حمیدرضا مدقق با بیان اینکه در چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر موفق به تماشای دو فیلم شده است، به خبرنگار ایرنا گفت: جنگل پرتقال به تهیهکنندگی رسول صدرعاملی تجربه موفق دیگری برای اوست. جدای از اینکه نمره فیلمهای او بالای میانگین بودهاست، در تهیهکنندگی این فیلم و فیلم شنای پروانه نمره قبولی میگیرد.
این منتقد سینما و مدرس علوم ارتباطات با اشاره به جریان خاطره که در برخی فیلمها و پژوهشهای سینمایی وجود دارد، ادامه داد: فیلمها و پژوهشهایی وجود دارد که در حوزه خاطره فعالیت میکنند؛ این فیلمها درباره اینکه خاطره چه معنایی برای انسانها دارد، ساخته میشود. مخاطب در خیلی از فیلمها میبیند که فیلمسازان فلاشبک میزنند و همچنین در سینمای جهان میبینید که فیلمساز خیلی درگیر خاطره است. تا جایی که در انتهای فیلم متوجه میشوید که اندوه و دغدغه یک شخصیت برای آن خاطره است. فیلم جنگل پرتقال خیلی از این دیدگاه متاثر بود.
به نظرم کارگردان، فیلمهای زیادی در سبک خاطره دیده و آنها را هضم و درونی کرده و این شخصیت از آنها منتج شدهاست
او ادامه داد: به نظرم کارگردان، فیلمهای زیادی در سبک خاطره دیده و آنها را هضم و درونی کرده و این شخصیت از آنها منتج شدهاست که ناگهان مجبور میشود با گذشتهای که داشته و خیلی از آن شرمسار است مواجه شود.
مدقق درباره بازیگر نقش اول فیلم جنگل پرتقال توضیح داد: شخصیت سهراب بازی خیلی خوبی داشت بیشباهت از علی مصفا نبود و شاید تحت تاثیر او بود، اما نمیتوانیم با این حرف ارزش کار او را کم کنیم. نوعی طنز زیرپوستی در شخصیت سهراب دیده میشد و مخاطب در مواجهه اولیه فکر میکند که او فردی جسور است، اما در لایههای زیرین شخصیت، اندوه و پیچیدگی در خودش دارد و انگار نمیتواند با خودش کنار بیاید.
استاد، فیلمی مماس با رویدادهای اجتماعی
مدقق در بررسی فیلم استاد به توجه فیلمساز به مسائل اجتماعی اشاره کرد و افزود: این فیلم خیلی از جامعه ایران دور نبود و به مسالهای پرداخته بود که به ویژه در دو تا سه سال اخیر برای ما اهمیت داشت. فیلم استاد متاثر از بحثهای مربوط به آزار جنس مخالف و جنبش میتو بود. اینکه سینمای ایران به آنچه اطرافش روی میدهد واکنش نشان دهد به خودی خود ارزشمند است. برخی مواقع فکر میکنیم که جامعه داخل کشور مسیری را میرود و دغدغه فیلمساز، کارگردان و نویسنده چیز دیگری است. این ممکن است که به خودی خود بد نباشد اما نمیتوان گفت که نویسنده و کارگردان چشم خود را ببندند و فقط برای خودشان فیلم بسازند.
فیلم تکلیف خود را با شخصیت استاد مشخص میکند؛ اگر به عقبه داستان و آن چیزی که در واقعیت اتفاق افتاده برگردیم، حتی فیلم تکلیف خود را با آن استاد هم مشخص کرد
این منتقد سینما ادامه داد: این فیلم مماس با آن چیزی است که در رسانهها اتفاق میافتد. منظورم از رسانه فقط رادیو، تلویزیون و خبرگزاریها نیست بلکه امروز میتوان شبکههای اجتماعی را هم بخشی از رسانهها دانست.
او با تاکید بر اینکه پایان این فیلم بسیار روشن و مشخص بیان شده است، توضیح داد: به نظرم در پایان، فیلم تکلیف خود را با شخصیت استاد مشخص میکند؛ اما اینکه میخواست معمایی داشته باشد و مخاطب با خود فکر کند که کدام درست میگوید خوب بود. اگر به عقبه داستان و آن چیزی که در واقعیت اتفاق افتاده برگردیم حتی فیلم تکلیف خود را با آن استاد هم مشخص کرد.
مدقق درباره بازی حسن معجونی توضیح داد: شخصیتهای قبلی او را بیشتر دوست داشتم، معجونی بازیگری است که کمتر بدبازی میکند یعنی او را جزءبازیگرانی میدانم که کمتر قدرش را دانستهاند؛ اما نمیتوانم بگویم که متفاوت با نقشهای دیگرش بازی کرده اند. فکر میکنم انتخاب معجونی برای این نقش انتخاب درستی بوده است. معجونی بازیگر حرفهای و مسلطی است و سابقه خوبی دارد و شاید گزیده کار بوده است.
مدرس علوم ارتباطات افزود: شاید توقع این را داشتیم که این موضوع ملتهب ریتم تندتری داشته باشد جاهایی دیالوگها خسته کننده اند و جایی اندکی از سینما دور میشود و حالت تله فیلم پیدا میکند. فکر میکنم هر فیلم را باید چند بار دید و هضمش کرد و معتقد به نقدهای شفاهی نیستم هرچند که الان انجام میدهم.
شاید در نقطه عطفی از نیروهای تازه نفس و کارگردانهای جدید هستیم
مدقق اصلیترین ویژیگی جشنواره چهل و یکم را حضور فیلم اولیها دراین جشنواره اعلام کرد و ادامه داد: میتوان گفت در این دوره از جشنواره ۱۰ فیلم از فیلمسازانی داریم که برای نخستین بار فیلم ساختند، شاید کمتر دورهای بوده که ۱۰ فیلمساز که تجربه قبلی نداشتهاند، در آن شرکت کرده باشند.
او ادامه داد: ضمن احترام به پیشکسوتان، امیدوارم از میان فیلمسازان جوان، کارگردانهای تازه نفس پا به عرصه سینمای ایران بگذارند. در سه سال گذشته به دلیل همهگیری کرونا دوران سختی برای سینمای ایران بود، گیشه خوبی نداشتیم، هزینههای تولید بالا رفت و با تورم بالایی مواجه هستیم؛ اما میبینیم ۱۰ فیلمساز وارد جشنواره شدند و این نشان میدهد که جشنواره فیلم فجر در آستانه دهه پنجم حیاتش هنوز زنده است و میتواند چشمانداز روشنی با نیروهای تازه نفش داشته باشد. این اتفاق در سینمای قبل و بعد از انقلاب افتاده است و فکر میکنم شاید در نقطه عطفی از نیروهای تازه نفس و کارگردانهای جدید هستیم.