه خود پیگیری تعرضات را به یک دعوای کودکانه تقلیل میدهد و این پیام را میرساند که در مقابل این اتفاقات ببخشید و بخاطر موقعیت خودتان سکوت کنید در حالی که میتوانست حداقل با پایان بندی بهتر این پیام مفتضحانه را نرساند و پیام بهتری را منتقل کند. فیلم سعی دارد یک روایت زنانه را روایت کند در حالی که که زن در داستان فیلم هیچ نقش و کنشی ندارد و تنها بین درگیری استاد و نامزدش گیر میکند و گاهی اوقات داستان بر علیه شخص تعرض قرار گرفته قرار میگیرد و در انتها هم زن مجبور میشود ببخشد و سکوت کند!
فیلم سینمایی استاد که سعی کرده بود با در خدمت گرفتن جنبش میتو (Me Too) و قرار دادن نشانههایی همچون نقاش بودن استاد برای بردن ذهنها به سمت داستان واقعی جذابیت ایجاد کند و مخاطبین را جذب کند در جذب مخاطبین دچار مشکل میشود و فروش کم این فیلم دور از ذهن نیست و شانس کسب سیمرغ برای این فیلم دور از تصور هست.
به گزارش ایرنا، امیر معصومبیگی نویسنده این نقد از دانش آموختگان آموزشگاه سینمایی آرمان است که محفلی دانشجویی ضد سینمای ناامیدی است.